۱۳۸۸ بهمن ۳, شنبه

سرابی به‌نام «عدالت اجتماعی»


چه بخواهیم چه نخواهیم مدعای دولت فعلی امری به‌نام «عدالت» است. این‌که تصمیم سازان و تصمیم گیرندگان این دولت چه‌قدر از واژه‌ی عدالت شناخت داشته و نیت و قصد واقعی‌شان از تکرار این واژه چیست، امری‌ست که هنوز بر نگارنده مکشوف نشده است.
سعی می‌کنم در نوشتارهایی کوتاه و با استفاده از آرای ‌فریدریش فون هایک
متفکر اتریشی و حواشی هرچند کوتاه و نارسایی بر نظریات وی، به این امر بپردازم که نتیجه‌ی منطقی و عینی ِ برنامه ریزی متمرکز از طرف دولت برای اجرای عدالت اجتماعی چیزی جز استبداد حکومت و درماندگی شهروندان نخواهد بود.

* هایک در یکی از تحقیقات خود به‌نام «ضد انقلاب علم» کاربرد کورکورانه‌ی روشهای مرسوم در علوم طبیعی در علوم اجتماعی را مورد انتقاد قرار می‌دهد. وی می‌گوید درک تمام و کمال جامعه نشدنی‌ست و نمی‌توان هیچ نظمی را در آن به‌طور مصنوعی ایجاد کرد.
* هایک هر نوع افزایش اقتدار اقتصادی دولت را خطری برای آزادی شهروندان می‌داند. وی معتقد است نهاد بازار بر اساس تکامل به نظمی خودجوش دست یافته و برهم زدن تعادل بازار باعث برهم ریختن ساختار جامعه می‌شود.
* او قانون را هم یک نظم خودجوش می‌داند که به‌طور عقلایی و ارادی توسط انسان‌ها بوجود نمی‌آید، بلکه توسط یک جریان انتخاب تدریجی، قواعد حقوقی ِموثر و مفید، برای تضمین آزادی و رونق بوجود می‌آیند.

این نوشتار بخش اول از مروری بر نظرات فون هایک بود.

منابع مورد استفاده در این مقالات:
1- درباره‌ی هایک / موسی غنی نژاد / مجموعه‌ی نگرش فلسفی 1 / موسسه‌ی پژوهشی نگاه معاصر / چاپ اول 1381 / 1200 تومان
2- اندیشه‌های سیاسی و اقتصادی هایک / ایمون باتلر / فریدون تفضلی / نشر نی / چاپ اول 1387 / 4000 تومان
3- در سنگر آزادی / فریدریش فون هایک / عزت ا... فولادوند / نشر لوح فکر / چاپ دوم 1382 / 2500 تومان

۱۸ نظر:

سیدعباس سیدمحمدی گفت...

سلام علیکم.
شاید «عدالت اجتماعی ی مطلق» سراب باشد. چه در حکومت و جامعه و دولت و اقتصاد اسلامی (فرض می کنم این عنوانها وجود خارجی و تعریف و مفهوم داشته باشد) و چه در لیبرالیسم و چه در سوسیالیسم و چه ...، اما «عدالت اجتماعی ی نسبی» سراب نباشد.

در ایران، شما وقتی رقم ِ فیش حقوقی ی مدیرها و معاونها و مقامات را خبردار می شوی، و این که حتا پول بنزینشان را جداگانه به آنها می دهند، و به صد بهانه به شکل بُن و پاداش و چی و چی پولهای مختلف بهشان می دهند، گمان می کنم سخت نیست و نیاز به نظریه یا تأیید نظریه ندارد، که ما با فریب و نیرنگ روبه رو هستیم، نه با عدالت.

ستاريان گفت...

سلام
آمار 4 ميليون نفر بيكار و حقوق حدود دويست هزار تومان در ماه كاملا منطبق با عدالتي است كه مدعيش هستند!

هیوا گفت...

