۱۳۸۸ آذر ۲۳, دوشنبه

ذات بشر


«اگر از ترکستان تا بلاد روم، خسی در پای کسی فرو رود، منم که رنج می‌کشم.» ابوالحسن خرقانی
انسان از روزی که پای بر پهنه‌ی گیتی نهاد، همواره با رنج و غم دست و پنجه نرم کرده‌ست. دوره‌ای از تاریخ بشر را نمی‌توان مثال زد که در آن، آدمیان رنج نکشیده باشند و از زندگی لذت برده باشند. این رنج در ذات زندگی نهفته‌ست؟ مبدا و منشاء آن کجاست؟
بشر همواره در جستجوی راهی برای رهایی بوده. رهایی از این رنج جانکاه و طاقت شکن. سالیانی‌ست که در چهار گوشه‌ی دنیا متفکران و اندیشمندانی رنج را موضوع تفکر خویش قرار داده و کسانی نیز علم مبارزه با آن را به‌دست گرفته‌اند و چه بسا به نام مبارزه با آن، رنج و ملالتی افزونتر بر گُرده‌ی بشر نهاده‌اند.
مشکل بتوان گفت ذات بشر نیکخواه و نیک سرشت است. با مروری کوتاه بر تاریخ می‌توان آن قدر مثال نقض از این مدعا یافت که آن را خدشه‌دار تر از آن کند که بتوان بدان اندیشید. از این ذات امثال هیتلر و مائو و استالین و پل پت بیرون آمده و از آن طرف گاندی و ماندلا و ابوالحسن خرقانی. میان اینها بسیار فاصله‌ست. یکی تلاش می‌کند برای افزایش درد و رنج بشری، دیگری برای کاهش و جمعی حیران و تماشاگر.

۱۸ نظر:

علی گفت...

سلام و عرض ادب

ستاریان گفت...

سلام
انسان بنا به انسانیتش ذاتش بد نیست و طی زندگی به انتخابهایی دست می زند که امثال هیتلر از ان زاده می شود .
سخن زیبایی بود از خرقانی
کاش همه در پی رفع رنج انسان بودند انوقت دنیای ما همه زیبایی می شد
شنیدم یکی می گفت امام جمعه بندرعباس گفته این ادیسون آدم خوبی است برق را اختراع کرد و ... ولی چه فایده که دورکعت بلد نیست نماز بخواند!!

از معرفی کتاب جدید ممنونم
شما هم اگر توانستی کتاب آهنگ پنهان ترین خوان ذوان را که کتابی صرفا علم و فیزیک محض است بگیر و بخوان . واقعا کتاب ارزشمندی است برای آقا مقداد هم معرفی کردم و می دانم انجا سر می زنی ولی خواستم از وبلا گ پر خواننده ات سو استفاده کرده و این کتاب را برای دیگر دوستان هم معرفی کنم

هادی طباطبایی گفت...

سلام.در مورد این فطرت پاک بشر سخن بسیار است اما به نظرم فطرت انسان پاک است اگر گذشتگان او نیز پاک باشند.و اگر مثال نقضی هم بیان کردید به نظرم می بایست گذشته ی قومی او را نیز در ساختن این فطرت در نطر آورید.
در ضمن ممنون از کامنتتون.پاسخ را به حد وسع در ذیل نوشته شما قرار دادم.

فرزانه گفت...

سلام
کاهش رنج های بشر ایده ای است که راس هرم اخلاق جا دارد و خرقانی آن را به شکلی لطیف بیان کرده
عجب آنکه از جمعیت رنج افزا هم مثل جمعیتی که در فکر تسکین رنج اند نامی برجای می ماند در تاریخ و از آن خیل حیران هیچ نمی ماند عده ای هم می خواهند نامشان فقط در تاریخ بماند چه این سو چه آن سو

wildriver گفت...

بانظرجناب"ستاریان"موافقم.
البته ادیسون برق رااختراع نکرد،امابه هرحال ایشان نقل قول کرده اند.

دانشجوی سبز گفت...

سلام
کار انسان بیش از انکه صرف رنج کشیدن بشود صرف کاهش رنج شده است

وحید گفت...

