۱۳۸۸ دی ۱۶, چهارشنبه

The Work of Intellectualism


« نقش ِروشنفکر این نیست که به دیگران بگوید چه باید بکنند. روشنفکر به چه حقی می‌تواند چنین کند؟... کار روشنفکر این نیست که اراده‌ی سیاسی ِدیگران را شکل دهد؛ کار روشنفکر این است که از رهگذر تحلیل‌هایی که در عرصه‌های خاص ِخود انجام می‌دهد، امور بدیهی و مسلم را از نو مورد پرسش و مطالعه قرار دهد، عادتها و شیوه‌های عمل و اندیشیدن را متزلزل کند، آشنایی‌های پذیرفته شده را بزداید...»
خلاصه‌ای از پشت جلد کتاب ایران: روح یک جهان بی روح و 9 گفتگوی دیگر با میشل فوکو / ترجمه‌ی نیکو سرخوش، افشین جهاندیده / تهران / نشر نی / چاپ ششم 1387/ 230 صفحه / 3600 تومان
همانطور که حدس می‌زدم، خرده گرفتند که اولاً چرا نوشتی؟ دوماً شاید اشتباه بوده باشد. من نه داعیه‌ی روشنفکری دارم نه در آن مقام هستم و نیز ذات روشنفکر بودن را هم قبول ندارم. این که هر چه آن خسرو کند شیرین بود و هر چه یک نفر بگوید درست باشد را همچنین نمی‌توانم بپذیرم. موافقم که تقریرات پست قبلی ممکن است آلوده به بدبینی، اشتباهات، مغالطه و... باشد اما دیدی‌ست که فعلاً به آن رسیدم.
فرآیند تفکر پیچیده و لایه لایه‌ست. گفتار و نوشتار خود محدودیتی هستند که سد راه ابراز تفکرند. نمی‌توانم فعلاً آنچه را که بدان رسیده‌ام نفی کنم. بله این جنبش محسنات زیادی دارد که دوستان به نیکی و به تمامی در بخش نظرات نوشتند.

۲۳ نظر:

a.k گفت...

jalebe
tnx

ناشناس گفت...

"...و بر مبنای همین دوباره مسئله کردن (که در آن روشنفکر حرفه ی خاص روشنفکری اش را ایفا می کند) در شکل گیریِ اراده ی سیاسی (که در آن می بایست نقش شهروندی اش را ایفا کند) شرکت کند."
فکر کنم دوباره باید این گفت و گو را خواند.
درخت ابدی

دیالوگ سرخ گفت...

در مورد وظایف روشنفکری خوب نوشته بودی

جهل مرکب گفت...

سلام علیکم.
روشنفکر هم اگر امر و نهی کند خوب آنوقت چه فرقی با آخوند و فقیه دارد؟!

سیدعباس سیدمحمدی گفت...

سلام علیکم.
البته ظاهراً شما امر و نهی نکردی. نگرشت به حال و آینده ی ایران را گفتی. و من گمان می کنم احتیاط علمی و اخلاقی، و خود ِ اخلاق، حکم می کند آدم اصلاً دور و بر کلمه ی «روشنفکر» نرود. این واژه اصلاً آدم را دچار خیالات می کند. بگویند اهل فکر. بگویند فکور. گمانم سیاوش جمادی گفته بود معادل درستتر برای انتلکتوئل «فکور» است.

یک جمله عرض کنم. گفته بودی «تکیه کردن بر ... [نام فرد] تکیه بر باد است». توجه کن و از من بشنو، که این حرفت صد در صد درست است. اما. اما فکر کن ببین تکیه گاه ازلی و ابدی ی انسان در تفکراتش و اهدافش چه باید باشد. و اگر، احیاناً آن تکیه گاه «خدا» است، آیا خدا بین خودش و بین «عقل» که به انسان عطا کرده، رسولی فرستاده ای کتابی پیامی خواستی چیزی هم ردّ و بدل می کند یا نه.

ناشناس گفت...

یادم رفت منبع نقل قول رو بگم: پشت جلد همین کتاب. بابت لینک هم خیلی ممنون، لطف داری.
درخت ابدی

ناشناس گفت...

خب کار بقیه چیه؟

نفکریدن؟ دخالت توام با امر و نهی؟ اون بقیه برای من مهم ترند.

روشنفکر معروف که می شود، می شود خوراک رسانه ها، آن هم برای خوراک دادن به مغز بقیه، چه روشنفکر و چه بقیه ی بقیه.

