۱۳۸۹ خرداد ۲۵, سه‌شنبه

تاملات کافکایی 23

* حالا این طلحه و زبیر واقعاً آدمهای بدی بودند؟
* حتی در تکامل یافته ترین ساختارها وجود حوزه ای به نام حوزه ی انتقادی بخش لازمی ست.
* اگر اندک نگرانی ای بابت ارزش های اخلاقی نبود، لازم هم نبود کسی کارهایش را توجیه کند.
* نصف بودن سهم زن از ارث یا وجود دو شاهد زن در برابر یک شاهد مرد، همان قدر توجیه پذیر است که بگوییم راست دست ها نسبت به چپ دست ها از حقوق اجتماعی بیشتری بایستی برخوردار باشند.

۲۱ نظر:

رند نظرباز گفت...

سلام.
اینجا فقط اول شدن حال میده!

اشک ماه گفت...

قالب جدید مبارک خیلی خوشکل شد.
اشک ماه را میشه لطفا فارسی بنویسی؟

دین بهترین وسیله برای ساکت نگه داشتن عوام است. ناپلئون بناپارت

سينا جامي=Sina Jami گفت...

سلام.
نگاه سيستماتيك و مكتبي از افراد پيچ و مهره مي‌سازد. علاوه بر اين نگاه سيستماتيك و مكتبي تعاريفش بر اساس متغيرها قابل تغيير هم ميتواند باشد. مثلا در دوره‌ي توحش و برتري زور بازو بر مقام انساني، و خشونت فرهنگي به عنوان مانعي براي مدنيت، عامل تعيين كننده براي تعيين حقوق ميگردد و در دوره‌اي ديگر با تغيير كيفي و كمي عناصر اصلي تشكيل دهنده‌ي جامعه آن حقوق تغيير ميكند.
آن چه مهم است اين است كه تعديل و توزيع عادلانه‌ي قدرت الزام آور باشد تا شرايط انساني مستقر گردد. با اين مقدمه طلحه و زبير و هر كس ديگر خارج از تعاريف سيستماتيك بي معنا ميشوند.
آنها يك روز خوب و يك روز بدند چون آن روز اول درون سيستم بامعنا بودند و روز دگر بي‌معنا و مزاحم.
اما در نگاه انساني متغيرهاي جامعه را همان انسانها تعيين مي‌كنند 0 چه خوب چه بد؛ خلائق هر چه لايق)...
امروزه چيزي به نام باور به معصوميت و علم محض موضوعيت ندارد تا متغيرها را تعريف كند.
امروزه جز دموكراسي بشري هيچ چيز نميتواند مطرح باشد. حقوق بشر را هم همان بشر در زمان و مكان تعيين ميكند...گيريم در مرور زمان تغيير يابد...كه مي‌يابد. بنابراين
تلاش براي برقراري دموكراسي و نور افكني در سياهيهاي تحجر بعنوان يك استراتژي براي هر آزاديخواه مطرح و ضروري است. بنابراين مدارا و گفتگو با متحجرين و جذب انديشه، قلب و عقل آنها يك روش مبارزه است نه براي فريب بلكه به عنوان احترام به شان انساني آنها و خود. اين واقعيتي است كتمان ناپذير كه نميتوان ناديده گرفت.

سينا جامي=Sina Jami گفت...

سلام.
نگاه سيستماتيك و مكتبي از افراد پيچ و مهره مي‌سازد. علاوه بر اين نگاه سيستماتيك و مكتبي تعاريفش بر اساس متغيرها قابل تغيير هم ميتواند باشد. مثلا در دوره‌ي توحش و برتري زور بازو بر مقام انساني، و خشونت فرهنگي به عنوان مانعي براي مدنيت، عامل تعيين كننده براي تعيين حقوق ميگردد و در دوره‌اي ديگر با تغيير كيفي و كمي عناصر اصلي تشكيل دهنده‌ي جامعه آن حقوق تغيير ميكند.
آن چه مهم است اين است كه تعديل و توزيع عادلانه‌ي قدرت الزام آور باشد تا شرايط انساني مستقر گردد. با اين مقدمه طلحه و زبير و هر كس ديگر خارج از تعاريف سيستماتيك بي معنا ميشوند.
آنها يك روز خوب و يك روز بدند چون آن روز اول درون سيستم بامعنا بودند و روز دگر بي‌معنا و مزاحم.
اما در نگاه انساني متغيرهاي جامعه را همان انسانها تعيين مي‌كنند 0 چه خوب چه بد؛ خلائق هر چه لايق)...
امروزه چيزي به نام باور به معصوميت و علم محض موضوعيت ندارد تا متغيرها را تعريف كند.
امروزه جز دموكراسي بشري هيچ چيز نميتواند مطرح باشد. حقوق بشر را هم همان بشر در زمان و مكان تعيين ميكند...گيريم در مرور زمان تغيير يابد...كه مي‌يابد. بنابراين
تلاش براي برقراري دموكراسي و نور افكني در سياهيهاي تحجر بعنوان يك استراتژي براي هر آزاديخواه مطرح و ضروري است. بنابراين مدارا و گفتگو با متحجرين و جذب انديشه، قلب و عقل آنها يك روش مبارزه است نه براي فريب بلكه به عنوان احترام به شان انساني آنها و خود. اين واقعيتي است كتمان ناپذير كه نميتوان ناديده گرفت.

