۱۳۸۸ دی ۹, چهارشنبه

اندوه ِبی پایان

بسیار غمگینم. سردردهای مزمن که مدتی بود رهایم کرده بود دوباره بازگشته. اوضاع در شهر، محل کار و ... رو به تشنج است. همه با هم جر و بحث می‌کنند. طاقت‌ها کم شده. دیگ جوشان این جماعت رو به انفجار است. حکومت سوپاپ‌های اطمینان را به دست خود مسدود کرده. آیا آنان می‌دانند قدم در راه بی بازگشت گذاشته‌اند؟ آیا آنان می‌دانند شاید این ملت حافظه‌ی تاریخی خوبی نداشته باشد، اما تکنولوژی ضبط تصاویر باعث شده که فرآیند «فهمیدن» کمتر بازگشت پذیر باشد؟
ما فهمیدیم و کاملاً درک کردیم که جبهه‌ی روبروی ما نه جان انسان برایش مهم است و نه مقدسات ِ برساخته‌ی خودش.

اوضاع خوبی نیست.

۳۰ نظر:

مریم گفت...

این کامنت رو برای این روح انگیز ه نوشتم که نمیدونم چرا تا اسمشو میبینم یادم به اون رقاصه ای می افته که توی فیلمهای ناصر ملک مطیعی بازی میکرد. بهر حال یکی اینکه اسمتو اگه میتونی عوض کن . یکی اینکه اینقدر این حرکت خود جوش مردمی را به این قدرت و اون قدرت نچسبونید. هر بچه 7 ساله ای میدونه که الان جنگ بین دو تا قدرت بزرگه(سرد) و دولت نامشروح ایران آتیش بیار معرکه.

فرزانه گفت...

سلام
سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی

تعبیر شام مرگ زای شاملو برای اینروزها ست گمانم
روزهایی که حماقت و خشونت نعره می زنند و نفس کش می طلبند

محمد جواد شكري گفت...

باهات همدلم محمد رضا جان
اين روز ها تنش خيلي زياد شده اما خيلي خوشبينم چون (( صبح ديگري در راه است... ))

عباس گفت...

دستی که به خون آلوده شد را دیگر نمی توان فشرد
خود آنها هم این را می دانند از همین روست که هر روز خشن تر با مسئله برخورد می کنند
این دست 6 ماه پیش در شنبه ی سیاه خونی شد
این روزها فقط خونی تر می شود.

سیدعباس سیدمحمدی گفت...

سلام علیکم
حکومت می خواهد مخالفان را مرعوب کند
من هم حالم خوب نیست

علیرضا کیانی گفت...

شرابی ناب می خواهم که مرد افکن بود زورش/ که تا یکدم بیاسایم ز دنیا و شر و شورش.
اما انگار این شراب پیش تو یافت نمی شود!

ناشناس گفت...

سلام علیکم.
ممنون از احوال پرسی های شما. حال عمومی رو به بهبودی است ولی حال روحی ام روز به روز با این شرایط و بازی ای که امروز با دین خدا در سخنان علم الهدی دیدم رو به وخامت است.
خدا را شکر که منتظری رفت و این سخنان سخیف را نشنید.

سیاست حکومت اینک هویدا شده است: « اختلاف بیانداز و حکومت کن»
تردیدی نیست که میان جامعه اختلافات عقیدتی عمیقی بروز پیدا کرده و خدا عاقبت همه ما را به خیر کند.
مستدام باشید.

جهل مرکب گفت...

سلام علیکم.
سپاس از شما که دوستانی همچون شما مرا بس است.
حال عمومی ام خدا را شکر رو به بهبودی است ولی حال روحی ام به خصوص با سخنان سخیف امروز علم الهدی و بازی با آیات قرآن و دین خدا رو به وخامت!
سیاست اینان فعلا همان سیاست تفرقه بیانداز و حکومت کن است و تفرقه عقیدتی میان جامعه به خوبی هویداست و آینده ی خوبی را نمی بینم.

مهدی آریان گفت...

بـــعــــلــــه آقا... اوضاع همين طوري‌است كه مي فرماييد.
به گمانم دوره آخر زمان است..
فقط من در يك چيز ماندم. اين جبهه مقابل كدومه؟ يعني شما تو كدوم جبهه اي؟ الان كلا مملكت دو تا جبهه داره كه هر دوشون به هم يك جور فحش مي‌دن و يك ادعاي مشترك دارند...
خيلي باحاله ها...!

