۱۳۸۸ دی ۱۱, جمعه

چه بیچاره مردمی، چه خونریز حاکمانی


شکاف ِبزرگی میان گفتار، کردار، پندار و حتی نوشتار برخی افتاده. تناقضات از اینها ناشی می‌شود. زیر پا گذاشتن اصول جهانشمول ِاخلاقی و حقوق حقّه‌ی بشری از همین‌ها سرچشمه می‌گیرد. اینکه فرمانده‌ی نیروی انتظامی(؟) در برابر یک پرسش موضع گرفته و تهدید می‌کند و مدتی بعد از اساس چیزی را قبول نمی‌کند، خود نشاندهنده‌ی همین شکاف است.
گفتارها خشن شده، پندارها را نمی‌توان تشخیص داد، کردار ها با گفتارها در غالب اوقات هماهنگ نیست (مخصوصاً آن مقام بالا) و نوشتار ِخیلی از خود ما هم همین طور. که البته دلیل اصلی ِاین فقره‌ی آخر، ترس است. ترسی البته بجا.
شرایط به سمتی پیش می‌رود که دیگر حتی بیطرفان؛ یعنی آنهایی که صادقانه و نه از روی غرض ورزی، موضعی اتخاد نکرده و سرگرم کار خویشتنند، هم مجبور به موضع گیری شده‌اند. دو راهی سختی‌ست. از یک طرف حاکمیت زر و زور و تزویر، با تمامی ِامکانات رسانه‌ای و امنیتی (آدم خر کنی و آدم خفه کنی) تمام قد ایستاده و از یک طرف مردمی که نمی دانند حقشان را چگونه بستانند. مردمی که آزادی و شعورشان بازیچه‌ی دست اصحاب قدرت قرار گرفته.
در این میان بیطرفان و مردمی که برایشان خیلی مهم نیست کدام خان بر این قبیله فرمانروایی کند و سرگرم کار خویشند هم ناخواسته و مظلومانه وارد این آوردگاه شده‌اند. به نام امام سومشان به خیابان آورده شده و به کام برخی‌ها از آنان سوء استفاده می‌کنند. اگر روزی از روزهای غیرمجاز، کسی از آنان در جایی که نباید باشد، حضور یابد، کیک و ساندیس و تقدیس، جایش را به اشک آور و ساچمه و دستبند می‌دهد. چه بیچاره مردمی که اسیر این شکاف عقیدتی شده‌اند. چه سیاه بخت مردمانی که چنین حاکمانی دارند.
--------
عکس از وبلاگ فعال و خواندنی اکنون

۳۶ نظر:

دیالوگ سرخ گفت...

ممنون دوست عزیز...

مطمئن ام که می دونید ما استالینیست نیستیم و به دموکراسی اعتقاد داریم

شما لینک شدید با افتخار
موفق باشید

سیدعباس سیدمحمدی گفت...

قسمتی از بیانیه ی شماره ی 17 میرحسین موسوی:


” بکشید ما را ، ما نیرومند تر می شویم”. بنده ابایی ندارم که یکی از شهدایی باشم که مردم بعد از انتخابات در راه مطالبات به حق دینی و ملی خود تقدیم کردند و خون من رنگین تر از آن شهدا نیست.


http://www.kaleme.org/1388/10/11/klm-7047



جمعه, ۱۱م دی, ۱۳۸۸
بیانیه شماره ۱۷ میرحسین موسوی درباره وقایع عاشورا و روزهای پس از آن

