۱۳۸۹ شهریور ۱, دوشنبه

تاملاتی در باب برهان نظم


* این امکان را می توان در نظر داشت که سرچشمه ی نظم ممکن است در درون خود طبیعت باشد و لزومی به لحاظ ناظمی بیرون از طبیعت نیست. تئوری داروین در باب تکامل این دیدگاه را تقویت می کند.
* میتوان اینگونه در نظر داشت که طبیعت از ابتدا منظم نبوده و موجوداتی در طبیعت ماندگار شده اند که به سازگاری منظم با طبیعت رسیده اند نه اینکه از ابتدا منظم بوده اند. چه بسیار گونه هایی که در این مسیر منقرض شده اند.
* اگر ناظمی فوق طبیعی هم موجود باشد لزوما براساس برهان نظم نمی تواند یکی باشد. تعدد ناظمان در برهان نظم رد نمی شود.
* برهان نظم قادر به اثبات هیچکدام از صفات الوهی نیست.

* وجود یک جهان کرانمند و محسوس نمی تواند ناظم و آفریننده ی نامحدود و نامحسوس را اثبات کند. مثلا اگر در کفه ی ترازویی ده گرم وزنه باشد و آن کفه به سمت بالا برود فقط می توان اثبات کرد که وزن کفه ی دیگر از ده گرم بیشتر است و نمی توان گفت مثلا صد گرم یا بی نهایت وزن دارد.
* اصولا نمی توان تضمینی به دست داد که نظم حاصل تدبیر و طرحی ست. شاید همین نظم موجود حاصل شانس و تصادف باشد.
* خود مفهوم نظم مفهوم روشنی نیست.
*مرز بین بی نظمی و نظم را نمی توان به راحتی تشخیص داد.

۱۵ نظر:

سیدعباس سیدمحمدی گفت...

سلام علیکم.
به نظر می رسد از مشاهده ی «نظم» بیشتر می توان به «نظم» و «ناظم» و «برنامه ریزی» رسید، و نه به «شانس و تصادف».

من گفته بودم:

اگر دو سیستم مادی ی مستقل از هم وجود داشته باشد و این دو سیستم خدا نداشته باشند و این دو سیستم خللی در کار سیستم دیگر ایجاد نکند، ناظمی باید باشد که این دو سیستم را بدون دخالت و خلل در دیگری حفظ کند، پس به طریق اولا خود هر کدام از سیستمها برای وجود داشتن قوانین و حفظ و بقای قوانین خودش نیازمند «ناظم» است؟



خب البته این حرف من بود. اما ظاهراً از دو حالت خارج نیست:

خلل ایجاد نکردن دو سیستم مادی ی بیخدا در همدیگر، به دلیل وجود نظم است


خلل ایجاد نکردن دو سیستم مادی ی بیخدا در همدیگر، به دلیل وجود شانس و تصادف است


گرایش تو به کدام است؟

و:
اگر نظم موجود در جهان ما، بر فرض که تا حدی توافق وجود داشته باشد که مراد از «نظم» چیست، بر اثر تصادف و شانس باشد و نه بر اثر وجود داشتن ناظمی مسلط بر تمام جهان، آیا در آن حالت هم که دو سیستم مادی ی جدا و مستقل (حالا چه بیخدا و چه باخدا) وجود دارد و در همدیگر خلل ایجاد نمی کنند، به نظرت اگر خلل ایجاد نشدن این دو سیستم به دلیل وجود «نظم» باشد، آیا شما در این حالت هم گرایشی داری به این که

خلل ایجاد نشدن از دو سیستم مستقل بر همدیگر، بر اثر تصادف است و نه بر اثر وجود داشتن ناظمی مستقل از دو سیستم و مسلط بر دو سیستم؟


البته مفهوم «نظم» ظاهراً مفهوم فلسفی ی اصیل نیست. مثلاً:
ما تمام جهان خود را ندیده ایم و بدون دیدن نمی توان حکم کرد در تمام جهان ما «نظم» وجود دارد.