M. R گفت...

به آریان:
زحمت بکش پست پایینی رو بخون یا پیوندها ی وبلاگ رو ببین یا تیتر وبلاگم رو بخون یا هر کاری کن جز با عجله کامنت نوشتن قبل از خوندن یک وبلاگ، تا متوجه شی من کدوم وری هستم.
در ضمن گلاب به روت، روم به دیفال، خلاف ادبه ولی شما فکر می کنی طرز عمل هر دو طرف یکیه؟ جدا که دوره ی آخر زمونه با این کامنتها

سیدعباس سیدمحمدی گفت...

سیداحمد علم الهدی، عضو مجلس خبرگان رهبری (ایشان در سخنانش دو بار از "مجتهد عادل در خبرگان کشور" نام برده، که قاعدتاَ خودش یک مجتهد عادل از مجتهدان عادل عضو مجلس خبرگان است)، طبق وبسایت دولت جمهوری ی اسلامی ی ایران
http://www.dolat.ir/Nsite/FullStory/?Id=185202




ــ مردم قطره قطره خون خود را برای حاکم کردن ولایت فقیه داده اند و اکنون یک مشت بزغـــــــــــــــــــــاله و گوســـــــــــــــــــاله دست به چنین فتنه گری هایی می زنند.

ــ مخالفت با اصل ولایت فقیه ، مخالفت با امام زمان (عج) است.

ــ مخالفت با ولایت فقیه ، مخالفت با اصل امامت، قرآن و اسلام است.

ــ با استناد به تعریف قرآن ، همه تجمعات، احزاب و تشکل ها در بستر دو جریان قرار دارد یکی جریان حزب الله و دیگری جریان حزب الشیطان.

ــ اگر کسی امروز ولایت فقیه را پذیرا نباشد ولایت امام زمان (عج) را نپذیرفته و رد حجت امام زمان (عج) رد خود امام است.

ــ مخالفت با اصل ولایت فقیه مخالفت با اصل امامت است.

ــ در روی کره زمین گزینه دیگری برای رهبری امت، بجز مقام معظم رهبری وجود ندارد.

ــ مخالفت با اصل امامت و مخالفت با قرآن و آیه قرآن ، مخالفت با مقام معظم رهبری است و مخالفت با ایشان مخالفت با اصل ولایت فقیه است.

ــ امروز بر حسب اعلام خدا در آیه 53 سوره مبارکه مائده ، حزب الله در روی کره زمین کسی است که رهبری و ولایت این ولی امر مسلمین را پذیرفته باشد.

ــ دشمنی با مظهر رسول الله یعنی دشمنی با ولی فقیه منحصر به فرد زمان یعنی مقام معظم رهبری.

ــ هرکس با هر عنوانی در صدد دشمنی با ولی فقیه باشد جزو حزب شیطان است.

ــ اکنون که یک عده آدم عوضی و ناپاک دست به جنابات سخیف می زنند نباید انفعالی برخورد کنیم، باید ابتکار عمل در دست شما مردم باشد.

سروش گفت...

سلام جوان
هر تغییری هزینه داره این قانون تقییر_ و انرژی باید خرج شه.
این جنب و جوشهارو که میبینم یاد روزای انقلاب می افتم. یادش به خیر.
جه حالی داشتیم.
انسان به امیدش زندست و ما به آینده ای روشن امید واریم.
پی نوشت: منم روح انگیز و دوست دارم

ناشناس گفت...

چرا؟
چرا؟
چرا؟
کاش می دانستیم قواعد بازی با شغالها و کلاغها را ......

دانشجوی سبز گفت...

سلام
باید از این مقطع عبور کرد
سبز باشیذ

روح انگیز گفت...