فرمان اعدام و قتل و زندانی کروبی و موسوی و امثال ما مشکل را حل نخواهد کرد . سخنان روز چهارشنبه میدان انقلاب و قبل از آن نماز جمعه هفته پیش دانشگاه که توسط چهره های منتسب به نظام ایراد گردید، نتایج هر نوع اقدام تروریستی را مستقیما به سمت کانون نشانه خواهد رفت و گره مشکل بحران کنونی را نا گشودنی خواهد ساخت. گوساله و بزغاله خواندن بخش عظیمی از جامعه و خش و خاشاک نامیدن آنان و مباح کردن خون عزاداران حسینی فاجعه ای است که هم اکنون توسط افرادی مشخص و صدا و سیما در جامعه رخ داده است.این چه سخنرانی است که از تریبون دولتی مردم را به جنگ با یکدیگر دعوت می کند و یک عده را حزب الله می نامد و عده ای دیگر را حزب الشیطان؟ بارها در یک سخنرانی کوتاه اعلام می کند مردم توجه کنید جنگ است! آیا این سخنان دعوت به جنگ و شورش داخلی نیست ؟
کلمه: میرحسین موسوی در بیانیه ای به مناسبت وقایع عاشورای حسینی و روزهای پس از آن ضمن انتقاد از برخوردهای خشونت آمیز نیروهای حکومتی با ملت عزادار ایران راه حل های پنجگانه خود را برای خروج وضعیت بحرانی فعلی ارائه کرد.وی در راه حل های پنجگانه خود بر اهمیت مسئولیت پذیری مستقیم دولت در مقابل ملت و مجلس و قوه قضائیه در مقابل مردم، تدوین قانون شفاف و اعتماد برانگیز برای انتخابات، آزادی زندانیان سیاسی و احیاء حیثیت و آبروی آنها ، آزادی مطبوعات و رسانه ها و به رسمیت شناختن حقوق مردم برای اجتماعات قانونی تاکید کرد.
به گزارش کلمه متن کامل بیانیه به شرح زیر است:
بسم الرحمن الرحیم
السلام علیک یا ابا عبدالله. انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم و وال لمن والاکم و عاد لمن عاداکم. فیالیتنی کنت معکم فافوزا فوزا عظیما
همواره به اینجانب و دوستان گفته می شد که اگر شما اطلاعیه ندهید مردم به خیابانها نخواهند آمد و آنان از اعتراضات و مطالبات خود دست برخواهند داشت وآرامش به کشور برخواهد گشت. بنده به عنوان یک همراه جنبش عظیم سبز مردمی با این نظر موافق نبودم و می اندیشیدم که تا اصلاحات لازم با تکیه براصول روشن که می توان آنها را از قانون اساسی استخراج کرد، صورت نگیرد ، آب رفته به جوی باز نخواهد گشت.
برای مراسم عاشورای حسینی علیرغم درخواستهای فراوان، نه جناب حجت الاسلام و المسلمین کروبی اطلاعیه دادند و نه حجت الاسلام و المسلمین خاتمی اطلاعیه صادر کردند و نه بنده و دوستانم. با این وصف یک بار دیگر مردمی خداجوی به صحنه آمدند و نشان دادند که شبکه های وسیع اجتماعی و مدنی که در طول انتخابات و بعد از آن به صورت خود جوش شکل گرفته است، منتظر اطلاعیه و بیانیه نمی مانند. در حالی که مردم نه روزنامه همراه و مشوقی در کنار خود داشتند و نه از صدا و سیما، به عنوان رسانه ای ملی و بی طرف و منصف و عاقل بهره می بردند. باز همه ملت ها و جهانیان شاهد بودند که در میان طوفانی از تهدیدها و تبلیغات و تکفیرها و اهانتها، عزاداران حسینی در این روز مقدس حسین حسین گویان به صورت مسالمت آمیز و بدون شعارهای تند روانه میدانها و مسیرهایی شدند که خود انتخاب کرده بودند و این بار نیز چون دفعات گذشته با اعمال تحریک آمیز مواجه شدند، خشونت های غیرقابل باور چون زیر کردن راهپیمانان، تیراندازی نیروهای لباس شخصی که امروز هویت آنها بر کسی پوشیده نیست و روز بروز پرده از چهره آنان و سرانشان کنار زده می شود، فاجعه ای را آفرید که اثرات آن به این زودی از صحنه سیاسی کشورمان رخت برنخواهد بست.
مشاهده فیلم های تکان دهنده عاشورا نشان می دهد که اگر شعارها و حرکات جاهایی به سمت افراط غیر قابل قبول کشانده می شود، ناشی از به زیر انداختن افراد بی گناه از روی پل ها و بلندی ها، تیراندازی ها و آدم زیر کردن ها و ترورهاست . جالب آنکه در بعضی از این فیلم ها دیده شده است که مردم در پشت چهره نیروهای انتظامی و بسیجی مهاجم برادران خود را می بینند و در شرایط بحرانی و پر از خشم و هیاهوی آنروز سعی می کنند بدانها آسیبی نرسد. اگر صدا و سیما یک جو انصاف و عقل داشت می توانست برای تلطیف فضا و نزدیک کردن مردم به همدیگر گوشه ای از این صحنه ها را نشان دهد. ولی هیهات! جریان روزهای بعد از عاشورا و گسترش دستگیریها و دیگر تمهیدات دولتی نشان می دهد که مسئولان اشتباهات گذشته را این بار در وسعت بیشتر تکرار می کنند و آنها می اندیشند سیاست ارعاب تنها راه حل است.

سیدعباس سیدمحمدی گفت...

ادامه:




گیرم که چند روز با دستگیریها ، خشونت ها ، تهدیدها و بستن دهان روزنامه ها و رسانه ها سکوت برقرار گردید، تغییر قضاوت مردم را نسبت به نظام چگونه حل می کنید؟ تخریب مشروعیت را چگونه جبران می نمائید؟ نگاه ملامت آمیز و متعجب همه جهانیان از این همه خشونت یک دولت به ملت خود را چگونه تغییر می دهید؟ با مشکلات بر زمین مانده اقتصادی و معیشتی کشور که به دلیل ضعف مفرط دولت روزبروز وخیم تر می شود چه می کنید؟ با چه پشتوانه ای از کارآمدی و انسجام ملی و سیاست خارجی موثر، سایه قطعنامه ها و امتیازخواهی های بیشتر را در سطح بین الملل از سر کشور و ملتمان دور می کنید؟
اینان می اندیشند با عقب راندن نخبگان و روشنفکران و دانشگاهیان و فعالان از صحنه سیاسی خواهند توانست بدون پرداختن ریشه ای به مسائل امروز کشور به دیروز قبل از انتخابات برگردند؟ اما کسانی که تاریخ را خوانده اند و کمی با ماهیت پیچیده جوامع آشنایی دارند می دانند که این تفکر ناشی از یک توهم واقع گریز و پناه بردن به رویکردهای کم عمق و گول زننده است .
بنده به صراحت و روشنی می گویم فرمان اعدام و قتل و زندانی کروبی و موسوی و امثال ما مشکل را حل نخواهد کرد . سخنان روز چهارشنبه میدان انقلاب و قبل از آن نماز جمعه هفته پیش دانشگاه که توسط چهره های منتسب به نظام ایراد گردید، نتایج هر نوع اقدام تروریستی را مستقیما به سمت کانون نشانه خواهد رفت و گره مشکل بحران کنونی را نا گشودنی خواهد ساخت. گوساله و بزغاله خواندن بخش عظیمی از جامعه و خش و خاشاک نامیدن آنان و مباح کردن خون عزاداران حسینی فاجعه ای است که هم اکنون توسط افرادی مشخص و صدا و سیما در جامعه رخ داده است. این چه سخنرانی است که از تریبون دولتی مردم را به جنگ با یکدیگر دعوت می کند و یک عده را حزب الله می نامد و عده ای دیگر را حزب الشیطان؟ بارها در یک سخنرانی کوتاه اعلام می کند مردم توجه کنید جنگ است! آیا این سخنان دعوت به جنگ و شورش داخلی نیست ؟ با توجه به استفاده از اصطلاحات مذهبی و اشاره به آیات و روایات ، این مراجع عظام و روحانیون فاضل هستند که می توانند بگویند با این گونه اشخاص چه می توان کرد؟
آنچه به بنده به عنوان یک فرد کوچک این جامعه مربوط می شود استقبال از هر هجمه ای در راه اسلام و کشور عزیزمان است و سخنان چند روز اخیر بنده را به یاد کلام امام رحمه الله علیه می اندازد که ” بکشید ما را ، ما نیرومند تر می شویم”. بنده ابایی ندارم که یکی از شهدایی باشم که مردم بعد از انتخابات در راه مطالبات به حق دینی و ملی خود تقدیم کردند و خون من رنگین تر از آن شهدا نیست.
بنده به صراحت می گویم تا وجود یک بحران جدی در کشور به رسمیت شناخته نشود، راهی برای خروج از مشکلات و مسائل پیدا نخواهد شد. عدم اذعان به بحران ، توجیه گر ادامه راه حل های سرکوبگرانه خواهد شد. اذعان به وضعیت بحرانی می تواند راه حل را نه در سرکوب که بر سر آشتی ملی قرار دهد . تهمت بی دینی و همراهی با قدرتهای بیگانه مستکبر و افراد بدنام و جریانهای منحوسی چون منافقین به فرض آنکه به حذف فیزیکی تعدادی از خدمتگزاران اسلام و مردم منتهی شود ناشی از چشم بستن به ماهیت مشکلات ملی کشور است. من به عنوان یک دلسوز می گویم منافقین با خیانت ها و جنایت های خود مرده اند، شما برای کسب امتیازهای جناحی و کینه ورزی آنها را زنده نکنید .
من لازم می دانم قبل از آنکه راه حل خودم را برای خروج از بحران مطرح سازم ، برهویت اسلامی و ملی و مخالف سلطه بیگانگان و وفادار به قانون اساسی ما و جنبش سبز تاکید نمایم. ما پیروان اباعبدالله حسین علیه السلام هستیم. ما شیفتگان حریتی هستیم که منادیش آن امام مظلوم بود . ما پیرو کسی هستیم که در قلمرو وسیع اسلامی ربودن خلخالی از پای یک زن را برنمی تابید. ما معتقد به تفسیر رحمانی از اسلام هستیم که انسانها را یا هم کیش هم می دانند و یا همسانانی در خلقت. نگاهی که بر کرامت ذاتی انسان باور دارد و برنمی تابد که ضارب او در زندان با غذایی جز شبیه غذای او نگهداری شود و یا مورد شکنجه و امثال آن قرار گیرد.

