۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۱, سه‌شنبه

که شب ترانه ساز نیست

مدتی پیش در یادداشتی دست به پیش بینی زدم. حقیر ابدا اهل پیش بینی نیست. نه گذشته اش را به یاد می آورد آنچنان که بود و نه حالش را درمی یابد اینچنین که هست. یادداشت مذکور با همه ی مخالفت ها و طعنه ها و تاسف هایی که برایش ابراز شد در مقابل باقی پیش بینی های غالبا خوش آیند، بیشتر رنگ واقعیت گرفت.
این اصلا باعث افتخار نیست بلکه بیشتر سبب سرافکندگی خودمان است. نمی دانم واقعا زعمای این قوم یا بهتر بگویم این به اصطلاح جنبش قصد دارند چه بکنند؟ برای ادامه ی راه چه طرحی در سر دارند؟ شعار دادن در این سرزمین هماره آسانترین راه ممکن بوده و امید هم معمولا به مقدار کافی ذخیره شده. اما آخرش که چه؟ نسل بعدی به ساحل موفقیت برسد؟ دوره ی گذار است؟ قاطریالیسم تاریخی باید سلسله مراحل ملاتاریا و ژیگولتاریا را طی کند تا طبقه ی سرمایه داری به زیرزمین بپیوندد؟ قبض و چفت و بست تئوریک شریعت در مقابله با مصلحت اندیشی به ذات دین رسیده و تجربه ی انسانی از امر قدسی، کیهان را فرا بگیرد؟
...
از این چراغ مُردگی / از این بر آب سوختن
از این پرنده کشتن و / از این قفس فروختن

۲۰ نظر:

درخت ابدی گفت...

سلام.
بله، متاسفانه حق با تو بود. از جریان غالبِ قدرت انتظار دیگه ای جز سرکوب نمی ره.
نمی دونم این وضعیت تن در دادن به وضعیت موجود به بدترین شکل ممکنه یا آتیش زیر خاکستره. به هر حال، از هیچ کدوم بوی خوبی بلند نمی شه. فقط حلقه ی توتالیتاریسم تنگ تر می شه.

ناشناس گفت...

اون پستت چیز سختی نبود پیش بینیها همه همون بودو هست اما مهم انتهای راهه که من با تو هم عقیده نبودم و نیستم.. از تو که تاریخ خوندی.. از تو که سلسله مراتب گذار رو خوندی و میدونی بعیده!!!

من امیدوارم.. سخت شده همه چیز.. جرف نیمشه زد ناچاری سکوت کنی که مشکلی برات پیش نیاد.مردم ومیگیرن و خرده پاها و عادی تر ها بدتر از همه اذیت میشن اما نمیشه به همه رسیدگی کر.. بی گناه مردم رو میکشن و اعدام میکنن و فقط اعتراض زبانی میتوانیم بکنیم. اما اگر انتهای راه امیدوارنه نیست و واقعا انقدر این ها موفق در کنترل اوشاعشون هستند چطور انقدر میترسند.. همین دیروز تمام خیابان انقلاب گارد بود!!!
نه من امیدوارم .. هنوز امیدوارم.. نه برای یک سال آینده .. هرچه این زمان طول بکشد به نفع ماست. چون هم تئوریک قوی میشیم هم ثمره بهتری میگریم.

فرزانه گفت...

سلام
البته که برای وضع کنونی نمی شد و نمی شود پیش بینی خوشایند کرد اصلاً پیش بینی کار روشنفکر نیست درست است که بقول خودت این امید باندازه کافی ، خیلی وقتها کار دستمان داده واقعیتها مثل تیغ های کوچک و بزرگ زخم می زنند بر وجود آنها که می فهمند کم و بیش ...
اما باز هم فکر می کنم جای زخم ها را نباید نشان اینها داد که میکروبها را راهی آنجا کنند
جای زخم را مرهمی باید
فقط باید بدانیم که راه دراز است و شب تاریک و در انتظار خلق معجزه نباشیم تلخی ها را ببینیم غلط رفتن ها و خلا ها را ببینیم اما ناله نکنیم

زورق مست گفت...

