۱۳۸۹ خرداد ۹, یکشنبه

جهانا چه بی مهر و بد خو جهانی



* روی سگک کمربند نازی ها نوشته بود Gott mit uns یعنی خدا با ماست.
* پاپ پیوس دوازدهم هرگز نخواست درباره ی جنایات هیتلر موضع گیری کند.
* کلیسای ایتالیا با دولت موسولینی رابطه ی صمیمانه ای داشت و کشیش هایی را که با مخالفان دولت وقت همکاری می کردند توبیخ و مجازات می کرد.
* «به رغم نفرت اش از سلسله مراتب کلیسایی، این آموزه ی کلیسا را همواره به خاطر داشت که یهودیان قاتلان خدا هستند؛ پس امحای آنها بدون ذره ای عذاب وجدان ممکن است چرا که عامل این عمل همانا دست انتقام جوی الاهی است – به شرطی که این امحا بدون ترحم ورزی، و بدون تبعیض انجام گیرد»*
* توجه کنید که در کشور ما چه سایتهایی مسدود می شوند و چه سایتهایی هم مانند اینها به راحتی فعالیت می کنند.
____________________________________
پی نوشت:
* جان تولند در کتاب آدولف هیتلر- زندگی نامه ی قطعی

۱۳۸۹ خرداد ۶, پنجشنبه

نگاه دار سر رشته تا نگه دارد



در نیرنگستان آریایی-اسلامی غالبا مرسوم است که اگر فردی را که مخالفت باشد به مرگ طبیعی بمیرد یا عکس العملی نشان نمی دهی یا با طعنه یادی می کنی و تمام. ولی اگر وی توسط افرادی کشته شود، ممکن است دشمنی ها را اندکی فراموش کنی و حتی برایش مرثیه ای هم بسرایی. ذکر مثال معمولا در این موارد کمک چندانی به فهم مطلب نخواهد کرد اما...
چندی پیش شجاع الدین شفا نویسنده و مترجم سالخورده و دور از میهن به مرگ طبیعی درگذشت. سایت جرس در یادداشتی که به زعم نگارنده عجیب می نمود خبر مرگ وی را درج کرد. نکته ی تعجب آور این بود که نویسنده ی خبر وی را «فردی متهتّک» نامیده بود. فارغ از صحت این لقب و گذشته از بار ارزشی منفی این لقب، این سئوال در ذهنم بوجود آمده که سایتی مانند جرس که خود را نماینده ی بخشی از جریان و جنبش دموکراسی خواهی و آزادی خواهی جبهه ی سبزها می داند، چگونه این یادداشت را با این لحن منتشر کرده است؟
در مورد شجاع الدین شفا شما را حواله می دهم به سایتهایی که زندگی نامه و آثار وی در آنها درج شده و کاری به شخصیت و البته بیان و قلم و آثار وی نداریم؛ اما این نکته پابرجاست که چرا به دست خود ریشه ی استبداد و مطلق اندیشی و منطق صفر و یکی را در پهنه ی رسانه و گستره ی قلم آبیاری می کنیم؟
در همین راستا حسین کمالی که از نویسندگان ثابت ستونی خواندنی و جالب در این سایت بود در یادداشتی به این امر اعتراض کرده و تلویحا از نوشتن در این سایت خودداری نمود. متن یادداشت حسین کمالی حاوی نکات جالبی بود که هم جرس را به انصاف و تساهل فرامی خواند و هم در مورد مرحوم شفا نظر منصفانه ای داشت. کمالی از آن دست اندیشمندانی ست که وجودش به سایتی مانند جرس اعتبار می بخشد برعکس نویسندگانی که مهر و نشان سایت جرس به آنها نام و نشان داده است. یاسر میردامادی هم دروبلاگ شخصی خودش به این قضیه پرداخته و روی نکته ی مهمی دست گذاشته. لب کلام میردامادی که بنده نیز بسیار آن را پسندیدم در این سطور خلاصه می شود:
«سبزها برای آن‌که به ضد خود تبدیل نشوند باید از در افتادن به چرخه‌ی این منطق معیوب پرهیز کنند که: جزئیات مهم نیست، حرکت مهم است، خطاهای کوچک مهم نیست افق بلند حرکت مهم است. در افتادن به این چرخه‌ی معیوب آن‌ها را اندک اندک از مسیر استبداد ستیزی دور خواهد کرد و به چیزی خواهد کشید که هر چه بتوان نام نهادش استبدادستیزی نمی‌توان نام نهاد.»
شاید اگر این مرحوم سرنوشتی مانند سعیدی سیرجانی داشت دوستان سبز ما در سایت جرس وی را از نوادر دوران و از ذخایر ادبیات ایران کهن و ...می نامیدند. البته شاید.