کی بیدار می شویم پس ما بقیه ها؟ مگر این دنیا که مال خود می دانیم مال ما نیست؟ مگر مالکیت رفع مسئولیت می آورد که به شیرینی خسرو زیر سبیلی رد کنیم؟

این بقیه چه کاره ی کارند پس؟

کارمن

shazde گفت...

na baba man ki basham ke bekham beram roo asabe kesi , adama kheili vaghtha axhaio mibinan ke khodeshoon bayad az oon ax bardashte mozoo konan , in mohem nist ke nazare man chiye , in moheme ke nazare toe binande chiye ? har chand ke in rooza mohemtar az nazare mano to nazare oona moheme , kheiliyam mohemme , khob akhe oon maslehat andishano ma khod andish , in unicode saitamam taghsire man nist taghsire in servere hostame ke hei ba utf8 moshkel peida mikone , 100 baram beheshoon goftam vali khob inja moshtari madari bi dad mikone , rasti wine manam ba ghesmate nazar sanjiye to moshkel dareo firewalesh faal mishe va nemizare bebinamesho majboormisham disablesh konam , khosh bashio movaffagh aziz

wild river گفت...

نخست اینکه من یکی که شخصا از هر کی که ما را از شر این زمانه ی بی های و هوی لال پرست نجات دهد و سخنی نو آورد ، بسیار سپاسگزار بوده ام و همچنان هستم !یعنی اینکه شنیدن نقطه نظر شما را به مراتب بر مواجهه با سکوتتان ترجیح می دهم .
دیگر اینکه بعله ، شب تاریک است و بیم موج و گردابی چنین هایل !در نتیجه خیلی از دوستان دچار ناامیدی و یاس شده اند . اما به نظر من مانند این است که به جنگی رفته باشیم و ناگاه با سپاه انبوه " دشمن!" مواجه شویم و امکانات و تجهیزات فراوان آن . ناامیدی و ترس ، واکنش طبیعی خواهد بود. اما من فکر می کنم این " جنگ! " هنوز تمام نشده ، بلکه تازه شروع شده ، و هنر این است که دلیرلنه بمانیم و مبارزه کنیم ، نه این که ناامیدانه سپر انداخته ، در مقابل دشمن زانو بزنیم .
در بدترین حالت ، کم ترین دستاورد ما ضربه خوردن اقتدارگرایان و کاهش حیطه ی تاثیر گذاری آن ها خواهد بود .
و من الله توفیق !

فرید صلواتی گفت...

سلام به پسرم نامی

نوایش گفت...

میشل فوکو؟؟

عطا گفت...

سلام قربونت
آقا اسم و فامیلم با یه _ وسطش .
اددم کن توی مسنجر کارت دارم

اكنون گفت...

سلام
به نظرمن قزوه يك گام به جلو آمد است و همين هم مغتنم است.

ستاريان گفت...

wwسلام
به غقيده من روشنفكر كسي است كه بداند چرا به دنيا آمده و چرازندگي مي كند
به همين سادگي

farzad گفت...

سلام. برادر این تفسیر فوکو خیلی جذاب است منتها سوالی که هابرماس از فوکو پرسید را بی جواب می گذارد: خود فوکو چگونه به نفع آزادی به نفع ماندلا علیه رِژیم آپارتاید موضع می گرفت؟
توضیح انکه فوکو سه مرحله دارد: دیرینه شناسی تبار شناسی و اخلاق. مرحله به مرحله فلسفه فوکو تجویزی تر شد.

فرزانه گفت...

سلام
فکر که می کنم حق با توست باید نظرت را بگویی فارغ از اینکه دیگران چه برداشتی از آن می کنند .

روح انگیز گفت...

من عمیقا مخالفم که کسی به نام دفاع از اسلام و انقلاب اسلامی، به کسی توهین کنه یا ...

ادامه در گفت و گوی آزاد

مهرامين گفت...

هر كسي از ظن خود شد يار من

مصداق تعبيراتي است كه دوستان از نوشته هاي شما دارند

علیرضا کیانی گفت...

با درود

آقا این فرزاد سوال خوبی را مطرح کرد. جوابش را بده.

دانشجوي سبز گفت...

سلام
توي متفكرين جديد و چپ فوكو بسيار قابل تامل است مخصوصا با مباحث تبارشناسي اش از پديده ها
سبز باشي

هادی طباطبایی گفت...

در همین برخورد و چکاچک شمشیرهای نقد است که برق حقیقت می جهد.از نقد دلگیر نباید بود عزیز

سروش گفت...

... و نهایتا روشن فکر بعد از انجام کارهایی که حاج آقا فوکو به آن اشاره کردند کارش این میشو که به دیگران مستقیم نگوید که چه باید بکنند بلکه یه جورایی به آنها بفهماند که چه باید بکنند.

هر نظریه ای به هر حال برایندی از فلسفه عام جامعه است از دریچه ساختار متفکر. که در تصادم با ما سبق خود به رشد منجر می شود.

و در مورد دیدی که فعلا رسیدی بهش صراحتا باید بگم که ... استغفرالله

اكنون گفت...

سلام
كم طاقت شدي دوست عزيز!

يه زحمت. به نظر شما الان چه چيزهايي براي جوانان اين نسل مهم است كه براي نسل گذشته مهم نبوده است.
يا چه مفاهمي هست كه درك نسل جديد از ان‌ها عوض شده است؟
در حول و حوش اين مساله علاقه‌مندم چيزهايي كه به نظرتان مي‌رسد بيان كنيد؟