سیدعباس سیدمحمدی گفت...

ادامه:


بنده و دوستان عزیزم که امروز بسیاری از آنها در زندانها محبوس هستند پای بندان سرسخت استقلال کشور هستیم و از اینکه بازار اسلامی ما تبدیل به یک بازار مکاره برای کالاهای بیگانه شده است رنج می بریم. ما به شدت با فساد موجود که ناشی از سیاستهای سوء و عدم تدبیر است مخالفیم. ما می گوئیم نهاد بزرگ و تاثیر گذاری چون سپاه اگر هر روز چرتکه بیاندازد که قیمت سهام چقدر بالا و پائین رفته نمی تواند از کشور و منافع ملی آن دفاع نماید؛ هم خود به فساد کشیده می شود و هم کشور را به فساد می کشاند . ما می گوئیم و حاضریم در مباحثات نشان دهیم که امروز منافع و حقوق مستضعفان و کارگران و کارمندان و سایر اقشار ملت در یک فساد بزرگ در حال غرق شدن است . جنبش سبز مخالف دروغ است و آنرا آفتی خانمان برانداز برای کشور می داند و از اینرو دروغ های سیاسی و امنیتی و اقتصادی و فرهنگی و امثال آنرا خطری بزرگ برای کشور می دانیم.
ما یک دولت و نظام صادق و رئوف و با شفقت و مبتنی بر آراء مردم می خواهیم که به تنوع آراء و عقاید مردم نه به شکل تهدید که بلکه بصورت یک فرصت نگاه کند. ما سرک کشیدن به زندگی خصوصی مردم، تفتیش عقاید، تجسس، بستن روزنامه ها و محدود کردن رسانه ها را مخالف دین مترقی و رهایی بخش خود و مخالف قانون اساسی برآمده از این دین می دانیم. ما ضایع کردن یک ریال از بیت المال را در جهت اهداف باندی و جناحی حرام می دانیم و می گوئیم که سند چشم انداز ملی بیست ساله که به تایید همه ارکان نظام رسیده است امروز به یک ورق پاره بی ارزش تبدیل شده است. ما هشدار می دهیم که رقیبان بزرگی در منطقه با رشدهای اقتصادی دو رقمی در حال ظهور هستند و روز به روز قوی تر می شوند . درحالیکه ما متاسفانه از دادن یک بودجه سالانه و نگهداشتن حسابهای ذخیره ارزی و امانت در سپرده های مردم و پاسخگویی در مقابل دیوان محاسبات عمومی و مجلس شورای اسلامی عاجز هستیم .
ما نه آمریکایی هستیم و نه انگلیسی . تا حال نه کارت تبریکی برای روسای کشورهای بزرگ فرستاده ایم و نه امید یاری آنها را داریم و می دانیم با اصالت قدرت در روابط بین اللمل هر کشور به دنبال منافع ملی خود است و ما بیزار از کسانی هستیم که بر عرف و اعتقادات دینی و ملی ملت خود احترام نمی گذارند . و مضحک است که بما تهمت اهانت به قرآن ، عاشورای امام حسین یا پاره کردن عکس حضرت امام قدس سره زده شود . مسلما حرمت شکنی اگر در روز عاشورا صورت گرفته باشد مورد تایید ما نیست، اما بدترین نوع حرمت شکنی را کشتن بندگان بیگناه و عزادار در روز عاشورا و در ماههای حرام می دانیم .
اما من برآنم که راه حل مشکلات پیش آمده و بحران موجود چنین است؛ وضعیت کشور امروز چون رودخانه خروشان و عظیمی است که سیلابهای تند و حوادث گوناگون باعث طغیان و گل آلود شدن آن شده است . راه آرام کردن این رودخانه بزرگ و روشن ساختن و زلال کردن آب آن در یک اقدام سریع و عاجل امکان پذیر نیست . اندیشیدن باین گونه راه حلها که عده ای توبه کنند و عده ای معامله کنند و بده و بستانی صورت گیرد تا این مشکل بزرگ حل شود عملا به بیراهه رفتن است .