دوست عصبانی! اولا من ساکن یونان نیستم. نمی دونم چرا آدرس من یونان نشون داده می شه؟ من شاهدان زیادی دارم که حاضرند قسم بخورند که روح انگیز در یونان نیست. ثانیا من هرنوع قانون شکنی از طرف هرکس که باشد؛ فتنه گران یا نیروی انتظامی یا هر نیروی دیگر - مشروط به اثبات اون - شدیدا محکوم می کنم.
ثالثا من کی گفتم هرچه در این نظام وجود داره رو من تایید می کنم؟ نه در این نظام بعضی رفتارهایی وجود داره که من به اونها انتقاد دارم؛ مثلا بستن وبسایت هاف مثلا زندانی کردن برخی افراد بخاطر عقایدشون؛ اما حکومت می گه این کارها مطابق قانون مصوب مجلس صورت می گیره. من می گم این قوانین باید اصلاح بشه.
رابعا همه این انتقادها و نظایر اونها دلیل نمی شه که راه اغتشاشگری و نابسامانی سیاسی - اجتماعی رو در پیش بگیریم؛ باید به قواعد بازی تن بدیم و ظرفیت کنش سیاسی رو در خودمون بالا ببریم؛ چیزی که من باوجود علاقه دیرینه به اقای موسوی بعد از انتخابات به ایشون انتقاد دارم همینه که ایشون ظرفیت تن دادن به قواعد سیاسی رو از خودش نشون نداد. در این مورد کم آورد و باعث شد زمینه برای سوء استفاده کسانی فراهم بشه که نه نظام رو قبول دارند و نه موسوی رو.
خامسا برخورد با کسانی که روز عاشورا با سوت و کف و سنگ دست به اغتشاش زدند رو تایید می کنم. اونها حرمت این روز بزرگ رو نگه نداشتند و همچون یزیدیان در روز عاشورا به هلهله و شادی پرداختند و اماکن عمومی و خصوصی مردم رو به آتش کشیدند. رفتارشون به هیچ وجه قابل دفاع نیست.
سادسا هیچگاه در طول سی سال گذشته مشاهده نشده است که رسانه های استعماری و صهیونیستی از نظام جمهوری اسلامی و مسولان اون حمایت کرده باشند. این رسانه ها از کسانی حمایت می کنند که رو در روی نظام جمهوری اسلامی ایستاده باشند. به همین دلیل است که امروزه بین جریان موسوی و رسانه های امپریالیستی - صهیونیستی، منافع مشترک دیده می شه! من می گم آقای موسوی غافل شده از منافع ملی ایران؛ داره کارهایی می کنه که شاید بتونه به احمدی نژاد ضربه بزنه اما داره به نفع دشمنان تاریخی مردم ایران کار می کنه! این جای تاسفه!
احمدی نژاد اگه با رسانه های غربی بجز بی بی سی فارسی، مصاحبه می کنه داره از منافع ایران دفاع و جنایات انگلیس و امریکا علیه ایران رو افشا می کنه و فرق است بین این مصاحبه و بین تبلیغات حمایتی رسانه های غربی نسبت به فتنه گران. هر آدم عاقلی این رو می فهمه.
سابعا، اشکالی نداره که کامنت قبلی منو حذف کردی؛ اما این کار با ادعای لیبرال دموکراسی جناب محمد رضا خان سازگار نیست!

farzad گفت...

وطن پرنده پر در خون
وطن شکفته گل در خون
وطن فلات شهید و شمع
وطن پا تا به سر خون

امید گفت...

همه چیز را به همه چیز دارند گره می زنند ... از این این اتفاق خوشحالم چون باید روزی تکلیف مردم با کل این قضایا روشن شود ... ولی تظاهرات دیروز نشان داد که هنوز برای تغییر زوداست , شاید 10 سال دیگر ...