بدجوری شاکی هستی انگار

نفیسه گفت...

همه این به قول تا آینده ناخوشایند هست اما نا امید بودن هم راهی از پیش نمی بره. سالهاست که جنگیده اند و می جنگند و باید جنگید. حداقل سکوت کنیم اما نق نزنیم و غر نزنیم.

نيكادل گفت...

اين روزها ديگه به خيلي از صحبتهايي كه با حرارت بيان ميشه هيچ واكنشي نشون نميدم. بدون اينكه انرژي صرف كنم كه خودم رو آروم نگه دارم. حالا نمي دونم اين به ورطه بي تفاوتي رفتنه يا دريافت جديدي از حسه دانستنه كه باعث ميشه احمق ها رو با آرامش نگاه كني و وسوسه بحث و مقابله حتي قلقلكت هم نده.
ما كه غر نمي زنيم فقط تو خودمون مي ريزيم.
چه اميدي؟
واقعاً به كجاي اين شب تيره بياويزم قباي كهنه خود را؟
كم كم دارم باور مي كنم شايد نسل ما بايد هميشه دست قبا به دست تا روز مردن ادامه بده!

دمادم گفت...

به نظرم این جا برعکس مراحل طی شده از زمان پهلوی اگرحساب کنیم اول ژیگولتاریسم بعد ملارپتاریسم وقاطریالسم هم که انگار ابدی ست در ما ملت.

سیدعباس سیدمحمدی گفت...

سلام علیکم.
بعضی خوشبینی ها و بدبینی ها و پیش بینی ها، خیلی ساده است. آیا می توان پیش بینی کرد اگر الان روز است، چند ساعت بعد شب می شود؟ بله که می شود.
پیش بینی اوضاع سیاسی ی ایران هم، در مواردی، همین طور است.
حکومت از شلوغ پلوغی ی مردم در پاریس باک دارد؟ هرگز. حکومت ایران حتا می رود تا آن جا که سفیرانش را از تمام اروپا فرابخواند. یک برنامه ی تلویزیونی هم می گذارد دکتر احمدی نژاد (و آیت الله «آملی»ی لاریجانی) و حاج آقا پناهیان هم می آید و حاج آقا روح الله حسینیان هم می آید برنامه و تنویر افکار و این چیزها را انجام می دهند و مردم را به یقین می رسانند که ماجراها همه اش زیر سر ریگی و صهیونیسم و بی بی سی و وی او ای بوده.
اما. اما البته آن قَدَرقدرت که مافوق ابرقدرتها و مافوق نظام مقدس جمهوری ی اسلامی ی ایران است، از دید ما خداباوران، «خدا» است، و خدا مافوق تمام پیش بینی های ماها و نیز مافوق سانسورها و فیلترها و کهریزک و اوین و ... است.

هیوا گفت...

گویی باید با شاعر هم آواز شویم که: ما آزموده ایم در این شهر بخت خویشم
بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش.
دوستان سخن از امید راندند(که البته من هم تا حدی امیدوارم که آدمی زنده است به امید) اما تا کی؟ اصلا به چه چیز امید داشته باشیم؟
بی برنامگی و بی هدفی که هر روزه ما با آن دست به گریبانیم، گریبان زعمای! قوم را نیز گرفته است ولی معترف که هنوز واقعا سخت است پیش بینی و قضاوت!

مقداد گفت...

مگر گذار غیر از این است که مردم الفبای دموکراسی را یاد بگیرند مگر نه اینکه مردم یاد گرفتند نافرمانی مدنی یعنی چه؟
مگر نه اینکه کلی اشتباه کردند و الان برایشان درس عبرت شده
مگر نه اینکه فهمیدند انتخابات آزاد چه طعم شیرینی دارد
از اقتصاد نگویید تا نفت داریم وضعمان همین است چه اوضاع آرام باشد چه متشنج

ivalyosha گفت...