سیدعباس سیدمحمدی گفت...

ادامه:




بنده راه حل را در روانه ساختن نهرها و چشمه هایی از آب روشن و شیرین به بستر این رودخانه می دانم که بتدریج و طی یک فرآیند تدریجی کیفیت آب و وضع رودخانه را تغییر دهد . و نیز اعتقاد دارم که هنوز دیر نشده است و نظام ما آن قدرت را دارد که در صورت تدبیر و در صورت داشتن یک نگاه احترام آمیز و توام با ملاطفت به همه ملت و اقشار آن این مهم را بانجام برساند . بنده تعدادی از این راه حلها را که چون نهرها و چشمه هایی از اب روشن می تواند فضای ملی را تحت تاثیر قرار دهد و اوضاع را به سمت بهبود ببرد، بیان می کنم :
۱- اعلام مسئولیت پذیری مستقیم دولت در مقابل ملت و مجلس و قوه قضائیه به نوعی که از دولت حمایت های غیرمعمول در مقابل کاستی ها و ضعف هایش نشود و دولت مستقیما پاسخگوی مشکلاتی باشد که برای کشور ایجاد کرده است . به یقین اگر دولت کارآمد و محق باشد خواهد توانست جواب مردم و مجلس را بدهد و اگر بی کفایت و ناکارآمد بود مجلس و قوه قضائیه در چهارچوب قانون اساسی با او برخورد خواهند کرد .
۲- تدوین قانون شفاف و اعتماد برانگیز برای انتخاباتها به نوعی که اعتماد ملت را به یک رقابت آزاد و منصفانه و بدون خدعه و دخالت قانع سازد . این قانون باید شرکت همه ملت را علیرغم تفاوت در آراء و اندیشه ها تضمین کند و جلوی دخالت های سلیقه ای و جناحی دست اندرکاران نظام را در همه سطوح منتفی سازد . مجالس اولیه انقلاب می تواند به عنوان الگویی مورد توجه قرار گیرند .
۳- آزادی زندانیان سیاسی و احیاء حیثیت و آبروی آنها . بنده یقین دارم که این اقدام نه به ضعف که به درایت نظام تعبیر خواهد گشت . و نیز آگاهیم که جریانهای سیاسی منحطی با این راه حل مخالف هستند .
۴- آزادی مطبوعات و رسانه ها و اجازه نشر مجدد روزنامه های توقیف شده جزء ضروریات روند بهبود است . ترس از آزادی مطبوعات باید از بین برود و تجربیات جهانی در این زمینه باید مورد توجه قرار گیرد . گسترش کانال های ماهواره ای و اهمیت یافتن آنها و تاثیرگذاری قاطع این رسانه که بخوبی ناکافی بودن روش های قدیمی و محدودیت صدا و سیما را می رساند . پارازیت ها و محدودیت های اینترنتی می تواند برای مدت کوتاهی اثرگذار باشد . تنها راه چاره داشتن رسانه هایی متنوع و آگاه و آزاد در داخل کشور است . آیا زمان آن نرسیده است که با اقدامی شجاعانه و ناشی از اعتماد به متفکران و نیروهای خلاق جامعه ، نگاهها را از آنسوی مرزها به شکوفایی خلاقیت سیاسی و فرهنگی و اجتماعی داخلی برگردانیم ؟
۵- برسمیت شناختن حقوق مردم برای اجتماعات قانونی و تشکیل احزاب و تشکل ها و پایبندی به اصل ۲۷ قانون اساسی . اقدام در این زمینه که می تواند با درایت و همکاری همه علاقمندان به کشور صورت گیرد در طول چند ماه می تواند فضایی توام با دوستی و محبت ملی را جایگزین در گیری سازمان بسیج و نیروهای امنیتی با مردم و یا درگیری مردم با مردم نماید .
به بندهای فوق پیشنهادات دیگری نیز می توان اضافه کرد . به نظر بنده حتی یک جوی کوچک زلال در این بین می تواند مغتنم باشد . ضرورتی ندارد همه بندها با هم شروع شود . مشاهده عزم در این راه بروشنی افق کمک خواهد کرد . و کلام آخر آنکه همه این پیشنهادات بدون نیاز به توافق نامه و مذاکره و داد و ستدهای سیاسی و از موضع حکمت و تدبیر و خیرخواهی می تواند اجرایی شود .


میرحسین موسوی

سیدعباس سیدمحمدی گفت...

آقای سیداحمد علم الهدی، مجتهد عادل عضو مجلس خبرگان، در سخنانش در نه دی 1388 در تهران، طبق

http://www.dolat.ir/Nsite/FullStory/?Id=185202

فرمود:

اکنون یک مشت بزغـــــــــــــــــــــاله و گوســـــــــــــــــــاله دست به چنین فتنه گری هایی می زنند.



ضمن احترام به آن مجتهد عادل، ظاهراَ مسئولان اجرائی ی کشور، مخالفان و معترضان را حتا از گوساله و بزغاله هم کمتر می دانند. زیرا:

طبق
http://www.magiran.com/npview.asp?ID=1470936

قيمت بز كوهي با شاخ بزرگ تر از 2/1 متر نيز حدود يك ميليون و 500 هزار تومان است.

(البته باید اذعان کرد آقای سیداحمد علم الهدی فرمودند "بزغاله" و نفرمودند "بز کوهی"، و احتمالاَ قیمت بزغاله از قیمت بز کوهی کمتر است.)

و
طبق
http://www.mehdinamdar.blogfa.com/post-84.aspx


قیمت گوساله در هنگام توليد 200000 ريال منظور شد


با توجه به این که از دهها نفری که تا به حال در چندماهه ی گذشته کشته شده اند، ظاهراَ، حتا یک ریال نه دیه به کسی دادند نه اصلاَ قبول کرده اند که حتا یک نفر را حکومت کشته است، ظاهراَ مسئولان اجرائی حتا در حد تعبیر مجتهدانه و عادلانه ی "بزغاله و گوساله" (تعبیر آقای سیداحمد علم الهدی) هم برای مخالفان و معترضان ارزش قائل نیستند.