سلام

به نظر من ، ذات ِ بشر ریشه در خوبی ها داره . (تمایل به اون سمت داره)
کسی رو نمیشه پیدا کرد که از بد کردن و بد بودنش ، لذت ببره . (در شرایط عادی)

کارهای افردای را که نام بردید (هیتلر و استالین و پل پت ) مورد قبول نیست .
ولی هر فردی برای اصلاح جامعه خودش روشی رو پش میگیره .

و این مرور زمان ِ که باعت ایجاد تغییر درروش و طرز فکر افراد میشه .
( دانسته های تاریخی شما از من خیلی بهتره . خیلی ) بسیاری از دیکتاتورهای تاریخ ، درابتدا تنها به نیت ِ اصلاحات کشور و یا حتی دنیا فعالیت خود را آغاز کردند .
وشاید تا موقع مرگشان هم،فکرمی کردند بهترین اقدامات را انجام داده اند !!

محمود.ر. گفت...

با سلام
من قصد زیاده گویی نداشتم، ولی راستش وقتی اسم امثال شیخ ابوالحسن خرقانی و روزبهان بقلی و احمد غزالی و قبل از همه ی این ها مولانا و دیگران می آد بدجوری تو میدون جذبه(نه جاذبه)شون گرفتار می شم!
یه سری هم به بودیسم بزنید، آخه هر دینی یه نقطه ی عزیمتی داره،اسلام و مسیحیت به ترتیب از رستگاری و گناه شروع می کنند ولی بودا از رنج.
می دونم از من بیشتر در این زمینه(مثل بقیه ی زمینه ها) تامل کردید ولی در مورد این مساله چند تا نکته هست که شاید فکر کردن بهش رنج افزا باشه!
1-همینی که الان گفتم!یعنی به تعبیر مولانا:
هر که او هشیارتر رخ زردتر
2-رنج با هیچ سنجه ی ابژکتیو قابل اندازه گیری نیست.
3-ما باالطبع دوست داریم برای هر رخدادی علتی و برای هر رنجی مقصری دست وپا کنیم، ولی گاهی رنج هست ولی انصافا هیچ یک از کاراکترهای درگیر "در تحلیل نهایی" مقصر نیست.به تعبیری قانون بقا اینجا کار نمی کنه!
4-گاهی به سائقه ی گونه ای سانتیمانتالیسم افراطی یا در اثر یک بیماری روانی یا ...احساس می کنیم باید رنج بکشیم تا وجدانمون از انسانیت خودمون خیالش راحت بشه، به تعبیری "خوب نیست آدم هر چی بشه هیچیش نشه" و این یک ناسازه ی وجودیه چون از یک طرف به خود-ویرانگری منجر میشه، از طرف مقابل به لاقیدی. این پارادوکس های وجودی فرقشون با پارادوکس های منطقی اینه که اینا واقعیت دارن!
5-مهم ترین و جالب ترین چیزی که در مورد رنج بهش برخوردم اینه که لذت های متوسط از رنج بهره ای ندارن ولی لذت های بزرگ همیشه با رنج های بزرگ همراهند(یه چیزی که چون واژه ای براش نداریم بهش میگیم رنج) نه اینکه رنج در پی داشته باشند، بلکه اساسا از یه طرف رنج اند از یه طرف عیش(=بهجت). وای از این لطف به انواع عتاب آلوده! اگه این خیلی مبهم یا غریبه، مثال می زنم،عشق همیشه شور لذت و رنج رو با هم داره، بعضی نغمه های موسیقی هم همین طوره، دین-ورزی عارفانه در بعضی از راه هاش همین طوره(نگاه کنید به بعضی اشعار حلاج) ولی دلم نمیاد این بیت شاهکاری رو که مولانا تو دهن ابلیس! میذاره نقل نکنم(دفتر دوم):
در بلا هم می چشم لذات او/ مات اویم مات اویم مات او!
6-دیگه بسه! با همینا هم میشه بیشتر از یه عمر رنج کشید و حالشو برد! اصلا آره من مازوخیستم! فقط تا یادم نرفته بگم که شما بزرگواری، از ما یه گیر کوچیک، از شما یه عالمه عنایت! قضیه ی zeitgeist رو میگم. راستی یادم رفت بگم "اگر خدا نباشد همه چیز بی-معنی ست"، لا اقل برای بعضی ها، هراکلیتوس میگه:
"شخصیت هرکس سرنوشت اوست" زنده و سرزنده باشید.

