۱۳۸۹ اردیبهشت ۸, چهارشنبه

راستی کن که راستان رستند / در جهان راستان قوی دستند



گاهی انسان در طول زمان از افرادی که در زندگی ِروزمره اش می بیند در ذهنش چهره ای می سازد و خصوصیات ویژه و مشخص وی را بر آن چهره می نشاند و بیشتر اعمال وی را با آن محک و الگو یا بهتر بگوییم کلیشه می سنجد. گاهی در این روند اتفاقی یا اتفاقاتی می افتد که آن تمثال فرو می ریزد و محو می شود و می شکند و مخدوش می شود. مثل حکایتی که دیروز برایم اتفاق افتاد.
شخصی وجیه و ظاهرالصلاح که البته باعث و بانی اشتغال بنده در شرکت فعلی شده و آشنایی مختصری با خانواده ی بنده هم دارند، چند روز قبل از سال در نامه ای به مدیریت شرکت، خواستار اخراج چهار نفر شده بود. بر حسب اتفاق آن نامه را روی میزش در همان روزها دیدم. زمان سپری شد و مدیریت با اخراج یکی از آن سه نفر که البته نیروی کاری بسیار خوبی (از نظر بنده) بود، مخالفت کرد و وی که تازه هم متاهل شده بود ماندنی شد. با توجه به شناختی از آن فرد اولی در طول یکسال گدشته داشتم، می دانستم دست به بهانه جویی خواهد زد و همان هم شد.
از قضا دیروز هنگامی که در اتاق بودم دیدم وی را فراخوانده و نصیحتش(؟) می کند. واژه ی تهدید بیشتر بکار می آید، اما اسمش را اصولا نمی برند. آن جوان هم رندانه گفت که آقای فلانی گویا سال قبل قرار بوده بنده را اخراج کنند. فکر می کنید چه جوابی شنید؟
«به خدای احد و واحد که من روحم هم از ماجرا خبر نداشت.»
من حرف زیادی برای گفتن ندارم. ماجراهای اینچنینی هم برای من اتفاق افتاده و تصمیم قطعی گرفته ام که در پایان بهار امسال قرارداد خود را با شرکت تمدید نکنم. اما...
فکر نمی کنیم ریا و دروغ و پستی سرتاپایمان را فراگرفته؟ خوب است الان حداقل یکی از این دو سمت دعوای سیاسی در کشورمان به این هم بیندیشد که جامعه ی ما تخت گاز به ته دره ی بی اخلاقی و دروغ سقوط می کند و شاید هم سقوط کرده و من روحم(؟) از این ماجرا خبر ندارد.

۳۵ نظر:

هیوا گفت...

من که معتقدم سقوط کرده(کرده ایم، درست تر است) و از خصوصیات بارزمان که همگی به آن معترفیم و درصدد اصلاحش هم بر نمی آییم، همین دروغ گویی و ریا یمان است.

هلوع گفت...

سلام.
خوب ظاهرا کسانی که به خداوند سوگند می خورند حاضر نیستند مثلا بگویند جان مادرم یا جان فرزندم! اینها خداپرستی از نوع ایرانی اش است.
برادرجان! نمی دانم که برای این موضوع می خواهید از کارتان کنار بکشید یا موضوع دیگری است ولی همه مان می دانیم که این موارد و بدتر از آن در تمام جامعه ما جاری است و این جا از شرش خلاص شوی جای دیگر گریبانگیرت می شود.

someone else گفت...

سلام.
دین را نمیدانم، ولی اطمینان و یقین دارم که اینها دقیقا از معایب حکومت دینی است.
حکومت که دینی باشد، کم کم ریا و دورویی در جامعه پیشرفت پیدا میکند و میشود همینی که شما گفتید.
حافظ هم در آ زمان مینالید از نبود اخلاق.
بعد بگویید سکولاریسم بد است! امان از دستشان...

مهتاب گفت...

متأسفانه همینطور هست که شما میگوید.اینقدر ارزشهای انسانی‌ و اخلاقی‌ در مملکت ما از بین رفته که دروغ گویی کمترینشه.دروغ گویی امروز یک فرهنگ شده و همه از اینکه دارن به هم دروغ میگم اگاهند.