سیدعباس سیدمحمدی گفت...

سیدیاسر میردامادی الان برایم فیلتر شد

ستاریان گفت...

سلام
ما ملت سرافرازی داریم حاکمان ما بیچاره اند که کارشان به لشکرکشی خیابانی کشیده است و علنا می گویند ما قوای نظامی و انتظامی داریم و باید قدرت ما را قبول و یندگی کنید

دیالوگ سرخ گفت...

با سلام و درود

ما از قدیم آشنا هستیم رفیق
خیلی با هم تو یاهو صحبت کردیم
وبلاگم هم یکبار هک شد تو بلاگ اسپات!!!
بابت لینک ممنون
موفق باشی

حامد گفت...

خواست اصلی طرف مقابل گسترش خشونت است اما به نظر باید با خونسردی و بهره گیری از روش هایی نوین راه های جدیدی برای راه سبز امید پیدا کرد اگر به بیانیه میرحسین هم توجه نشود مشکلی به مشکلات حاکمیت اضافه می شود و تاثیرچندانی بر جنبش سبز نخواهد داشت

دیالوگ سرخ گفت...

چفیه مشکی؟
نه بابا...دیگه در مورد خمینی زیاد نمی نویسم عزیز...هرچند از بچه گی نسبت به این شخصیت نفرت عجیبی داشتم

با وجود اینکه کاملا در خانواده ای مذهبی بزرگ شدم

شرایط دانشکده اقتصاد علامه ما رو به سوسیال دموکراسی کشوند دیگه...
آدم عوض میشه....عوضی میشه...اینطوری میشه دیگه!
D:

علی گفت...

منتظرم ببینم واکنش ارباب قدرت به بیانیه موسوی چیه.امیدوارم تفرعن نشون ندن.
عرض ادب داریم برادر:)
در ضمن ملقب به القاب جدیدی شدیم
به خوم و شما تبریک میگم:دی

علی گفت...

یادم رفت آدرس بزنم

ققنوس خيس گفت...

سلام و سپاس بسيار.
واقعا مردم ايران مانده اند كه چگونه حق خود را بستانند. شرايط سختي است.
زماني اكبر گنجي مي گفت : آقاي ... من مي خواهم به روش مسالمت آميز از شما انتقاد كنم و شما را از كار بركنار كنم شما بگوييد چه كار بايد بكنم ؟

مهرامين گفت...

و اين بند بندگي و اين بار ظلم و جهل به سر تاسر جهان به هر صورتي كه هست
نگون و گسسته باد

علیرضا کیانی گفت...

چه بیچاره مردمی، چه خونریز حاکمانی.
چه بیچاره مردمی، چه خونریز حاکمانی.
آقا شما محمدرضا مردانیان نیستید؟
کارتان درست است آقا.اما یک سوال:
چون کارتان درست است محمدرضا مردانیان هستید یا چون محمد رضا مردانیان هستید کارتان درست است؟
ول کن اینها رو،
اما
راستی را که چه بیچاره مردمی، چه خونریز حاکمانی.آقا شما باید محمدرضا مردانیان باشید. نه؟!

وهم سبز گفت...

چقدر جالب من همین نوشته ای در این مورد دارم .و چقدر تاسف بر انگیز دموکرات عزیز

مهندس میر حسین موسوی گفت...

: «بنده ابایی ندارم که یکی از شهدایی باشم که مردم بعد از انتخابات در راه مطالبات به حق دینی و ملی خود تقدیم کردند و خون من رنگین تر از آن شهدا نیست.»

فرزانه گفت...

سلام
این عکس یکی از عکسهایی است که دیدنش در هفته گذشته مرا به گریه انداخت خلاصه عکس تاثیر گذاری است بقول سحابی تحمل تغییرات تدریجی از گلوله خوردن هم سخت تر است و این ماییم که حاضریم این رنج را بپذیریم تا خونی ریخته نشود
اما شمشیرها یکی پس از دیگری آخته می گردند و من هم نمی دانم با این خشونت و حماقت عریان چه می توان کرد

روح انگیز گفت...