محمد جواد شکری گفت...

"رنج" چیز عجیبی است .
من گمان می کنم که خیلی از کارهای ما یک سرشت دوگانه دارد ،رنج و عیش به صورت توامان .
در تبیین این نکته شبی محمود.ر مثال جالبی برایم زد ،او می گفت که همیشه نوعی از موسیقی او را به وجد می آورد که نه طربناک بل شور انگیز باشد ،چیزی که شاید بتوان آن را به وضوح در موزارت دید .
در همین راستا من گاهی ساعتها فکر می کنم به این که مرز تراژدی و کمدی کجاست ؟
دلبرانه که بنگری همیشه در تراژیک ترین لحظات زنده گیت دستمایه ای از کمدی را می بینی ،مثلا فرض کن با تمام وجود به کسی بگویی "دوستت دارم" و او بگوید "خوب که چه؟" و همین می شود بهترین بهانه برای یک عمر گریستن و یک عمر خندیدن.

مقداد گفت...

زمانی بسیاری از این درد و رنج ها را ناشی بنیان ناعادلانه جهان می دانستم
زمانی صرفنظر از علت آن آن را مهم ترین دلیل خوشبختی بشر می دانستم
الان هیچ چیز نمی دانم فقط حس می کنم
حس می کنم که بهتر است در دنیاهای یکدیگر دخالت نکنیم

سیدعباس سیدمحمدی گفت...

سلام علیکم.
ظاهراً ذات بشر، در مقایسه با ذات فرشتگان و ذات جانوران، خصوصیتش حق انتخاب است. البته حق انتخاب و حق اختیارش، یک محدودیتهایی هم دارد. مثلاً متولد شدن ما به اختیار ما نیست. مردمان هم غالباً به اختیار ما نیست.
این حق انتخاب، فرد را هیتلر می کند. این حق انتخاب، فرد را گاندی می کند. حرّ بن یزید ریاحی، در روز عاشورا، انتخاب کرد که از سپاه یزید برود به سپاه حسین بن علی.
***
آیا از «بدیهیات حقوق بشر»، تغییر دادن متن و جزئیات نوشته ی موسوم به اعلامیه ی حقوق بشر نیست؟ الان شما شاید پنج سال به پنج سال ازت سؤال کنند، تا پنجاه سال دیگر بگوئی بهترین ایده را دموکرات لیبرال می دانی (مثال عرض می کنم). یعنی تغییر (حالا ماهوی یا غیر ماهوی) نکند نظرت. ولی بالأخره به نظرت باید حق تجدید نظر و حق تغییر نظر برای شما محفوظ باشد یا نه؟
توجه کنید به اولین جمله ی اعلامیه ی حقوق بشر:
«ماده 1 تمامی انسان‌ها با منزلت و حقوقی يکسان به دنيا می‌آيند»
خب به نظرت حقوق یکسان نویسندگان اعلامیه در دهها سال قبل، و حقوق یکسان من و شما که الان هستیم، اقتضا نمی کند متن و جزئیات نوشته ی موسوم به اعلامیه ی حقوق بشر، مثلاً هر ده سال یک بار توسط اندیشمندان تمام اعضای سازمان ملل، که از طریق نماینده ی هر کشور در سازمان ملل اعلام می شود، به متنی جدید منجر شود؟
توجه کنید من مخالف اعلامیه ی حقوق بشر نیستم. من مخالف این هستم که اعلامیه ی حقوق بشر با توجیهاتی مانند این که «حقوق اساسی ی بشر همواره ثابت است و نیازی به تغییرش نیست ...» تغییر نکند.

یک آتئیست گفت...