با درود
دارا بودن یک اقتصاد دولتی در نهایت منجر به عدم استقرار عدالت اجتماعی می گردد و همچنین می توان پدیده دولتی بودن بازار و اقتصاد را در یک فرآیند تاریخی مدنظر قرار داد که نهایتا منجر به عدم وجود تحرک اجتماعی و توسعه سیاسی گردیده است.
با اجازه، وبلاگ شما را لینک نمودم.

دانشجوي سبز گفت...

سلام
حتما ادامه بده
آموختم ممنون
سبز باشي

فرزانه گفت...

سلام
اینجا همیشه خوراک برای خواندن و فکر کردن هست البته من غذای قبلی را هنوز هضم نکرده ام و تو فکرشم .
عدالتی که توسط دولت ساخته شود مثل همین سهام عدالت !!عمری یکساله دارد

رحمتی گفت...

سلام
توضیحاتی درباره نظرات شمادر وبلاگ مرمر عزیز نوشته ام. نمی دانم چگونه می توان نظر خصوصی برای شماارسال کرد؟

تلخ گفت...

جدا از نحوه ایجاد عدالت اجتماعی, کسانی که ارزشهایی چنین را در بوق و کرنا میکنند [ چه عدالت باشد چه آزادی و چه ... ] شیّادی بیش نیستند!

رضایی گفت...

سلام علیکم.
این دولت و حکومت مدعی خیلی چیزها هستند که نه تنها بر شما که بر بنده هم کشوف نیست ار جمله اخلاق و انسانیت و آزادگی و دیانت.

ناشناس گفت...

سلام.
دولت پوپولیستی که پشتوانه ش قشر محرومه هیچ وقت نمیاد وضع طرفداراشو بهتر کنه مبادا از دستشون بده. اگه دیگه مستضعفی نباشه، سیاست های انتقامجویانه شو چطور باید پیاده کنه و به نام کی؟ از این ایدئولوژی مزورانه بوی تغییر بلند نمی شه، چون قرار نیست چیزی تغییر کنه.
درخت ابدی

amin گفت...

راستی بخاطر جریان فتنه و مظلومیتش مدتیه دکتر سکوت کرده

اما اگه از دکتر بپرسی نظرت درباره بیانیه های موسوی چیه احتمال زیاد می گه

سلام

آقای میر حسین شما هم نوچه ارباب هایتان هستید پس لایق این جملات هستید

آنقدر بیانیه صادر کنید که بیانیه دانتان پاره شود[خنده

جهل مرکب گفت...

سلام علیکم.
شما ایمیل ندارید؟

جهل مرکب گفت...

سلام.
پیداش کردم.

مرمر گفت...

خواندم و استفاده بردم مثل همیشه.. یعنی این وبلاگ یک وبلاگ فوق العاده است که آدم رو وادار به فکر کردن میکنه
مرسی دوستم

رضایی گفت...

سلام علیکم.
آقا یک ایمیل فرستادم.

مهدی آریان گفت...

به نظر من بدون نظريات هايك هم مي‌شه اين چيزها رو فهميد. كافيه يك كم دو رو برمون رو نگاه كنيم. غم انگيز تر اينه كه اصلا نياز نيست «دقت» هم كنيم. همين كه نگاه كنيم، استبداد رو مي بينيم.
مي دوني چيه؟ مسئله اين چيزها نيست... مسئله اينه كه بعضي‌ها نمي فهمن (يا نمي خوان). و وقتي نمي فهمن(يا نمي خوان)، پس نمي فهمن (يا نمي خوان).
وگرنه به تعداد هر نفر راه حل براي رسيدن به مستبد بودنشون هست (قال رضا مارمولك)

سبز نوشت گفت...

خوبی دوست من
امکان دست رسی به نت ندارم
گاهی میام و به روز میشم میرم
به هر حال به یادتان هستیم با جناب مهاجر
یا حق

ندا گفت...

سلام
مثل همیشه یه موضوع جالب دارین. عکس متن خیلی حرف داره برای گفتن ، ولی من احساس می کنم وضیعت ما خیلی بدتره، توی عکس لااقل بقیه 3/1 دارن ، ولی اینجا چی؟!...

محسن صالحی گفت...

به عنوان کسی که اندیشه های هایک را دنبال می کند از حسن انتخابتان ممنونم.