M. R گفت...

به روح ان.گیز:
* ملاک من آی پی است برای اینکه شما ساکن کجا هستی. قسم دیگران را به مشاهدات خودم ترجیح نمی دهم. دروغگویی شما قبلا هم بر من ثابت شده. به هر حال...ارزشی ندارد بحث کنم.
* من از کشته شدن افراد در زندان می گویم شما انگار برخی از قسمتهای کامنت من را نمی خوانی. کجای فقه و شرع و قانون آمده؟ من از مرگ حسن در التهابم / تو از عباس می گویی برایم؟
محکوم می کنی؟! جداً؟! عجب خوب محکوم می کنی شما!
* در مورد واژه ی «ظرفیت کنش سیاسی» کمی توضیح بدهید بد نیست. چون سایز دهان شما با این حرفها یکی نیست و دوما اینکه اولین بار است همچو واژه ای را می شنوم. احتمالا فی البداهه و خلق اساعه است مثل نتایج انتصابات اخیر.
* چه کسانی در روز عاشورا کف و سوت و دست زدند؟ مدرک اگر موجود است رسیدگی و شناسایی شود. نه این که همه را بگیرند بزنند و بدون یک خط نوشته یا یک فیلم از چهره یا... به اشد مجازات برسانند. شاید فکر نمی کنید اینها ساختگی ست؟ ایرنا گفته 38 نفر کشته شدند. فرمانده نیروی انتظامی گفته خودشان خودشان را کشتند. عجب! بر پایه ی کدام دلیل و سند اینگونه قاطع نظر می دهند و می دهید؟ جدا شما به آخرت معتقدید؟ به حق الناس معتقدید؟ روز عاشورا و ماه حرام به روی مردم آتش گشودند و فردایش آنها را بزغاله و گوشاله خواندند. تف به این خدا و منصوبانش و هوادارانش تف.
* منافع ملی ایران یعنی این که به مردم احترام گذاشته شه و رای اونها محترم شمرده بشه و از حق اونها برای دیگران استفاده نشه و ... هر چه غیر از این در تقابل با منافع ملی ایرانه. موسوی کاملا در راستای منافع ملت ایران حرکت می کنه و به خاطر همین مردم اشتباهات گذشته ی اون رو هم بخشیدند و الان یکی از محبوب ترین چهره های تاریخ معاصره. چون جلوی حاکمیت ظلم و جور و دیکتاتوری خونخوار ایستاده. درود همه ی حق طلبان بر او و کروبی و خاتمی.
* من از قیافه و کامنتهات خوشم نمی آد. این حق طبیعی منه که تو رو حذف کنم کما این که خودت هم این کار رو کردی. رطب خورده منع رطب کی کند؟ در ضمن لیبرالی هستم که به دشمن ازادی آزادی نمی دهم. فکر کنم این رو خوب می فهمی.
* مرگ بر دیکتاتور چه شیخ باشه چه دکتر

cherche.blogfa.com گفت...

سلام
اوضاع کدام جوان است که این روزها روبه راه باشد؟
افسردگی ابعادمان را فراگرفته.
اه چه فونت نچسبی!!!:(

سیدعباس سیدمحمدی گفت...

سلام علیکم.
ببخشید. با مردم درباره ی آی پی و چی چی ی شان وارد بحث نشو.
***
انتخابات و دموکراسی، ظاهراً:
1) بود و نبودش به امر رهبر است
2) انتخابات برای مقام ِ کمتر از رهبر، معنای عُرفی و متعارف دارد، و برای رهبر، معنای قدسی دارد

روح انگیز گفت...