سلام
شاید گاهی هم لازم باشه مارکس-وار پیش بینی کنیم تا اتفاق نیفته!

ناميرا گفت...

آزادي و آزادي خواهي از همان زمان مشروطه،فراز و نشيب زيادي رو طي كردو هنوز هم داره طي مي كنه...به نظرم اين جنبش ادامه مسيري است كه نصفه نيمه طي شده و با تمام نقص هايي كه داشت تونست تاثير لازم رو بذاره.

..........
بعد از ظهر چقدر سخت بود كامنت گذاشتن.مثل اينكه الان جواب داد.شايد به خاطر اينكه ما هنوز در نوبت نت پرسرعت مونديم D:

M. R گفت...

مدیریت! وبلاگ:

سلام بر همگی

به ناشناس:
تاریخ هیچ سلسله مراتب گذاری نداره تا مردم یک سرزمین نجنبند. حتی اگر هم جنبشی پا بگیره دلیل بر موفق بودنش نیست. این حرفهای چپ هاست که تاریخ تکرار می شود و نوبتی ست و سنتز می شود و تز و آنتی تز و ماتریالیسم دیالکتیک و... تاریخ را که ورق می زنیم می بینیم این سرزمین همواره با استبداد همراه بوده. از استبدادی به استبداد دیگر از شیخ به شاه و از ترکمان به چنگیز و تیمور.
من هم امیدوارم به صدها و هزاران سال قبل. اما امیدواری واقعی یعنی امیدواروی موجود در نسل من یعنی امیدی که بتوانم اندکی از آزادی و رفاه و رنج کمتر را ببینم ندارم. منطق تاریخ نه بلکه واقع گرایی اینگونه حکم می کند.

به فرزانه:
ریا کاری لازم نیست. میکروبها هزاران سال است نفوذ کرده اند. ناله هم یک چیز شخصی ست مثل دین!

به نفیسه:
اگر مجابم کنید نق نمی زنم. بهمین سادگی!

به سید عباس:
مافوق نظام مقدس خداست. بله. اما کجاست؟ مافوق مافقویتش را اگر نشان ندهد سرباز صفر هم نیست! حتما می گویید امام زمان... خب بله

به

آیسودا گفت...

همان قاطریالیسم را خوب اومدی

ندا گفت...

سلام
از این اصطلاح "قاطریالیسم تاریخی" خیلی خوشم آمد . جالب اینکه ایران از این مرحله عبور هم نمی کند و نمی دانم با تکرار مداومش می خواهیم چه چیز را به خودمان یا شاید به خودشان (!) ثابت کنیم.
جمله ای از مارکس می خواندم که خیلی خوشم آمد : مارکس می گوید : دموکراسی از خارج به یک جامعه وارد نمی شود بلکه این مردم همان جامعه هستند که با روش زندگی خود دموکراسی را ایجاد می کنند . یعنی دموکراسی از دل رفتار مردم متولد می شود نه مثل یک قانون که حاکم بر رفتار باشد.این توضیح به نظرم منطقی آمد و وقتی با توجه به آن و رفتار مردم ایران و هزار چیز دیگر, به ایران نگاه می کنم ,همه ی امیدم را به تغییر از دست می دهم.

ساموان الس معروف! گفت...

سلام.
تو که دعوت نمیخوای؛ خودت بدو بدو میای!
چی بگم آخه!

فرزانه گفت...

ریاکاری ؟ ذره ای امید هم اگر اون ته ته ها نگه نداریم چه جوری نفس بکشیم ؟من که نفسم بالا نمی آید

محسن صائمی گفت...