گرت هواست که معشوق نگسلد پیمان / نگاه دار سر رشته تا نگه دارد

لینک های مرتبط با این متن:
متن خبر درگذشت شجاع الدین شفا در جرس http://www.rahesabz.net/story/13871
یادداشت حسین کمالی در این باره http://www.rahesabz.net/story/14170
مطلب یاسر میردامادی http://mirdamadi.malakut.ir/2010/05/post_305.html
زندگی نامه ی شجاع الدین شفا http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%D8%AC%D8%A7%D8%B9%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86_%D8%B4%D9%81%D8%A7

۱۳۸۹ خرداد ۲, یکشنبه

تاملات کافکایی استفهامی خودمانی



* اومدیم و یه ستاره ی دنباله دار خورد به زمین و زارت همه چیز رو از بین برد. اونوقت این قضیه های آرماگدون و آرمانشهر و آپوکالیپتیک و منجی و پرولتاریا دولا دولا و پایان تاریخ و وضعیت پست مدرن و مدیریت جهان چی می شه؟
* چرا یک سری افراد از تفکرات به اصطلاح نسبی خودشون این قدر سرسختانه دفاع می کنند و بعد به بقیه اشکال می گیرند که یکدنده هستید؟
* فکر می کنید آزادی اولویت دست چندم فعالان سیاسی کشوره و از بین اونهایی که این موضوع براشون اولویت اصلیه چند نفرشون حاضرند جونشون رو بدهند؟
* اعدام مجازاتی سخت است. سخت ترین نوع مجازات. عملی ست بازگشت ناپذیر. اعدام بد است. اما واقعا مجازات صدام چه بود؟

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۸, سه‌شنبه

تاملات کافکایی راسلی



* تردید یا ناشی از ترس از بیان است یا ناشی از عدم انسجام فکری. این تردید هنگامیکه به عرصه ی بیان وارد می شود در بهترین حالت تفسیر را به توجیه مبدل می کند.
* الهیات به دنبال اطاعت مردمان است. پیوندش با فلسفه و منطق آنگاه خطرناک می شود که عبودیت و بندگی را به ضرورتی تردید ناپذیر تبدیل کند.
* اگر در مقابل خیالهایمان تسلیم شویم چه می شود؟ فاجعه هم برای خودمان هم دیگران. ترس از هر نوع خیالی و تلاش برای زدن رنگ واقعیت به هر نوع خیالاتی.
* جالب است با عقل ستیزی توانسته اند جوامع را به صورت عقلانی اداره کنند. می همیشه بر ما حرام بوده و بر آنان حلال.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۵, شنبه

تاملات منطقی کافکایی راسلی



* منطق نداری اما زور داری، پس منطقی ست که فعلا منطقی فرضت کنم.
* شعر می نویسند، استدلال می نامندش، رگ گردن نشان می دهند، دلیل می نامندش، خطبه ی روز آدینه سر می دهند، مدرک می خوانندش. چه غریب سرزمینی ست اینجا. حتی آن مجازی اش.
* تامل وارده از یکی از دوستان: «منطق زندگی گاهی حکم می کند که بی منطق باشی.»
* توانا یعنی توانا. پس منطقی ست بتواند حتی گذشته را هم تغییر دهد.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۱, سه‌شنبه