دوست خوب اما عصبانی ام، جناب اقای محمدرضا خان!
سلام
1. اینکه شما باور کنین یانه که من در یونان نیستم، اهمیتی ندارد؛ چون من هرگز به یونان سفر نکرده ام.
2. من نوشته های شما را کامل خواندم اما چون در اون موقع فرصتم کم بود نتوانستم به همه موارد بپردازم. اگر شما ادب قلم را رعایت بفرمایید، زمینه برای تبادل نظر در مسائل مورد نظر بیشتر فراهم می شود.
3. من درباره ادعاهایی که برایم اثبات نشده باشد، از طرف جناب شما باشد یا از طرف هرکس دیگر از جمله حکومت، اظهار نظر نمی توانم. من سعی می کنم براساس شواهد متقن نظر بدهم؛ و اگر در موردی، اشتباه کرده باشم و نسبت به آن واقف گردم حتما نظرم را اصلاح می کنم. به همین دلیل بسیاری چیزها که شما مطرح می کنین شاید برای شما اثبات شده باشد اما برای من نشده باشد و لذا نمی توانم بپذیرم. عکس آن در مورد شما نیز صادق است. من به شما حق میدهم که آن دسته از دیدگاه های مرا که برای شما اثبات نشده باشد نپذیرید. این حق شماست.
4. در مورد اغتشاشگری عده ای ضدانقلاب و عده ای فریب خورده در روز عاشورا و جرم مشهودشان من تردیدی ندارم؛ اما اصرار ندارم که شما هم نظر مرا بپذیرید. من نیز ادعاهایی مبنی بر آتش گشودن بر اغتشاشگران را نمی پذیرم چون تا بحال برایم اثبات نشده است و اگر ثابت شود حتما می پذیرم؛ در عین حال که چنین اغتشاشگری هایی براساس نص صریح قوانین جزایی ایران در حکم محاربه است و نیروهای انتظامی می توانند با چنین افرادی که به تذکرات توجه نمی کنند برخورد جدی نمایند. اما به هرصورت تعیین دقیق مصادیق محاربه در صلاحیت من نیست. اگر نیروی انتظامی کار خلاف انجام داده باشد، من در محکومیت آن با شما هم نظر خواهم بود.
5. فهم من از ظرفیت کنش سیاسی،این است که یک فعال سیاسی، باید قوانین جاری کشور را مادامی که لازم الاجرا می باشد، بپذیرد و در عمل به آنها تن دهد حتی اگر در ظاهر به ضررش باشد؛ همچون قواعد فوتبال که برای دو طرف مسابقه لازم الاجرا است. همچنانکه نمی پذیریم طرف شکست خورده در یک مسابقه فوتبال، حقوق به ظاهر تضییع شده خود را از طریق تظاهرات و اغتشاش دنبال کند، نمی پذیریم که طرف شکست خورده در انتخابات نیز، حقوق بظاهر تضییع شده اش را از طریق ضرر زدن به امنیت ملی و نظم اجتماعی پیگیری کند. قواعد کنش سیاسی تنها برای زمان برد نیست؛ برای زمان باخت نیز هست. به همین دلیل به نظر من جناب آقای موسوی که در انتخابات رای شخص من نیز به او بود، پس از انتخابات نتوانست این ظرفیت سیاسی را از خود نشان دهد. او مسابقه انتخابات را به مناقشه و معارضه ای تبدیل کرد که امنیت ملی و به تبع آن منافع ملی را تهدید می کند.
ضمن اینکه آقای موسوی قبل از انتخابات، بطور مکرر اعتقاد خود به ولایت فقیه و التزام به آن را علنا ابراز کرده بود اما پس از انتخابات نتوانست به این تعهد خود پایبند بماند. این مورد شاید برای شخص شما اهمیت نداشته باشد یا حتی با آن مخالف باشید اما برای موسوی، نشاندهنده یک تناقض بزرگ است. وی یا قبل از انتخابات در این زمینه برخلاف اعتقاد خود سخن گفته بود(به مردم دروغ گفته بود) یا پس از انتخابات به دلیل عدم التزام به ولایت فقیه اشتباه کرده بلکه مرتکب خلاف شده است.
6. من از آلوده کردن قلم به کلمات سخیف و بی ادبانه که توسط جناب شما نسبت به مخالفان فکری تان بطور مکرر صورت می گیرد، عمیقا اظهار تاسف می کنم و آن را شایسته شما نمی دانم. اینکه شما مرا متهم به مخالفت با آزادی می کنید، بی نهایت برای من خنده دار است! چون من بر این باورم که هر کس انسان است و از انسانیت چیزی می داند، نمی تواند مخالف آزادی باشد. آزادی نعمت خدای بزرگ به بشر است که در پرتو عقل و خرد، می تواند به نیکی از آن بهره ببرد و مهم تر از آن، آزادگی است؛ خصوصا آزاده بودن از خودخواهی و خود پرستی که مقدمه آزاده بودن در برابر ستم اهریمنان بیرونی است.
من از نوشته ها و احساسات شما نسبت به خود پی برده ام که جناب شما نسبت به من شدیدا دچار سوء تفاهم هستید. من نه آنچنان که شما تصور می کنید طرفدار احمدی نژادهستم بلکه یک منتقد جدی او هستم؛ و نه چنانکه شما برداشت نموده اید مخالف آزادی؛ بلکه عمیقا طرفدار آزادی و مبارز در راه آنم. اگر درشت گویی کنار گذاشته شود، در خواهید یافت که ما اشتراکات فراوان و اختلافات اندک داریم.
شاد و خرسند باشید

اكنون گفت...

سلام
متاسفانه اوضاع همين طور كه مي‌گوييد.

روزگار سختي است. اين دولت يك تركيبي از عناصر زشت دموكراسي و استبداد را جمع كرده. تركيب عوام‌فريبي و توده‌گرايي منحط با تملق و ستايشگري قدرت.