دمادم گفت...

به این می گویند تهیه ی یک خوراک داغ برای یک بحث داغ بین طرفداران برهان نظم و مخالفین آن.
اما در آخر خواهی دید که هی یک از دو گروه راضی نخواهند شد و هرکس بر طبل خود خواهد کوفت و خواهد رفت.
خود همین نظمی از پیش تعیین شده نیست؟ یا شاید فقط تصادفی باشد؟

شاهین گفت...

با سلام.

شاید یک زمانی تئوری "همه چیز" کشف شد و خیلیها شرمنده شدند شاید هم نشد.
فیزیکدانان در عجبند که چرا این جهان قابل فهم است.

فرزانه گفت...

سلام
ok
ریاضیات تنها علمی است که شاید روزی می تواند در این ناکجا آباد قضیه را فیصله بدهد .
در ریاضیات سیستم هایی هستند که نظم درون ساز دارند . نظمی بدون ناظم !
مثل سیستمی که john conway از ریاضیدانان کمبریج کشف کرده و اسمش را گذاشته بازی زندگی .

ققنوس خیس گفت...

اگر نظم را بر فرض نظم نظامی در نظر بیاریم که طبیعت اصلا بر اساس چینن نظمی نیست ! و کاملا بی نظمه ...
طبیعت زلف آشفته ی خداست !!!
و دوست دارد یار این آشفتگی
کوشش بیهوده به از خفتگی
...
با دو جمله ی آخر کاملا موافقم

اويس گفت...

باز هم لايك ;)

آی سودا گفت...

اما اونچه که هست نظم در انسانها نمی تونه به خودی خود شکل بگیره. نظم در اجتماع نظم در کار در زندگی. همین الان هم خیلی ها بدون نظم هستند.

رحمتی گفت...

حرف خوبیه؛ برهان نظم اگرچه یک دلیل بزرگ است اما کافی نیست. اشکالات وارده به این برهان جدی است.

محسن گفت...

با همه موافقم.

جواد خراسانی گفت...

سلام،
طرح مطلب اینطوری،درست مثل جاده دو طرفه ای که سرش تابلوی جاده یک طرفه بگذاری!

حامد گفت...

باز هم باید دست به دامن نسبیت شد و گفت که نظم هم گویا نسبیست یا شاید بی نظمی

درخت ابدی گفت...

سلام.
ادگار مورن می گه:"بی نظمی و نظم در همان حالی که با یکدیگر متخاصمند به شیوه ای خاص برای سازمان دادن به جهان با یکدیگر همکاری می کنند." با این حساب، قائل بودن به دوگانگی نظم/بی نظمی ساده کردن پیچیدگی جهانه.

دمكراسي + صفر گفت...

تعدد ناظمين نظم رو مخدوش مي كنه اين استدلال قرآنه ولي آقاي دكتر ملكيان يكبار اين استدلال رو رد كردند.
ما آدمها با تمام ضعف هامون تونستيم يك مجموعه نسبتا منظم بوجود بياريم يعني دو تا خدا نمي تونند با هم كنار بيايند؟
در ضمن وقتي معتقد باشي مفهوم نظم مفهوم روشني نيست گفتن اينكه مرز مشخصي بين نظم و بي نظمي وجود نداره بي مورده

حامد گفت...

با سلام
برادر ظاهرا عزم بر زندگی در کلیه نقاط مشهور اسلامی نموده اید و به نظر می آید برنامه آتی تان اقامت در شهرهای مقدس عراق و عربستان باشد
به برادر مان سودارو سلام برسانید البته شاید من از خاطرش رفته باشم چون تنها دو ماه در آموزشی با هم بودیم آن هم میان 200 سرباز دیگر

رضا اسدآبادی گفت...

چطوری لیبرال دوست داشتنی؟