به هیچ وجه اینطوری که گفتی فکر نمی کنم
هر حرکتی گاهی دچار رکود میشه
حتی یک پیاده روی ساده
چه برسه به مبارزه ای که 6 ماه پشت سر هم منتج به هزینه دادن و قربانی دادن بود
به نظرم بهتره در این زمان رکود روحیه مردم را نشکوند
و فراموش نکن که همیشه روحیه 3/4 قدرته
بعضی حرکات هم لازم نیست که راهش مثل اتوبان تهران کرج روشن باشه
گاهی از یک راه متروکه و تاریک ، اگر نقشه برات معلوم باشه با یک قطب نمای ساده ، خیلی بهتر میشه به مقصد رسید
مقصدی که اگر از اون اتوبان بری
حتما مورد هدف دشمن قرار می گیری
به نظرم در 30 سال گذشته خیلی روشنفکر و دانشمند و بی دین و با دین مدعی داشتیم که چه در آن سو چه در این سوی آبها نشستند و فحاشی کردند و شعار دادند
حداقلش اینه که این زعمای قوم یا جنبش کت از تن در آورده و به میدان اومدن ، آن هم با گذشتن از آبروئی که از صدقه سر همین نظام به دست آوردن

به صداقت رهبران این جنبش فعلا شک ندارم
مگر اینکه 30 سال دیگه اسنادی بر ملا بشه که معلوم بشه این دوستان هم جزئی از یک بازی بودند ،
ولی امروز امیدوارم که توانائی رهبری این حرکت و داشته باشن ، با تکیه بر صداقت و تجربه اشون و حمایت مردم آزادیخواه ایران

شاد باشی و آزاد

محسن صائمی گفت...

به هیچ وجه اینطوری که گفتی فکر نمی کنم
هر حرکتی گاهی دچار رکود میشه
حتی یک پیاده روی ساده
چه برسه به مبارزه ای که 6 ماه پشت سر هم منتج به هزینه دادن و قربانی دادن بود
به نظرم بهتره در این زمان رکود روحیه مردم را نشکوند
و فراموش نکن که همیشه روحیه 3/4 قدرته
بعضی حرکات هم لازم نیست که راهش مثل اتوبان تهران کرج روشن باشه
گاهی از یک راه متروکه و تاریک ، اگر نقشه برات معلوم باشه با یک قطب نمای ساده ، خیلی بهتر میشه به مقصد رسید
مقصدی که اگر از اون اتوبان بری
حتما مورد هدف دشمن قرار می گیری
به نظرم در 30 سال گذشته خیلی روشنفکر و دانشمند و بی دین و با دین مدعی داشتیم که چه در آن سو چه در این سوی آبها نشستند و فحاشی کردند و شعار دادند
حداقلش اینه که این زعمای قوم یا جنبش کت از تن در آورده و به میدان اومدن ، آن هم با گذشتن از آبروئی که از صدقه سر همین نظام به دست آوردن

به صداقت رهبران این جنبش فعلا شک ندارم
مگر اینکه 30 سال دیگه اسنادی بر ملا بشه که معلوم بشه این دوستان هم جزئی از یک بازی بودند ،
ولی امروز امیدوارم که توانائی رهبری این حرکت و داشته باشن ، با تکیه بر صداقت و تجربه اشون و حمایت مردم آزادیخواه ایران

شاد باشی و آزاد

مهتاب گفت...

به نظر من متاسفانه آینده نگری شما درست هست. من اصلا به "جنبش سبز"اعتقادی ندارم. اصلا با دخالت مردم در امور مملکتی مخالفم.(در حال حاضر اکثر مردم صلاحیت و آگاهی‌ و سواد این جور دخالتها را ندران).از طرف دیگر کسانی‌ که حکومت را در دست دارن هم افرادی نیستند که صلاحیت داشته باشند. یعنی‌ ما کلاً با کمبود افراد صلاحیت دار مواجهیم.