۱۳۸۹ خرداد ۹, یکشنبه

جهانا چه بی مهر و بد خو جهانی



* روی سگک کمربند نازی ها نوشته بود Gott mit uns یعنی خدا با ماست.
* پاپ پیوس دوازدهم هرگز نخواست درباره ی جنایات هیتلر موضع گیری کند.
* کلیسای ایتالیا با دولت موسولینی رابطه ی صمیمانه ای داشت و کشیش هایی را که با مخالفان دولت وقت همکاری می کردند توبیخ و مجازات می کرد.
* «به رغم نفرت اش از سلسله مراتب کلیسایی، این آموزه ی کلیسا را همواره به خاطر داشت که یهودیان قاتلان خدا هستند؛ پس امحای آنها بدون ذره ای عذاب وجدان ممکن است چرا که عامل این عمل همانا دست انتقام جوی الاهی است – به شرطی که این امحا بدون ترحم ورزی، و بدون تبعیض انجام گیرد»*
* توجه کنید که در کشور ما چه سایتهایی مسدود می شوند و چه سایتهایی هم مانند اینها به راحتی فعالیت می کنند.
____________________________________
پی نوشت:
* جان تولند در کتاب آدولف هیتلر- زندگی نامه ی قطعی

۲۴ نظر:

مهرگان گفت...

سلام
ارتباط نازی ها با دستگاه کلیسا وکشیشان من رو به یاد رمانی از تامس گیفورد ترجمه ی جواد سید اشرف/ انتشارات ققنوس ،می اندازد. و سال 81 که اون کتاب رو میخوندم قتل های زنجیره ای برام تداعی می شد!

برزین گفت...

درود
فاشیسم نوعی ایدئولوژی گرایی است و معمولا خشن ترین نظامهای سیاسی دنیا نظامهای ایدئولوژیک هستند . تجربه هیتلر و جنایات استالین آنگونه که الکساندر سولژنیتسین در مجمع الجزایر گولاک به تصویر کشیده است شاهدی تاریخی بر این مدعاست .
وقتی ایدئولوژی مبنای همه تصمیمات و قضاوت ها قرار گیرد آنگونه می شود که در رسانه ملی ما و در یک برنامه پربیننده از صفویه و آدمخواران دربار آن تحت عنوان " سلسله جلیله صفویه " یاد می شود و چشم بر همه جنایات تاریخی آن فرو می بندند

امید گفت...

آقا هماهنگ کن ! ... اینی که گذاشتی قرار بود موضوع یکی از پست هایم باشد. حالا که کار از کار گذشت , این مطالب هم موید مطالب پست و تقدیم به کسانی که می خواهند ننگ نازیسم را از دامن بعضی عقاید پاک کنند :

مدارس سکولار هرگز نمی توانند تحمل شوند زیرا چنین مدرسه هایی فاقد هر نوع دستور مذهبی هستند و آموزش وجدان عمومی بدون یک زیربنای مذهبی بر روی هوا بنا گذاشته می شود . بنابراین همه آموزش ها باید از ایمان مشتق شوند .

مذاکرات منتج به توافق نامه حزب نازی و واتیکان
23 آپریل سال 1933
---------------------------
ما بر انکار خدا و اجحاف به مذهب پایان می نهیم . ما مرهون خداوند هستیم برای آنکه اجازه نداد ما جنگمان علیه مصیبت بیکاری را ببازیم و برای رهایی رعیت آلمانی .
نطق رادیویی – 14 اکتبر 1933
----------------------------
"ما دریافته ایم که مردم به این ایمان نیاز دارند. پس با جنبش بیخدایان نبرد می کنیم، و این نبرد منحصر به یک رشته اعلامیه های نظری نیست: ما بیخدایی را لگدکوب می کنیم ! "
برلین – سخنرانی عمومی – 24 اکتبر سال 1933

سينا جامي=Sina Jami گفت...

محمدرضاي عزيز!
نگاه مطلقگرا و تماميتخواه خواصي معين دارد كه با اصل عدم قطعيت همخوان نيست. هيتلر و بسياري از مصلحين ديني كه خود را سايه‌ي خدا ميداندد در اين دسته جاي مي‌گيرند.
بد نيست آن چه را در پاي كامنتت براي آخرين پستم در باره‌ي شمقدري و پليس نامحسوس نوشتم اينجا تكرار كنم:
...ايشان بنده را ياد چشمان فرعون مي‌اندازد.
براي پست اخير عباس معروفي نوشتم:
ريشه‌ي سانسور در اين است كه سانسورچي خلاقيت را از مخلوق حذف كرده، و او را قطعه‌اي مشخص از سيستمي در تملك خالق مي‌داند و خويش را سايه و امانتدار و ميراث‌دار خالقي كمي و قابل اندازه‌گيري با مقياس شخصي. اين خصوصيت فرعون است؛ فرعوني كه تنها صادركننده‌ي مطلق جواز ايمان است.
بنابراين نمايشگاه كتاب و هر عرصه‌ي خلاقيت ديگر معركه‌ي اوست نه ديگران.
سمبول اين نگاه هم مي‌شود شمقدري كه خود را مالك نگاه تمام ايرانيان مي‌داند.