آقای سید عباس سید محمدی ! که لابد از تکرار همیشگی و مکرر لفظ "سید" در نامت لذتی وافر می بری ! ... نگران نباشید , حقوق بشر به هر سمتی تغییر کند , به سمت سنگسار , شلاق , قطع ید , واجب القتلی مرتد , سرب مذاب , پوست کندن ... فرشته , جن , عالم غیب , صحرای محشر , خر دجال ... بول و غایط و حیض و نفاس و بقیه ارکان و اصول اعتقادی جناب عالی تغییر نخواهد کرد ! ... می خواهی شرط ببندیم !؟

باور نکنی بيا ببنديم
يک شرط به صرفه برنده
صد روز ديگر برو چو امروز
بشکاف سر و بکوب دنده
هی بر سر و ريش خود بزن گل
هی بر تن خود بمال سنده
هی با قمه زن به کله خویش
کاری که تبر کند به کنده
هی بر سر خود بزن دو دستی
چون بال که ميزند پرنده
هی گو که حسين کفن ندارد
هی پاره بکن قبای ژنده
گر تغییر نکرد...نم به ريشت !
گر تغییر کرد هم بازم ...نم به ريشت ! ... (چون معلوم میشه که اون موقع امثال تو این دنیا رو گرفته اید و ...یده اید به این دنیا !!)

اكنون گفت...

سلام

هيچ سعي‌اي بالاتر و ارزشمندتر از تلاش براي كاستن از رنج انسان وجود ندارد و هيچ زشتي و خباثتي هم بدتر از افزودن رنج انسان‌ نمي‌شناسم.

البته زندگي همراه با رنج است؛ رنج‌هايي وجود دارد كه از بين بردني نيست؛ اما رنج‌هايي هم هست كه مي‌توان از بين برد؛ هميشه به تلاش‌هايي كه در خصوص از بين بردن رنج‌هاي زدودني صورت مي‌گيرد احترام مي‌گذارم.
از اين نظر به فعاليت‌ پزشكان كه دردي از بيماران دور مي‌كنند احترام مي‌گذارم.
به تلاش فكري انديشمندان و فلاسفه و فعالان سياسي كه در كار كنار زدن مستبدان و حكومت‌هاي اسبتدادي بوده‌اند احترام مي‌گذارم.

تلخ گفت...

"لقد خلقنا الانسان فی کبد"
انسان همیشه با رنج خواهد بود!
و ما رنجوران از رنجی که میبریم هر یک دست به دامان مرهمی هستیم:
از خدا و نماز و اخلاق و عرق و سیگار بگیرید تا لیبرالیسم و نهیلیسم و نازیسم و .............!!!

محسن صالحی گفت...

1- همان گونه که دیوید هیوم تصریح کرده است وجود «ذات» قابل اثبات نیست تا بتوانیم در مورد ذات بد یا خوب صحبت کنیم اما بر اساس تجربه می تواند دریافت که انسان ها در طول تاریخ بیشتر در پی عیش خود بوده اند تا کاهش رنج دیگران.
2- به غیر از این دو دسته که در نوشته آمده، دو گروه دیگر هم وجود دارند که بیشتر باید به آنها توجه داشت: 1- کسانی که قصد داشتند که از درد بشر بکاهند اما در عمل بر آلام بشر افزودند. در تاریخ عده ای بودند که می خواستند مدینه فاضله برپاکنند اما مسبب فاجعه شدند. این مساله نشان می دهد که تنها نیت خیر کافی نیست بلکه علم و آگاهی نیز باید در کنار آن باشد وگرنه دوست نادان بدتر از دشمن دانا می شود! 2- کسانی که ادعای «کاهش درد بشر» نداشتند و بیشتر به فکر فایده ی شخصی خود بودند اما در عمل گام بزرگی در این راستا برداشتند.

مریم گفت...

سلام درست متوجه نشدم چی نوشتی . میشه یه کم تو ضیح بدی؟

مریم گفت...

گاهی فکر میکنم کافکا برام کامنت میذاره... ناراحت نشی ها! من سراپا منتظر ادامه بحثت هستم

ندا گفت...

سلام
بهتره به یه دیدگاه ایمان بیاریم ، مطمئن نیستم ولی فکر می کنم که نظریه ی داروین منطقی ترین دیدگاهِ، اینجوری دیگه مشکلی با مساله ی رنج هم پیش نمیاد ، فقط باید بپذیریمش وبه گفته ی دکتر فرانکل سعی کنیم یه معنی براش پیدا کنیم. معنی مثل فداکاری ، دوستی یا...، اینجوری دیگه رنجی نمی رسونن .