دمادم گفت...

همه از رفتار سیاسی و نوع نگاهش به مردم که زیردست قلمدادشان میکند می نالیم اما غافل از این که حکومت برخاسته از یک ملت، دقیقا آینه ی تمام نمای آن است.
دروغ گفتن مثل آب خوردن و از آن آسانتر انکار خود ،تزویر،چاپلوسی، صادق نبودن با خود حتا درتنهایی و...
چاره چیست؟ شاید به قول سعدی علیه رحمه :لب فروبستن ! که این چیزی ست که خوب یاد گرفته ایم.

نجیبه محبی گفت...

من هم شکستن چند بت بزرگم را به چشمم دیده ام

پدرام گفت...

عزیزم اولا تبریک میگم که سایت دوباره مسدودیتش برطرف شد. فکر کنم برای دو روز کار بد کرده بود فیلتر شده بود.
دوما که آقا سقوط کردیم تمام شده کجای کاری؟ من هم یک دروغگو هم... شما چطور؟
به قول گلشیفته فراهانی در مصاحبه ی هفته گذشته اش در بی بی سی، ما از نسلی سرشار از پارادوکس هستیم که فقط دیوانه میتوان نامش نهاد.

حامد گفت...

اصولا ً من هم معتقدم که سقوط کرده ایم ، آن هم با سر
در ضمن مگه شما به روح اعتقاد داری !!

درخت ابدی گفت...

سلام. خوشحالم دوستان بلاگری می تونید پست بذارید.
اون که هیچی، دیگه اسفباره. اما آفرین به همکارتون که ریا رو به روی ریاکار میاره.
(جدا از مسائل خصوصی، حالا شما چرا می خوای قرارداد امضا نکنی؟ فکر می کنی متنبه می شن؟ نه، با دمشون گردو هم می شکنن!)

آیسودا گفت...

مردمی فرصت طلـب تنبــل حـق ناشنـاس و پُشـت هم انداز
به سرعت تغيير شكل ميدهند
ریا

هادی طباطبایی گفت...

الناس بملوکهم اشبه من آبائهم.

ارغوان اشترانی گفت...

ای نازنین ای نازنین
در آینه مار را ببین
از شرم این صد چهره ها
در آینه افتاده چین...

نفیسه گفت...

اخلاقیاتمان هم بسان دیگر مسائل این کشور کوچک به یغما رفته است یعنی به یغمایش داده ایم. برای حفظش نه تنها کاری نکردیم بلکه برای نابودیش از همه چیز یاری جسته ایم.

زهرا مدافع حقوق بشر گفت...

درود سبز به شما رند لیبرال دمکرات

"انسان زاییده ی شرایط نیست بلکه خالق آن است"

از آشنایی با وب بسیار زیبایتان خوشحال شدم

تندرست و سبزو آزاد باشید

مرمر گفت...

بوکم و کپی کنم واسه اینجا!!


درمورد مجلاتی که نوشتی: در مورد زیته شنیدم
گیله وا را سالیان سال میخواندیم
دادگر برای بابا همیشه اختصاصی میاد

اما اینی که من میگم یعنی خط مهر یه چیزیه در مایه هاش شهروند امروز در گیلان..باور کن!
شماره قبلیش پرونده فوق العاده ای در مورد میرزا و نهضت جنگل داشت
کلا رو همون روش شهروند امروز پیش میره و من خیلی خوشحالم چون باید واسه خوندنش وقت بذایر مجله ای نیست که الکی ورق بزنی

فرزانه گفت...

سلام
همان اسطوره چهارچوب می گوید که دروغ بد است ولی اینجا و اینجا و آنجا می شود دروغ گفت !!! اخلاق هم که مثل آزادی مان مطلق است و طوریش نمی شود!
دروغهایی بزرگ و اصیل آنهم با آیه و قسم بعنوان چاشنی محکم کاری .

ناميرا گفت...