هادی طباطبایی گفت...

و این حربه ای همیشگی در دست بشر بوده و هنوز به همان حربه های دیمنی بر جان آدمی می تازد و خونش را می ریزد و خم بر ابرو نمی آورد که گویی خدایگان را از خود راضی نگه دارد.و ای کاش این داستان تلخ تاریخ را مشق کنیم و چندین باره بدان گزیده نشویم.

محسن صالحی گفت...

بعد از مدت ها آمدم و چند مطلب اخیرتان را خواندم و لذت بردم. دمتان گرم.

نفیسه گفت...

تفکرات نازی هم نتیجه باورپذیری و اعتقاد بیش از حد بسیاری از جان شیفتگان بود. هر عقیده ای که به حذف و نابودی مردم در تماس باشد خواه ناخواه زوال نابودی را طی خواهد کرد.
درمورد سایت ها هم البته دانستن وضعیت حکومتهای استبدادی و دیکتاتوری و داشتن آگاهی لازم است چون وضعیت همه دیکتاتورهای جهان یکیست.
اما در مورد مسدودی سایت ها: اینجا ایران است

سیدعباس سیدمحمدی گفت...

سلام علیکم.
حضرت حجت الاسلام والمسلمین همسفر (که دلیل و دلیل و دلیل می آورد که بزغاله گفتن و گوساله گفتن درست است، و ظاهراً قرار است مقاله ی تخصصی بنویسد در باب اثبات ناقص العقل و ناقص الایمان بودن زنان، و خیال می کند اون خانمه که به اون واعظه اعتراض کرده بوده که زنها احمق نیستند مادربزرگ سیدعباس سیدمحمدی است، و دقت نکرده که اون خانمه مادربزرگ شهرنوش پارسی پور بوده) در ذیل
http://www.ashkemah.blogdoon.com/Post-37.aspx
برای آیسودا نوشته است:

«پرفروشترین کتاب ها در آمریکا ترجمه ی انگلیسی قرآن و نهج البلاغه است.»

سیدعباس سیدمحمدی گفت...

سلام علیکم.
ملت آلمان، مثل ملت شوروی در زمان لنین و استالین و مثل ملت موسولینی و مثل ملت لیبی در زمان قذافی و مثل ملت کوبا در زمان کاسترو [و ....] شده بودند، یعنی مردم آلمان («آلمان»، شما فقط لیست دانشمندان آلمانی در عوم مختلف قبل از فاجعه ی ظهور هیتلر را جلوی چشمت بیاور) خَر نبودند ولی وقتی دیو استبداد (استبداد خداباور هیتلری و استبداد خداناباور استالینی) بیاید، این دیو معمولاً یا با قیامهای مردمی و گیوتین و ... کنار می رود یا یا با دخالت نیروهای بیگانه (مثل ماجرای صدام، یا خود هیتلر).
شاید گوبلس و هس هم حالیشون می شد چی به چی یه اما دیگه آلوده شده بودند.

مقداد گفت...

چه جالب
از كجا پيدا كردين سايت ها را خدا مي داند
چه خطي مشي جالبي
از پيشوا آدولف هيتلر تا بمب اتمي و حمله به شيريت عبادي

پدرام گفت...

آقا هر کجا نامی از خدا هست بدبختی هم هست دست کم تاریخ گواه این امر است!

علیرضا کیانی گفت...

محمدرضا جان نمی دانم چرا بااین پستت خیلی حال کردم. دمت گرم و سرت خوش باد.

پدرام گفت...