جناب محمدرضا خان!
سلام
1. من هیچ اصراری به صحبت کردن با شما ندارم؛ اما وقتی به دنیای ارتباطات الکترونیکی وارد می شوید، فرض براین است که آمادگی داشته باشید نوشته های مخالفان و موافقان بسیاری را بخوانید و در صورت تمایل به نظرات شان پاسخ بدهید. من شما را مجبور به پاسخگویی نکرده ام چرا که اصولا در دنیای مجازی، اجباری در پاسخ دادن نیست. مشکل جناب شما این است که تمایل دارید خوانندگان نوشته های تان فقط شما را ستایش کنند؛ و اگر کسی به انتقاد از دیدگاه های تان پرداخت برآشفته می شوید و با انواع کلمات ناشایست او را خطاب قرار میدهید و به انواع چیزها متهم می سازید. از همین روست که من بارها به شما گفته ام راه و رسم «لیبرالیسم» که شما بسیار مدعی آن می باشید، این نیست؛ فراتر از آن، برخی استناداتی که گهگاهی به بزرگان دین می نمایید نیز موید این سلوک نمی باشد. هرکس پیش از آنکه به انتقاد از سلوک دیگران از جمله حاکمان بپردازد، بایسته است که نخست به اصلاح رفتار خویش بپردازد.
2. آنچه را که شما به مساله کهریزک اشاره نموده اید، من بطور کلی پاسخ نوشته ام و آن اینکه هرنوع اقدام غیر قانونی از طرف هرکس که باشد؛ چه شهروندان و چه حاکمان و مجریان، محکوم است. حادثه کهریزک یک واقعه تاسفبار و غیر انسانی است که متخلفان آن تحت تعقیب قضایی قرار دارند و در زندان بسر می برند. نمونه چنین وقایعی در زندان های ابو غریب عراق و زندان بگرام افغانستان و بسیاری جاهای دیگر از سوی امریکایی ها و انگلیسی ها بصورت بسیار فجیع و سازمان یافته نیز جریان داشته و دارد که همه آنها محکوم است و چنین نیست که این واقعه به ایران منحصر باشد.
3. کدام حرف من روی هواست؟ به چه کسی تهمت زده ام؟ درباره حادثه روزعاشورا، آنچه تاکنون بر من آشکار شده، سوت و کف و هلهله و آتش زدن اماکن عمومی و شخصی است. در مورد عاملان ترور افراد هنوز به قطعیت نرسیده ام؛ در این زمینه هیچ گزینه ای را تاکنون نتوانسته ام صدرصد بپذیرم یا رد کنم؛ نه ادعاهای نیروی انتظامی را و نه ادعاهای دیگران را. در مورد زیر گرفتن دو نفر توسط ماشین نیروی انتظامی که من تصاویرش را از تلویزیون های امریکایی دیدم، ادعای نیروی انتظامی این است که در خیابان مورد ادعا، کسی کشته نشده بلکه حادثه در خیابان دیگری بوده و فیل مورد نظر، مونتاز می باشد؛ با این حال از نظر من هم نیروی انتظامی هنوز متهم است و باید بی گناهی خود را در این حادثه اثبات کند؛ اما تاکنون اتهام یا بی گناهی نیروی انتظامی در این حادثه بصورت قطعی اثبات نشده است.
4. من در هیچ موردی خود را با شما و یا شما را باخود مقایسه نکرده ام؛ بلکه در آخرین نامه، هم به شما و هم به خودم حق داده ام که درباره موضوعات و رویدادها برداشت های متفاوت داشته باشیم. من اشکالی دراین زمینه نمی بینم.
5. در مورد محاربه، تشخیص نهایی اش طبیعی است که با دادگاه است؛ اما وزیر کشور، جانشین فرمانده کل قوا در امور انتظامی است؛ گمانم بر این است که اگر افراد اغتشاشگر، بر اعمال خلاف خود در صدمه زدن به اموال عمومی و مردم و نافرمانی از دستورات نیروی انتظامی، اصرار داشته باشند، مسوولان انتظامی کشور اجازه برخوردهای تدریجا شدید تر را داشته باشند؛ چنانکه در تمام دنیا معمول است. با این حال حکم قطعی در این زمینه را نمی دانم و بنابرین اظهار نظر قطعی نمی کنم. باید ببینم حکم صحیح شرعی اش چیست.
6. در مورد اینکه بحث برسر چیست، من هم از ابتدا معتقد بودم که بحث برسر احمدی نژاد نیست؛ آقای موسوی دچار توهم خود بزرگ بینی شده بود – که البته با توجه به بیانیه اخیرش امید می رود کم کم تعدیل شود - از همین رو نتوانست از وضعیت انتخابات تحلیل واقعی به دست آورد و لذا دچار اشتباه در تصمیم گیری شد. مخالفان جمهوری اسلامی نیز که دائما دنبال فرصت بودند، از این فرصت طلایی که ناخواسته به دست یکی از نیروهای انقلاب فراهم شده بود، توانستند برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی، نهایت سوء استفاده را به عمل آورند؛ اما مردم ایران خوشبختانه که مسلمان و هوشیار است؛ این مردم فرق بین انتقاد به عملکرد مسولان و معارضه با اصل نظام را می تواند تشخیص دهد.
ادامه دارد...

روح انگیز گفت...