گاهي بايد بي رحمانه به يادمون بندازيم كه آدم ها رو به صورت يوتوپيايي شون نبينيم.

هادی بیات گفت...

سلام علیکم
باید بمانی و آنها را به راه راست هدایت کنی! سخت هم نگیر. الناس علی دین ملوکهم.

عبداللطیف عبادی گفت...

گزنفون یونانی که در دوران هخامنشیان به ایران آمده بود در سفرنامه اش می نویسد که ایرانیان به شکل عجیبی از دروغ بیزارند
رواج دروغگویی در جامعهء ایران در واقع بعد از حملهء اسلام به کشورمان آغاز شد و ریشه ای مذهبی - تاریخی دارد. در دوران قاجار دروغگویی ایرانیان و کلا" انحراف شدید اخلاقی آنها (اخلاق انسانی منظورم هست) به منتهای خودش رسید. در سالهای اخیر اصولا" توسل به دروغ بخشی عادی و روزمره از زندگی ما درآمده است و اصولا" بدون دروغگویی نمی توان زندگی کرد

سیدعباس سیدمحمدی گفت...

سلام علیکم.
تخته گاز که سهل است، سقوط آزاد تعبیر صحیح تری است!

خویشتن دار باش. بمان همان جا. مگر قطعاً بدانی جای دیگر می توانی استخدام شوی.

من برادرم یک بار در محل کارش با یک مشتری ی گنده ی صدکیلویی دعواش شده بود و اون آقاهه برادر مرا که شصت کیلو این طورها است می زده به در و دیوار، و مسئولان محل کار برادرم هم طرف مشتری را گرفته بودند. برادرم ناراحت بود و گفت دیگر نمی رود سر کار. گفتم یکی دو روز نرو اعصابت راحت شود ولی بعدش برو چون زن و بچه و کرایه خانه، این حرفها حالیش نمیشه. البته قبلش هم به اندازه ی لازم کلمات رکیک پشت سر اون آقا گندهه گفتم و به برادرم گفتم آدرسش را پیدا کن بریم بزنیم فلانش کنیم!
***
من 38 سال عمر کردم. کلمه ای دروغ نگفتم.
***
توجه بفرمائید:
علی بن ابی طالب فرموده:
النجات فی الصدق. نجات در صداقت است. دین که مروج دروغ (اون هم قسم دروغ و کفن کردن بچه و ارواح خاک بابا و ...) و نامردی و ناانسانی نیست. شما از تعدادی بزرگواران که پیشانی شان اثر سجده است، درباره ی دیکتاتوری سؤال کن. به پته پته می افتند. چیزی ندارند بگویند.
***
چه خوش گفت عبدالکریم سروش:
حساسیت علمای ما نسبت به استبداد کم شده است.

سیدعباس سیدمحمدی گفت...

هادی بیات:
سلام علیکم
باید بمانی و آنها را به راه راست هدایت کنی! سخت هم نگیر. الناس علی دین ملوکهم.

سیدعباس سیدمحمدی:
از آیات و روایات هم کمک بگیر در هدایتشان! اگر نیاز بود، بگو من آیه و روایت مناسب را یادت میدم!

ناشناس گفت...

ای دوست این روزها با هرکه دوست می شوم احساس میکنم که آنقدر دوست بوده ایم که دیگر وقت خیانت است
" نصرت رحمانی"

فرید صلواتی گفت...

قرار نبود این ایمیل را باز کنم[ناراحت]

ghasemfam گفت...