همین چند روز پیش داشتم کتاب حشاشین را که به ارتباط پاپ پیوس و نازی ها در قالب یک رمان پرداخته بود را می خواندم.
ارتباط واتیکان با دولت فاشیست موسولینی نیز بخاطر این بود که واتیکان از زمان حکومت او به رسمیت شناخته شد و کلیه دارایی هایش در اختیار کلیسا درامد.
سایت های نازیسم در ایران متعلق به گروه هایی از طرفداران رئیس جمهور می باشد که دو سال پیش خبرش هم در رسانه های خودمان منتشر شد که پشت خیلی از این سایت ها بطور رسمی مشاورین دولتی می باشند. پان ایرانیست ها هم با وجود ناسینالیستی ایرانی خود دفاعی از جنایات نازیسم نمی کنند.
مرسی از مطلبت

هلوع گفت...

سلام محمدرضا جان.
تازه کجایش را دیده ای! در همین سایت کلوب نژادپرستان دو آتشه زرتشتی - آریایی اقوام زیر را این گونه توصیف می کنند:

ترک: حرامزادگان طرک
عرب: حرامزادگان وحشی صفت
مسلمان: گوسفند

جالبی هم اینجاست که هر کدامشان یک نماد سبز بر پروفایلشان نصب کرده اند و خواهان برکناری نظام و بسط دموکراسی و احترام به مذاهب و ملیت ها هستند!!

من صراحتا گفته ام و می گویم در برابر اینان بارها و بارها گلی به جمال آقای احمدی نژاد!

ناشناس گفت...

فقط میتونم بگم از دنیای سیاست اطلاعی ندارید.
اگر میدونستید این به اصطلاح لیبرال دموکراتها با انسان چه کردن هیتلر و تقدس میکردید.

دمادم گفت...

به طور کلی تمام نظام های فاشیست ، راست گرا بوده اند. دلیلش هم البته که معلوم است. و رفتن زیرپوشش مذهب باید که توجیه گر همان راست گرایی باشد . به معنای دفاع از طبقه ی حاکم.
جالب این که تلالوهای فکری جناب آدولف در مورد زنان هم خواندنی ست.

ندا گفت...

سلام
روی سگک کمربند یا سردر دادگاه یا اولین ورق پرونده ، چه فرقی می کند. به قول آقای رضا قاسمی ، وقتی به چیزی که از آن دفاع می کنند اعتقادی ندارند ، باید در برابر شان خیلی محتاط بود.

آیسودا گفت...

من هم بچگی طرفدار نازیسم بودم. شنیده بودم که نسل ما ایرانی ها و نئو نازی ها یکیه. می دونستم هیتلر نزادپریت و فکر می کردم نزاد پرستی چسز خوبیه. بعضی وقتها که اخباری راجع به حمله نئو نازی ها به مهاجرین کشورشون می شنیدم می گفتم خوب اونها می دونند ما با انها از یک نژادیم و با ما کاری ندارند. دختر خالم از من هم فعال تر بود. پرچم المان را تو اتاقش نصب کرده بود و می گفت من یک المانیم. و عاشق ورزشکارهای آلمانی بود. وقتی یک سریال درباره آلمانها و جنگ جهانی دوم نشون می داد ما بچه های فامیل جملگی طرفدار گشتاپو بودیم.
فقط وقتی دوستم که آلمان زندگی میکرد به ایران برگشت و توضیحاتی به من داد تونستم فکرم را عوض کنم. اون موقع یه دختر دبیرستانی بودم.

فرزانه گفت...

سلام
جالبه من با کسانی برخورد کردم که هیتلر را از تمام اتهاماتش تبرئه می کنند یا فوری مثل این ناشناس می گویند پس چرا اون یکی کرده و نمی گویید ؟!!
چه بسا دین مدار بودن هیتلر فردای قیامت از او یک قدیس هم بسازد !!

مرمر گفت...

محمدرضا جان سلام. وقتی ماطلب وبلاگت و کامنتاشو میخونم به ازای تمام کتابهای نخونده مطلب جدید یاد میگیرم.. من بدلیل همان عدم مطالعه نمیدونستم که هیتلر مذهبی بود اما امروز با همین چند خط و چند کامنت خیلی چیزها دستگیرمشد.
به نظرم بیشتر از اینکه هر جا اسم خدا باشه مشکلی پیش میاد و ربطش با خدا باید بگیم هرجا انسانی باشد که به جای استفاده از عقل به الهیات متوسل میشود تا به جای همراهی شعور مردم شور مردم را داشته باشد فجایعی رخ میدهد . در واقع این طور که از شواهر تاریخی برمیاید این خدای نوعی نبوده که باعث دیکتاتوری شده این انساهای ابلهی بودند که با استفاده از مذهب دیکتاتوری را گسترش دادند و این اتفاق منجر به این شد که هرجا پای دین درمیان است دیکتاتور و جنایت هم هست!
اما باز به شهادت همان تاریخ که بسیاری از شما خوب خوانده اید و من فط جسته گیخته میدانم، هیچ دیکتاتور و هیچ جنابتکاری با تکیه بر همان مذهبی که فریادش میزند نمیماند و با فرض وجود خدا اگر واقعا خدا حامی چنین افرادی باشد پس تا امروز هیچ یک از این افراد نباید سر نگون می شدند.