M. R گفت...

به روح ان.گیز:
* من با شما هیچگونه دوستی ای ندارم. حتی گاهی حرف زدن با شما هم برایم حالت کراهت دارد. این شمایید که خود را به من و دوستانم می چسبانید. خب به هر حال هر کسی شخصیتی دارد. دوست ندارم بگویم شخصیت شما چگونه است. کامنتهای خصوصی شما را در جایی دیده ام. بگذریم.
* یا دروغ می گویید کامل خوانده اید یا کامل خوانده اید و متوجه شده اید یا کامل خوانده اید و نفهمیده اید یا فراموش کرده اید. من از شما می پرسم چطور این همه از کهریزک گفتم و از شما پرسیدم جوابی نشنیدم. کهریزک که دیگر عملا واضح و مستند و مشهود است. همه حتی کر و کورها هم فهمیدند آنجا چه جنایاتی صورت گرفته. اصولا رژیم منحط ولایت فقیه زندانیان را شکنجه می کند. در هیچ مملکت آباد و ازادی زندانی سیاسی نداریم در ایران داریم زیاد هم داریم با آنها بد رفتاری می شود آنها را به قتل می رسانند و به بازماندگان آنها هیچ توجهی نمی شود. اینها کجای قانون آمده؟ کجای شرع و فقه آمده؟
* حرفهای شما روی هواست چون دائما تهمت می زنید. اما من در مورد محسن روح الامینی می پرسم در مورد امیرجوادی فر می پرسم در مورد محمد کامران می پرسم اینها در زندان رژیم منحوس ولایت فقیه به قتل رسیدند. اسناد و مدارکش در دادگاه موجود است. اینها مشخص است به قتل رسیده اند قبل از اینکه به جرمشان(کدام جرم؟) رسیدگی شود. کهریزک کارنامه ی سیاه حکومت فاشیستی ست. جوابی دارید؟ محکوم می کنید؟! این هم توطئه است؟ الان هم در سفر هستید؟ فارسی نمی دانید؟
* شما تردیدی ندارید اما سندی هم رو نمی کنید. اما در مورد این همه فیلم و عکس از جنایات تردید دارید؟ شما رویتان می شود خودتان را با امثال من مقایسه کنید؟!
* محاربه یک حکم فقهی است که بایستی مصادیق آن در دادگاه اسلامی ثابت شود. من از این صرف نظر می کنم که با اصل حکم محاربه مشکل دارم. حرفم این است که مامور نیروی انتظامی چگونه در جایگاه قاضی القضات می نشیند و حکم مرگ صادر می کند؟ این خیلی ساده است دستگیرش می کنند بر اساس ادله ی محکمه پسند مجازاتش می کنند. کدام قانون مدنی و شرعی می گوید در خیابان مردم را به زیر بگیرند با چاقو تفنگ بیفتند به جانشان؟ این چه قانونی ست؟ سندش را بیاورید تا تردیدم رفع شود.
* نمی دانم می فهمی الان دیگر بحث بر سر ا.ن نیست بحث بر سر نظام منحط زور گو و جنایتکار است. بحث بر سر ظلمی ست که بر این مردم روا شده. ولایت فقیهی که دستش به خون بی گناهان آلوده شده خود بخود باطل است. این مردم حق اینها را کف دستشان خواهند گذاشت. از خواب خرگوشی بیرون بیا.

محبوبه میم گفت...

...تمام روز عاشورا و بعد از آن این شعر در ذهنم می تپد که :
کبک را
هراسناکی سرب
از خرام باز نمی دارد .

هیچ گاه چنین روشن به درکی از این شعر شاملو نرسیده بودم که در تلخی بی نهایت این روزها ، تاریخمان در گم کردگی خود دارد تکرار می شود تا شاید تکه های گمشده اش را بازیابد.

مرمر گفت...

سلام میفهمم چی میگی ...
من هم که دلم ترکیده..وبلاگم و میخوام:((

راستی خواستمب یام بلاگ اسپات اما تا زدمcreat دیدم به به سایت فیلتره!!! نیمدونم تو چجهجریو مینویسی اما اگه راهی داری معرفی کن تا بتونم وبلاگ جدیدم و اینجا باز کنم

ملکا گفت...

این قوت قلبی که نوشتمو جزء افعال معکوس بگیرین شما:)
حالا واسه قوت قلب واقعی هم, رومانی را یادآور می شویم.نیکلای چائوشسکو را یادتان هست؟
:))

سیدعباس سیدمحمدی گفت...