که شب ترانه ساز نیست

مدتی پیش در یادداشتی دست به پیش بینی زدم. حقیر ابدا اهل پیش بینی نیست. نه گذشته اش را به یاد می آورد آنچنان که بود و نه حالش را درمی یابد اینچنین که هست. یادداشت مذکور با همه ی مخالفت ها و طعنه ها و تاسف هایی که برایش ابراز شد در مقابل باقی پیش بینی های غالبا خوش آیند، بیشتر رنگ واقعیت گرفت.
این اصلا باعث افتخار نیست بلکه بیشتر سبب سرافکندگی خودمان است. نمی دانم واقعا زعمای این قوم یا بهتر بگویم این به اصطلاح جنبش قصد دارند چه بکنند؟ برای ادامه ی راه چه طرحی در سر دارند؟ شعار دادن در این سرزمین هماره آسانترین راه ممکن بوده و امید هم معمولا به مقدار کافی ذخیره شده. اما آخرش که چه؟ نسل بعدی به ساحل موفقیت برسد؟ دوره ی گذار است؟ قاطریالیسم تاریخی باید سلسله مراحل ملاتاریا و ژیگولتاریا را طی کند تا طبقه ی سرمایه داری به زیرزمین بپیوندد؟ قبض و چفت و بست تئوریک شریعت در مقابله با مصلحت اندیشی به ذات دین رسیده و تجربه ی انسانی از امر قدسی، کیهان را فرا بگیرد؟
...
از این چراغ مُردگی / از این بر آب سوختن
از این پرنده کشتن و / از این قفس فروختن

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۹, یکشنبه

شیرین سخن ِ شهر آشوب

* گل سرخ دوست داشتی یا محمدی؟ من که آن روزها فرق این دو را نمی دانستم. تو برایم محمدی آوردی و من گل سرخ. گلت بوی ترشی لیته می داد. رویم نشد بگویم آن شیشه ی ترشی شکسته را... چه قدر آن روزها دروغ می گفتم.
* نمی دانم چه مرضی داشتم. همیشه دلهره داشتم، زبانم هم گاهی بند می آمد. تو می گفتی حرفی برای زدن نداری. شاید... زورت بیشتر بود چه شایدی؟
* می خواستی بروی، اما دلت می خواست تقصیر بر گردن من باشد. نازک ترین موهای دنیا هم در برابر گردن من مثل تنه ی درخت بود. خب برو... فکر مرا نکن پشت شیشه ی تاکسی. برو...
* این پاره پاره ها عجیب فراموش نشدنی هستند. حتی اگر... ان و لن و کی، اذن حتی و لِ

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۷, جمعه

تغییر برای؟



از نمایشگاه کتاب برگشتم. مقادیری کتاب خریدم که شاید به مرور معرفی کردم. با دوستان تازگی بودم و البته رضا و علیرضا را هم دیدم.
اوضاع نه آنچنان بر وفق مراد و احوال همچنان کمی خوب. همیشه همین طور بوده و ما فکر می کنیم تغییر کرده، تغییر کرده ایم و تغییر خواهد و خواهیم کرد. اصولا کلاغ به خانه اش نخواهد رسید، باقی همه فسانه است و در گذر.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۴, سه‌شنبه