در مورد سایتهایی هم که گفتی کلا من با اینکه به ازادی بیان و عقیده اعتقاد دارم اما فکر میکنم عقایدی که امتحانشان را پس داده اند دیگر نباید شامل ابراز عقیده آزاد باشند . مثلا کمونیستها و نازیستها...
چندی پیش یکی (یادم نمیاد کی بود) میگفت ک در آلمان یک سری امکانات را به احزاب نازی و نئو نازی نمیدهند و وقتی اعتراض شد که آزادی بیان را زیر پا گذاشند گفتند که اینا امتحانشان را پس داده اند..
(راست یا دروغ را نمیدانم)

حسين گفت...

تفكرات مذهبي خطرناك است اما خطرناك ر از آن تظاهر و ريا ي مذهبي ست...اينكه به ظاهر نشان دهي كه داراي اعتقاد مدهبي هستي( براي تحت سلطه قرار دادن ديگران و يا براي كسب امتياز)حال آنكه درعمق جان خيش اعتقادي به آن نداري... بنيان جامعه را در هم مي ريزد و همه را رياكار مي كند... و انسان ها ديگر حتا خيشتن خيش را هم گم مي كنند

حامد گفت...

بعضی ها نیت خیر دارند . میبینند که ملت دنیا اینقدر به هیتلر لعن و نفرین نثار میکنند .با رفتارشون میخوان بگن بدتر از اون هم هست .
با دیدن اعمال بعضی ها باید به روح هیتلر صلوات فرستاد .
و صد البته که توسل به دین برای تسلط بر عوام بهترین راه است .

سیدعباس سیدمحمدی گفت...

کامنت من در ذیل
http://www.mashtee-smal.blogfa.com/post-22.aspx
(مقاله ای با عنوان «کدیور مخلوعی مغلطه گر»):





سلام علیکم.
حاصل بیست سال فکر کردن و مطالعه کردن و مشورت کردنم را عرض می کنم:

بنده اصولاَ نمی پذیرم خداوند به ولایت فرد کریم بر فرد اکرم راضی باشد، و طبق نص "ان اکرمکم عندالله اتقاکم"، ظاهراَ فرد باتقواتر، نسبت به فرد کم تقواتر، در نزد خدا مکرمتر است، و شاید فرد اکرم در حکومتها و قوانین و قواعد عادی و بشری و موضوعه، برود تحت حکومت و حکمرانی و اوامر فرد کریم، اما اگر ماها کمه ی "ولایت" را وارد بحث کنیم، دیگر ــ طبق درک فعلی ی من ــ چه توجیهی بر اساس عقل محض و نقلیات و قرآن می توان کرد که فرد مطلقاَ متقی تر، تحت ولایت فرد کم تقواتر ولی دارای اجازه نامه ی اجتهاد و ... برود؟ توضیحاَ در بحثهای ولایت فقیه، ماها هرگز نمی توانیم از کنه دل و قلب و تقوای فقیه مورد بحث آگاه باشیم و این الفاظ فقیه عالیقدر و فقیه متقی اینها همه در حد ظواهر است، و خداوند که بر اساس ظواهر ماها نمی آید "ولایت" را بین مردم تقسیم کند و ولایت داشتن و ولایت کردن را بدهد به فقیه (که انتخاب می شود یا کشف می شود ....) و ولایت شدن را بدهد به دیگران.

در ادله ی عقلی ی محض و این چیزها که ان شاء الله تعالی در آینده ذکر می کنید، اشاره کنید که محسن کدیور که شما او را
"مخلوعی مغلطه گر"
نامیده ای، به دلیل اظهار عقیده، بله، فقط به خاطر اظهار عقیده، زندانی شده بود.

درخت ابدی گفت...

سلام.
وقتی سنت تبدیل به ایدئولوژی بشه، طبیعیه که دین رسمی ازش طرفداری کنه.
اتفاقا این خرده فرهنگ ها رو باید جدی گرفت. حالا شاید نئو-نازی ها اینجا در اقلیت باشن، ولی با امثال استاد ایلیا و عرفان جدیدِ به شدت مشکوکِ وطنی چه باید کرد؟ یا همین بنیادگرایی؟