سلام علیکم.
ظاهراً حسابی شاگرد آینشتاین نبوده. اما نظریه داشته، ولو نظریه اش مقبول واقع نشده. ظاهراً دیدار هم انجام داده با آینشتاین. اما، ظاهراً، ایشان فیزیک پیشه ای متوسط بوده، و قهرمان شدن او و اسطوره شدن او، طبق یک سلسله اتفاقات و رخدادها، و نیازهای جامعه ی علمی ی تخصصی و علمی ی عامّ کشور بوده، در حدود وسط دهه ی 1360 شمسی. حسابی سناتور انتصابی بوده، و جامعه (ی انقلابی) دید منفی داشته نسبت به او، و حتا می خواسته اند اولین مجالس گرامیداشت ِ او را به هم بزنند، ولی مجالس برگزار شد، و او، ظاهراً هم به دلیل نیاز جامعه به قهرمان و اسطوره، و هم این که مرحوم حسابی اخلاق حسنه داشت و سابقه ای زیاد در علم ِ ایران و تأسیس نهادهای علمی داشت، ایشان به شهرت ملّی رسید. در صورت تمایل ببین:
مجلۀ فیزیک، پاییز و زمستان 1386:
احمد شریعتی، «اسطورۀ حسابی»
احمد شیرزاد، «امامزادۀ مظلوم»
محمدتقی توسلی، «آثار ستودنی ِ حسابی»
رحیم اشعری، «بد نگوییم به مهتاب اگر تب داریم»
دو مقاله ی اول بیشترش انتقاد به ستایشهای انجام شده از حسابی است. دو مقاله ی دوم بیشترش تمجید از حسابی است.

سیدعباس سیدمحمدی - فرد موسوم به خانم روح انگیز گفت...

فرمایش فرد موسوم به خانم روح انگیز:

«باید به قواعد بازی تن بدیم و ظرفیت کنش سیاسی رو در خودمون بالا ببریم»


فرمایش فرد موسوم به خانم روح انگیز:

«فهم من از ظرفیت کنش سیاسی، این است که یک فعال سیاسی، باید قوانین جاری کشور را مادامی که لازم الاجرا می باشد، بپذیرد و در عمل به آنها تن دهد حتی اگر در ظاهر به ضررش باشد»

این بنده:

فعالان سیاسی ی مخالف حکومت ایران، و اندیشمندان سیاسی ی مخالف حکومت ایران (صاحبان اندیشه ی سیاسی)، در ایران در کدام حزب یا کدام مطبوعات یا کدام رسانه یا کدام وبسایت می توانند «بازی کنند»، و بازی شان طبق قواعد باشد؟ اگر «قواعد بازی»، مهمترینش قانون اساسی باشد، شما فعلاً فقط یک چشمه از «قواعد بازی» را ببین:

«طبق اصل 177 قانون اساسی تغییریافته: «بازنگری در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، در موارد ضروری به ترتیب زیر انجام می‌گیرد. مقام رهبری پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام طی حکمی خطاب به رییس جمهور موارد اصلاح یا تتمیم قانون اساسی را به شورای بازنگری قانون اساسی با ترکیب زیر پیشنهاد می‌نماید:
1. اعضای شورای نگهبان.
2. روسای قوای سه گانه.
3. اعضای ثابت مجمع تشخیص مصلحت نظام.
4. پنج نفر از اعضای مجلس خبرگان رهبری.
5. ده نفر به انتخاب مقام رهبری.
6. سه نفر از هیأت وزیران.
7. سه نفر از قوه قضاییه.
8. ده نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی.
9. سه نفر از دانشگاهیان.
شیوه کار و کیفیت انتخاب و شرایط آن را قانون معین می‌کند. مصوبات شورا پس از تأیید و امضای مقام رهبری باید از طریق مراجعه به آراء عمومی به تصویب اکثریت مطلق شرکت‏کنندگان در همه‏پرسی برسد. رعایت ذیل اصل پنجاه و نهم در مورد همه‏پرسی "بازنگری در قانون اساسی" لازم نیست. محتوای اصول مربوط به اسلامی بودن نظام و ابتنای کلیه قوانین و مقررات بر اساس موازین اسلامی و پایه‏های ایمانی و اهداف جمهوری اسلامی ایران و جمهوری بودن حکومت و ولایت امر و امامت امت و نیز اداره امور کشور با اتکاء به آراء عمومی و دین و مذهب رسمی ایران تغییر ناپذیر است.»
ظاهراً یعنی:
هیچ اصلی از اصول قانون اساسی و حتا یک کلمه و یک حرف از قانون اساسی، جز با خواست و اراده ی رهبر، «و سپس» رأی مثبت مردم، تغییر نمی کند. یعنی اگر تمام هفتاد میلیون ایرانی ساکن ایران و ایرانیان خارج از کشور و تمام مراجع تقلید و علما و دانشمندان بخواهند «جزئی از یک اصل» قانون اساسی را تغییر دهند یا حذف کنند یا چیزی به آن اضافه کنند، طبق قانون اساسی فعلی (= قانون اساسی تغییریافته)، خواست و اراده ی آنها تا قبل از خواست و اراده و امر رهبر هیچ ارزشی ندارد.