ادامه
7. من موافق این نوع ادبیات نیستم که چه کسی حساب چه کسی را کف دستش میدهد. برفرض صحت ادعاها در مورد زیاده روی نیروهای امنیتی و انتظامی در برخورد با اغتشاشگران، در هیچ کجای دنیا به صرف چنین مواردی، اصل نظام کشور خود را به چالش نمی کشند. نمونه های آن در دنیای غرب هم فراوان مشاهده می شود. به چالش کشیدن اصل نظام در هر کشوری، باعث صدمات و تلفات و بی نظمی های فراوان خواهدشد. ارتش امریکا و انگلیس و المان در چند سال گذشته بارها غیرنظامیان رو در افغانستان و عراق – چه در اثر بمباران ها و چه در زندان ها - کشتند؛ اما کمتر کسی است که زیاده روی سربازان را به حساب زمامداران بگذارد. آیا مردم جهان، بوش و اوباما و براون و مرکل را عامل کشتار غیرنظامیان میدانند؟ این درحالیست که اسنادی هم از طرف خود امریکایی ها منتشر شد که نشان میداد رامسفلد وزیر دفاع سابق امریکا دستور شکنجه زندانیان عراقی رو صادر کرده بود. – البته من نسبت به درستی این سند هنوز اطمینان ندارم -
8. من اصولا با «جزم اندیشی» مخالفم در هر زمینه ای که باشد. ذهن من همیشه بروی سخن درست بازه؛ هر سخن «اطمینان بخش» می تونه نظرم رو تغییر بده؛ اما در مورد اطمینان بخشی سخن ها من سخت گیری می کنم تا دچار اشتباه نشوم. درباره اینکه نظرات من دچار تناقض است، خوب است مواردش را با ذکر دلیل بیان بفرمایید، خوشحال خواهم شد. من هیچگاه ادعای اسلام شناسی نکرده ام؛ اما اینگونه هم نیست که شما می فرمایید که هیچ شناختی ندارم. دیدگاه من در مورد نگرش اصلاح طلبانه در زمینه مسائل جنسی به مفهوم نادیده گرفتن شریعت نیست.
در مورد اینکه چه کسی در خواب خرگوشی است، باید عرض کنم که جوجه رو آخر پاییز می شمارند!
9. و اما در باره نظرات آقای سیدعباس سیدمحمدی؛ اشکالاتی که جناب ایشان درمورد شورای بازنگری قانون اساسی وارد کرده اند، با عرض معذرت باید بگویم که وارد نیست؛ یک دلیل بسیار واضحش، همه پرسی قانون اساسی است که رای مثبت اکثریت مردم ایران پشتوانه آن می باشد. شاید از دیدگاه جنابعالی، آقای سیدمحمدی و کسان دیگر، این نحوه بازنگری صحیح نباشد؛ اما به هرصورت این راهکار، در قانون اساسی به تایید مردم ایران رسیده است. در همه دنیا درچنین مواردی، راهکارهایی وجود دارد که از نظر شماری از افراد قابل قبول نیست اما راهش برهم زدن نظم اجتماعی نمی باشد؛ مثلا اختیارات بسیار وسیعی که رئیس جمهور امریکا در مورد وتو کردن مصوبات مجالس قانون گذاری آن کشور دارد، تقریبا در هیچ کجای دنیا وجود ندارد؛ اما به هرصورت چیزیست که در قانون اساسی امریکا به تایید مردم رسیده است و لازم الاجرا می باشد، حتی اگر به ضرر یک تعداد افراد باشد؛ یا مثلا حق وتو در شورای امنیت که عملی صددرصد غیر دموکراتیک است با این حال همه کشورهای مدعی لیبرال دموکراسی، آن را پذیرفته اند!!
نظرات « آیت الله سیدمحمد شیرازی» هم به خودشان مربوط است؛ اگرچه براساس تفکر شیعه حرف درستی گفته است. در تفکر شیعه مبتنی بر اصل امامت، صحت عمل سیاسی، مشروط به إذن امام معصوم یا نایب او و دست کم در حیطه سیاست های کلی تعیین شده از جانب اوست.
10. در مورد واژه های «ضد انقلاب» و «منافق» باید عرض کنم که هرکس رفتار ساختار شکن داشته باشد، ضد انقلاب و هرکس با ظاهر مسلمانی، «آگاهانه» رفتارهای «خلاف شریعت» انجام میدهد، منافق است.
11. درباره بیانیه جدید آقای موسوی، نظرم این است که این بیانیه با همه اشکالاتی که دارد، یک «قدم مثبت» است. اگر این روند ادامه یابد، می توان وضعیت بهتری را انتظار کشید. این قدم مثبت نتیجه مشاهده زیان های ناشی از افراط گرایی کسانی است که به آرمان های واقعی آقای موسوی اعتقادی ندارند و نیز ثمره حضور گسترده دهها میلیون ایرانی مسلمان و معتقد به جمهوری اسلامی در راهپیمایی های دو هفته اخیر خصوصا چهارشنبه گذشته است.

شاد و سرافراز باشید.

دیالوگ سرخ گفت...

مطلب خوبی در مورد ماهیت ضد مبارزاتی مذهب نوشته ای

مثلا این بابای افیونی خودم اینقدر مرتجع است که می داند دست حاکمان فعلی در دزدی و خونریزی است و فیلم های جنایات را به او نشان هم می دهم

ولی این افیون زده که مدرس معارف نیز هست تنها دغدغه اش از دفاع از این نظام نگهداشتن پایه های مذهب است...

انصافا که مارکس در خال زده بود

اكنون گفت...

سلام
متاسفانه رسانه ميلي در شرايط حاضر بدرجور خيانت مي‌كند. ظاهرا مديرانش عهد كرده‌اند كه كشور با به آتش بكشند.
انصافا عمروعاص بايد بيايد پيش مديران كيهان و رسانه ميلي تعليم ببنيد.

محبوبه میم گفت...

همواره هر چه کشیده ایم از جهل مردمیبوده است که ناخواسته میدان دار معرکه شده اند . از شعبان جعفری ها بگذریم که فدایی اند ، گله های بی رمه را می گویم که به دنبال جا پایی محکم برای خود می گردند ، همان ها هم هستند که هراز چندی به خیابان ها کشیده می شوند برای اعلام تقدس چیزی که مدت ها پیش - شاید سال ها - چیزی از قداستش نمانده اما حالا دارد صدای ریزش را میشنود .

روح انگیز گفت...

«خب مردم که به این رای ندادند. این متمم خودبخود بدون اذن مردم در سال 68 اضافه شد و کار را یکسره کرد. این یعنی کلاهبرداری. متوجهید؟»

رضا خان! دیگه داری حرف های خنده دار میزنی ها! خیلی بی خبری روشنفکر!
مردم ایران در تاریخ 6 مرداد سال 68 در همه پرسی بازنگری قانون اساسی که همزمان با انتخابات ریاست جمهوری برگزارشد، به این قانون اساسی رای مثبت داده اند. بدون اذن مردم چیه؟! کلاهبرداری کدومه؟! حالا متوجه شدید آقای روشنفکر کافکایی؟!!
بی خبری دوم شما در مورد کشتار غیرنظامیان در عراق و افغانستان توسط نظامیان امریکایی و انگلیسی و آلمانی و ... است که بارها خود مقامات هم اذعان کرده اند. مگر فرق است که چه کسی کشته می شود؟! شما در یک سخن خنده دار می گویید امریکایی ها شهروندان خود را نکشته اند؛ انسان های بی گناه را که کشته اند!مگر افتضاحات زندان ابوغریب به گوش تان نخورده است؟ حالا متوجه شدید آقای روشنفکر کافکایی؟!!!
شاد و روشنفکر باشید!

هیوا گفت...

آن ترسی که گفتی برایم آشنا است.
من هم با شما موافقم و باید به این نکته هم اشاره کرد که این شکاف آنقدر عمیق شده که به نظر می آید پر کردن آن مستلزم جانفشانی ها و البته خردمندی هاست.

محسن صالحی گفت...

V

Alireza گفت...

محمدرضا! محمدرضا! ( این دو کلمه را با صدای بلند بخوانید- چیزی در حد فریاد - ترجیحا با اشک - طوری که انگار قرار است خیلی اوضاع خراب باشد )

جواد خراسانی گفت...