سلام

آقايي يك كار چاپي براي ما انجام داد، و طبق قرارداد در قبال كارش بايد اجرت مي‌گرفت. كار انجام شد و تسويه شد.
چيزي كه برايم جالب بود اين بود كه اين اقا در مقدمه هر تماسش يك داستاني از مشكلي كه برايش اخيرا پيش آمده بود، مثل عمل قلب فلان فاميلش، يا چكي كه فلان ساعت بايد پاس شود و افزايش قيمت فلان مواد بعد از عقد قرارداد_ كه عندالتحقيق كذبش ثابت شد_ را مطرح مي‌كرد. گويي كه اگر اين داستان‌ها را نگويد ما پولش را نمي‌دهيم. البته من اولش گمان بد نمي‌بردم. اما وقتي ديدم كه هر دفعه يك قصه‌اي تعريف مي‌كند، احساس كردم كه اين آقا اصلا توجهي به مفاد اين گفته‌هايش ندارد و مقصودش از اين داستان‌ها بيان واقعيت نيست، بلكه در واقع مي‌خواهد يك نوع فشار رواني و عاطفي به مخالب وارد كند تا به خيالش سريعتر به پولش برسد. به نظر مي‌آيد بخشي از اين نوع رفتارها، ريشه‌اش در بي‌اعتمادي بين مردم است كه آن هم البته ريشه‌هايش در فقدان قوانين با ثبات داراي ضمانت اجرا و وضعيت اقتصادي نامطلوب كشور و ... است.

* گرچه متدينان دروغ‌گو را دشمن خدا مي‌دانند، اما عجيب است كه اين دروغگويي كمترين ناراحتي را در اكثر آنها به وجود مي‌آورد.

میهن پرست گفت...

ریاکای و نفاق سز تا پای وجودمان را فرا گرفته است و ما همچنان بازیگران صحنه هستیم.
چند وقتی فیلتر شده بودیم و حالا کارمون رو در وبلاگ جدید ادامه می دیم. امیدواریم که هیچگاه ضد اخلاقیات بر ما غلبه نکنه و ...

oranoos گفت...

salam...khubi?
in jamee soghut karde az nazare akhlaghi...ba tavajo be chizaee ke mibinim
az in nemuneha kheeeili ziad didam...etefaghan yekish hamin diruz vasam etefagh oftad....jelu cheshe khodam...kheili asabani shodam:(jalebtar az hame tojihateshune vase in hame doroogh!!!!!

oranoos گفت...

salam...khubi?
in jamee soghut karde az nazare akhlaghi...ba tavajo be chizaee ke mibinim
az in nemuneha kheeeili ziad didam...etefaghan yekish hamin diruz vasam etefagh oftad....jelu cheshe khodam...kheili asabani shodam:(jalebtar az hame tojihateshune vase in hame doroogh!!!!!

oranoos گفت...

salam...khubi?
in jamee soghut karde az nazare akhlaghi...ba tavajo be chizaee ke mibinim
az in nemuneha kheeeili ziad didam...etefaghan yekish hamin diruz vasam etefagh oftad....jelu cheshe khodam...kheili asabani shodam:(jalebtar az hame tojihateshune vase in hame doroogh!!!!!

oranoos گفت...

vai 3bar send shode!!!

محسن صالحی گفت...

آنکه چون پسته دیدمش همه مغز
پوست بر پوست بود هممچو پیاز

«سعدی»

سیدعباس سیدمحمدی گفت...

سلام علیکم
والا چی بگم
در مجموع بسنج ببین چه جوری راحتی
من کار قبلی ام چنان سختم بود و چنان استرس داشتم رفتم متخصص اعصاب و سه روز برایم استراحت نوشت

سیدعباس سیدمحمدی گفت...

سلام علیکم
والا چی بگم
در مجموع بسنج ببین چه جوری راحتی
من کار قبلی ام چنان سختم بود و چنان استرس داشتم رفتم متخصص اعصاب و سه روز برایم استراحت نوشت

علیرضا گفت...

والا: آپارتمان و 21 گرم و عشق سگی. بعد اون فیلمی که از پولانسکی دیدی ( درست گفتم؟ ) همینا دیگه. آها نه! کله پاک کن رو هم می خوام. ممنون.

نوستالژیک گفت...

دوره افول همه چیزه.من خیلی وقته به این نتیجه رسیدم.اصولا" بدون بلد بودن فنون زیرآب زنی و دفع زیراب زنی های دیگران آدم جایی استخدام نشه بهتره.

ندا گفت...

سلام
الان دیگه جمله "بی هنجاری شده یک هنجار " تقریبا در تمام زمینه ها صدق می کند. از روابط دوستانه ی(!)انسان ها بگیرید تا سیاست ها جهانی.