منظور شما از «فعال سیاسی» اگر «کارمند ِ اداره ی فعالیت سیاسی» باشد، که طبق آئین نامه ی حکومت فعلی ی ایران عمل می کند، خب بله، قواعد بازی رعایت می شود، و بازی هم قشنگ می شود. اما «فعال سیاسی» آیا واقعاً تعریفش این است؟

محدود کردن و تحقیر کردن و خوار کردن مفهوم «حزب سیاسی» و «فعالیت سیاسی»، فقط از جانب شما و از جانب آقای سیداحمد علم الهدی و سیداحمد خاتمی نیست. توجه کنید:

«سیدمحمد شیرازی، امام حسین (علیه السلام) مشعل هدایت، ترجمه ی محمدباقر فالی، [تهران؟:] واحد فرهنگی ی بنیاد تعالیم اسلامی (حسینیه ی کربلائیها)، محرم 1404 ه. [ق.]:


عوامل دولت اسلامی ... 2 ــ احزاب آزاد اسلامی ای
که تحت نظر مراجع تقلید فعالیت کنند. (ص 39)»


این بنده: «احزاب آزاد اسلامی ای که تحت نظر مراجع تقلید فعالیت کنند» چه جور چیزی هستند؟ چه «آزاد»ی هستند، که هم مقیدند به «اسلامی بودن» و هم مقیدند به این که «تحت نظر مراجع تقلید فعالیت کنند»؟ «احزاب آزاد اسلامی که تحت نظر مراجع تقلید فعالیت کنند» و «احزاب غیر آزاد اسلامی که تحت نظر مراجع تقلید فعالیت کنند» و «احزاب آزاد غیر اسلامی که تحت نظر مراجع تقلید فعالیت کنند» چه فرقی دارند؟ مراجع تقلید مرجعند برای مقلدان خود یا برای احزاب؟ آیا احیاناً اگر سیدمحمد حسینی ی شیرازی رحمت الله علیه در حیات بود و در جمله ی مورد بحث در این قسمت، مورد انتقاد قرار می گرفت، از جمله ی خود عدول می کرد و به این جمله می رسید:

ارتباط چندطرفه ی عالمان دین و احزاب و مطبوعات و مردم و حاکمان و ...؟

فرمایش فرد موسوم به خانم روح انگیز:
« در مورد اغتشاشگری عده ای ضدانقلاب و عده ای فریب خورده در روز عاشورا و جرم مشهودشان من تردیدی ندارم»

این بنده:
ظاهراً دم ِ دست ترین صفت و واژه برای نامیدن مخالفان و معترضان، در سی سال گذشته، دو واژه بوده:
یک) ضد انقلاب
دو) منافق.

منافقها و ضد انقلابها، از دید تریبونهای حکومت، طیف بسیار وسیعی هستند: مسعود رجوی، سید ابوالحسن بنی صدر، سیدمحمدکاظم شریعتمداری، سیدمحمد خاتمی، میرحسین موسوی، مهدی کروبی.

صادق آهنگران گفت...

سنگر خوب و قشنگی داشتیم

ناشناس گفت...

با وجود اختلافات ایدئولوژیک این یکی را خوب نوشتی دوست عزیز

http://leftdialog.wordpress.com
دیالوگ سرخ