فرزانه گفت...

سلام
آن آخری توجیه پذیر نیست ولی هست وجود دارد لمسش می کنیم ...

درخت ابدی گفت...

سلام. تغییر دکوراسیون مبارک. قشنگ شده.
1. از نگاه مطلق انگار اسطوره ای آدم های بدی بودن، چون طرف امام معصوم رو نگرفتن.
2. اگه قراره ساختاری پویایی خودش رو حفظ کنه، ناگزیر از نقدپذیریه.
3...
4. نکته ایه، هر چند اصل قضیه چرنده.

هادی طباطبایی گفت...

آقایان که حکم بهشت و دوزخ همه را صادر می کنند طلحه و زبیر را هم نپسندیده اند و حکم به محکومیتش می کنند دیگر.هیچ کس اهل بهشت نیست و بر صراط مستقیم نیست مگر اینکه ما را بپذیرد.

اويس گفت...

وقتي يك مصداق مورد اشاره دو جريان متضاد قرار ميگيره، نشان از مردود بودن اين اشاره نيست؟!

نفیسه گفت...

تحولات قالبی مبارک.
حوزه انتقادی اینجا اسمی است نه رسمی تازه رسمی هم که باشد قابلیت اجرایی ندارد.
فعلاً که راست دست ها از حقوق بیشتری برخوردارند.

وحید گفت...

سلام

طلحه و زبیر" هم " آدمهای بدی بودند.

ساختار تکامل یافته که خود ، ازداشتن حوزه انتقاد استفبال می کند.

ایراد اینجاست که هرکس اخلاق را به میل ِ خود تعریف می کند .

از 100 ها مورد اشکالات ِ احکام و قوانین ِ اجتماعی ِ ما ، یکی هم این است .

atekeh گفت...

این کل کل تاریخی سیاسیون خیلی مسخرست.این یکی به اون میگه طلحه زبیر.اون یکی برمیگرده میگه عایشه.یکی پسر نوحه.یکی معاویست....بدبخت همه ی اینا که باید تو گور بلرزن بخاطر این متشابه هاشون

حسين گفت...

حول قالبنا الي احسن القالب!!

هيچ كسي رو نمي تونم بگه مطلق خوب يا بد است(مي دونم كه باز عصباني ميشي اما نسبيه همه چيز)
بدون انتقاد هيچ ساختاري تكامل نخاهد يافت...

پدرام گفت...

حرفی برای گفتن نمانده...جز دست مریزاد.

سیدعباس سیدمحمدی گفت...

سلام علیکم.
*تأملات چهارسطری.
*فردی که مسلمان باشد و ارث زن و شهادت دادن زن را از مسلّمات اسلام بداند، خب اصولاً آن را می پذیرد، و توجیه نیاز ندارد، و فردی هم که مسلمان نیست، خب کاری ندارد به موضوع ارث زن و شهادت دادن زن، و شاید بهتر هم باشد زحمت نکشد ارث زن را با چپ دست بودن یا راست دست بودن انسانها تطبیق بدهد.

سیدعباس سیدمحمدی گفت...

فرمودی:
حتی در تکامل یافته ترین ساختارها وجود حوزه ای به نام حوزه ی انتقادی بخش لازمی ست.


افراد ذوب در ولایت جوابت می دهند:
ساختار ولایت فقیه تکامل یافته ترین ساختارها است و حوزه ی انتقاد وجود دارد در آن و خود مقام معظم ولی فقیه، فردی است که به نهادها و افراد مختلف انتقاد و ارشاد و نصیحت می کند.

کوفا گفت...

برادری دارم که در این زمینه حرف هایی برای گفتن خواهد داشت.تعریف خواهد کرد که چقدر کتک خورده برای این که چپ دست به دنیا آمد و نمی توانست با دست راستش غذا بخورد.روزی به من گفت : چرا منو کتک می زنن؟چرا خیال می کنن که من با دست چپم هم غذا می خورم و هم خودمو می شورم؟ یعنی نمی فهمن که من با دست راستم خودمو می شورم؟

دمادم گفت...

می گویند طلحه اواخر عمرش با زبیر قهر کرده بود . چون زبیر چپ دست بود.
در عین حال خیلی جالب است که پنج سال خلافت مساوی سه جنگ داخلی شدید بود.

atekeh گفت...

راستی بابت مهرنامه خیلی ممنون...عالیه.
البته هنوز اهل منزل نذاشتن حتی ورقش بزنم.
راستی من اومدم blogspot

حامد گفت...

مگه حوزه انتقادی هم داریم ؟ من تا حالا یه جور حوزه دیدم اونم حوزه علمیه است .
به نظر من سهم ارٍ مرد رو هم باید نصف کنن ، شهادت هم همینطور ، 2 تا مرد اندازه یه دونه باشن .
قالب جدیدت هم خوبه

حامد گفت...

منظورم سهم ارث بود

ققنوس خيس گفت...

قالب جديد مبارك