نمایشگاه کتاب

هرگاه که موعد فرارسیدن نمایشگاه کتاب می شود اینجانب بنا به وظیفه ی شرعی، ملی، میهنی، تاریخی، جغرافیایی، دریادار مدنی، سپهبدقرنی و شهید اویس قرنی خونش به جوش آمده و کتاب معرفی می کند. سال گذشته هم در وبلاگی که به طرز ایستاده ای دچار مرگ مغزی شده ولی هنوز نفس می کشد، کتابهایی را برای خرید به دوستان معرفی کردم. این بار هم این سنت را ادامه می دهم. توضیح اینکه به دلیل کمبود جا و نیز کمبود وقت و حوصله ی شما خواننده ی گرامی توضیح خاصی درباره ی کتاب نمی دهم و آن را به وقتی موکول می کنم که یکان یکان بر سر فرصت بتوانم از تک تک کتابها شرحی البته ناقص و مختصر بنویسم.
با راست کلیک کردن و انتخاب صفحه یا زبانه ی جدید، بر روی نام کتاب وارد سایت آدینه بوک خواهید شد که مشخصات کتاب را ذکر کرده.
* معمولا بنده کتابهای شهید اهل قلم و رند عافیت سوز و استاد نادیده ام علی اکبر سعیدی سیرجانی را به همه سفارش می کنم. بر روی نام استاد کلیک کنید تا مجموعه ی کتابهای وی را ببینید. کتابهای استاد بسیار خواندنی ست.
* ایران 1427 عزم ملی برای توسعه ی علمی و فرهنگی / رضا منصوری
* آزادی و خیانت به آزادی: شش دشمن آزادی بشر / آیزایا برلین
*
در جست وجوی آزادی / آیزایا برلین
*
اخلاق در حوزه عمومی: تاملاتی در باب ارزش ها و نهادهای دموکراتیک/ علی میرسپاسی
*
چند گفتار درباره ی توتالیتاریسم / مجموعه ی مقاله
*
درسهایی کوچک درباب مقولاتی بزرگ/ لشک کولاکوفسکی
* روح پراگ / ایوان کلیما
* چند کتاب خوب از رامین جهانبگلو : موج چهارم - زمانی برای انسانیت بشر - بین گذشته و آینده
* هزار توهای بورخس / خورخه لوییس بورخس
* مشتاقی و مهجوری گفتگوهایی درباره ی سیاست و فرهنگ / مصطفی ملکیان
*
چرندیات پست مدرن: سوء استفاده روشنفکران پست مدرن از علم / آلن سوکال
*
مجموعه ی کتابهای کوچکی که نشر فرهنگ معاصر چاپ کرده هم بسیار جالب و خواندنی ست. موضوعاتی از قبیل آگاهی، کوانتوم، فلسفه ی علم، پژوهش،

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۱, شنبه

معرفی فیلم 1

برای تنوع هم بد نیست برای اولین بار در وبلاگ به معرفی فیلم بپردازم. برای شروع فیلمهایی را که از ابتدای سال 89 تاکنون دیده ام را به صورت مختصر معرفی می کنم. لازم به ذکر است که با کلیک بر روی نام هر فیلم به سایتی فارسی وارد خواهید شد که به نظرم یکی از بهترین مجموعه های اطلاعات درباره ی سینمای جهان را به شما ارائه می کند.
فارست گامپ Forrest Gump با بازی تام هنکس
مردی که آنجا نبود The Man Who Wasn`t There از برادران کوئن
تویین پیکس Twin Peaks از دیوید لینچ
قاتلین بالفطره Natural Born Killers فیلمی از الیور استون
سرپیکو Serpico با بازی آل پاچینو
مخمل آبی Blue Velvet از دیوید لینچ
تقاطع میلر The Miller Crossing از برادران کوئن
جونو Juno
داستان عامه پسند Pulp Fiction با بازی جان تراولتا و کارگردانی کویینتین تارانتینو
لاندن London
ماه عسل تلخ Bitter Moon از رومن پولانسکی
دروازه ی نهم The 9Th Gate از رومن پولانسکی با بازی جانی دپ
آپارتمان The Apartement از بیلی وایلدر و بازی جک لمون
مچ پوینت Match Point به کارگردانی وودی آلن
مودیلیانی Modigliani با بازی اندی گارسیا