سلام، با آنکه تمام حق ستیزان(چه غربی و چه جان نثاران ولایت فقیه) زنان را از شنیدن ترنم های دلخواه ایشان محروم می کنند و ایشان را برای چشم ها می خواهد(یک نمونه اش را آورده ام.). زنان هوشمند این روزها بیشتر فریادند.

ستاریان گفت...

سلام
عکسی را که گذاشته ای با این عکس مقایسه کن ببین تفاوت چقدر است؟
http://www.tehranpic.net/images/bbj1nkqliow8olimg29n.jpg

مرمر گفت...

سلام محمدرضا.. بنده از نشوتن نظر اصولا برای تو عاجزم!! لذت بردم و استفاده کردم.

راستی ادرس جدیدم هم.............

علیرضا کیانی گفت...

دیدید جناب محمدرضا دیدید دوستان چه بلایی سر من اوردند... دیدید چه انگ(دقیقا انگ) هایی به من چسباندند...دیشب رفتم یقه ی تک تک شان را گرفتم که این خزعبلات چه بود؟! دیدم که برگشتند به من گفتند خواستیم تورا از راه انحرافی نجات دهیم! گفتم چه انحرافی؟ گفتند: نثری چنین متکلفانه نوشتن و تازه من دوزاریم افتاد که آنها چه مقصودی را دنبال می کردند و همه ی این برنامه ها نیز زیر سر رضا عرب عزیز بود که اصولا یکی از سخره کنندگان بزرگ ادبیات کلاسیک است گرچه شعرایی چون حافظ و سعدی را استثنا می کند...
بگذریم. گرچه این شوخی نمونه هایی از جدیت را در خود داشت اما به هر حال خیلی خندیدم.

faranak گفت...

سپاس از تشریح اوضاع
شیر خدا و رستم دستانم آرزوست

من درد در استخوانم...

منظورتان را از مقصر بودن نویسنده ها متوجه نشدم کاش توضیح بدهید در چه راستایی؟
اگر در بحث ادبی بگوییم می شود این طور تصور کرد که نوییسنده مقصر است چون به طبل توخالی شدن خودش افتخار می کند نوشته هایش فرمایشی است و به سکه هایی که به او می دهند می بالد این چنین نویسنده ای به پوست خشکیده چروکیده و گندیده ای از اغدبیات می چسبئ و از ان دفاع هم می کند .
اگر تعریف خودتان را از چگونگی مقصر بودن نویسنده هم بگویید بسیار سپاس گزار و خوشحال می شوم.
البته نویسنده ای که نمی داند که نمی داند و یا نویسنده ای که می داند که نمی داند و بر نادانی خویش اصرار می ورزد هردو محکوم اند به فراموشی در حافطه ی تاریخ ادبیات.

محمد گفت...

با شرکت در اس ام اس امشب برنامه 90 و انتخاب گزینه ی آخر اتحاد میلیونی سبز ها را به نمایش خواهیم گذاشت
وعده ی ما امشب ساعت 11
انتخاب گزینه ی آخر
اطلاع رسانی گسترده انجام دهید

دانشجوی سبز گفت...

سلام
شکافی نا خودآگاه که خود آگاه شده است وملت را به درمان آن واداشته است
سبز باشید

سیدعباس سیدمحمدی گفت...

کامنت من در ذیل مقاله ای با عنوان
"گاف های پی در پی بیانیه هفدهم میرحسین موسوی"
در
http://mojahed88.blogfa.com/post-95.aspx



سلام علیکم.
بنده به میرحسین رای دادم.
در میرحسین ذوب نیستم، چنان که شما عزیزان، در آقای خامنه ای ذوب هستید.

من امروز ظهر از برادرم شنیدم میرحسین حتا سواد نداشته زیارت عاشورا را درست بنویسد در بیانیه اش. من چیزی نگفتم. آمدم متن بیانیه را دیدم. از قول میرحسین منتشر شده:

"بسم الرحمن الرحیم
السلام علیک یا ابا عبدالله. انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم و وال لمن والاکم و عاد لمن عاداکم. فیالیتنی کنت معکم فافوزا فوزا عظیما"

شما فرموده ای:
"نکته ی نخست در خط اول بیانیه به چشم می خورد؛ موسوی با حذف "الله" از عبارت "بسم الله الرحمن الرحیم" فصل جدیدی را در آغاز بیانیه ها گشود. وی بیانیه ی خود را با عبارت "بسم الرحمن الرحیم" آغاز کرده است!"

اتفاقاَ گمان می کنم همین، قرینه است، که اشتباهات جملات ابتدائی ی بیانیه ی هفدهم میرحسین، از بیسوادی نیست. چون، بیسوادترین بیسوادهای ما هم می داند که
بسم الله الرحمان الرحیم
است
نه که
بسم الرحمان الرحیم
باشد.

و:
ظاهراَ جملات ابتدائی ی بیانیه، قسمتهای مختلف از زیارتهای مختلفی است که حضرت اباعبدالله با آن زیارت می شود. قرار نیست همه را با زیارت عاشورای معروفه مطابقت داد.

قسمت
فیالیتنی کنت معکم فافوزا فوزا عظیما
به شکل
یالیتنی کنت معکم فافوز فوزا عظیما
در زیارتهای امام حسین هست

قسمت
وال لمن والاکم و عاد لمن عاداکم
البته در زیارت عاشورای معروفه به شکل
ولی لمن والاکم و عدو لمن عاداکم
است ولی جمله ی
وال لمن والاکم و عاد لمن عاداکم
هم ظاهراَ اشکال ندارد
توجه کنید:
طبق
http://www.yasoob.com/books/htm1/m013/12/no1236.html
طبق
المزار
شهید اول:


اني وال لمن والاك وعاد لمن عاداك

و

اللهم وال من والاه وعاد من عاداه

×××
من به برادرم گفتم، به شما هم عرض می کنم:
اگر ما جای میرحسین بودیم و خواهرزاده ی مان یکی دو روز پیش کشته شده بود، شاید بیشتر از او در نقل مطالبی مانند قسمتهایی از زیارت عاشورا مرتکب اشتباه می شدیم.