۱۳۸۸ مهر ۲۲, چهارشنبه

آکواریوم ایرانی


کجای جهان ایستاده‌ایم؟ از گفتمان چه می‌دانیم؟ گفتمان یعنی من هر چه می‌گویم تو باید قبول کنی، اگر نه دست کم به من احترام بگذاری و اجازه دهی من تفکر خودم را تبلیغ کنم، اما تو دیگر هیچ حقی نداری چون مثل من نمی‌اندیشی. گفتمان ِمن یک خیابان یک طرفه‌ست که تو حتی در پیاده رو اش حق آمدن از روبرو را نداری و من باید تخت گاز بروم. این مونولوگ را دیالوگ می‌نامیم. کجای جهان ایستاده‌ایم؟ شده‌ایم بازار مصرف پر رونق کالاهای چینی و سنگاپوری و حتی ترکیه و پاکستان. شده‌ایم بازار مصرف علم و تکنولوژی ِاز رده خارج ِجهان اول و دوم و گویا سوم. فکر می‌کنیم در حال پیشرفتیم. بیشتر شبیه یک آکواریوم شده‌ایم که جهانیان ما را نظاره می‌کنند و از بالا چیزی برایمان پرت می‌کنند و درون آکواریوم از فایتر و لجن خوار و گوپی و پیرانا و شارکی و... همه در حال گفتمان(؟) و ... هستند. ما را فقط می‌بینند. ما وصله‌ای ناجور بر پیراهن جهان شده‌ایم. راستی کجای جهان ایستاده‌ایم؟

۱۳ نظر:

ناهيد گفت...

ما بيرون از اين جهان ايستاده ايم . ما خداوندگار صلح و دوستي هستيم و همه ي دنيا بايد بر طبق موازين اخلاقيِ ما گام بردارند
( خطابه هاي كورش صغير )

ناشناس گفت...

سلام علیکم
ما در قله ی هیمالیا هستیم
ما ابرقدرتیم

سیدعباس سیدمحمدی

پارسا گفت...

سلام.
وبلاگ جالبی داری. یکم وقت لازمه تا بخونمش.
یه آیه هست که همچین بی ربط هم نیست.
به نظر من خیلی معنا داره.
میگه: "فأین تذهبون؟"
"به کجا می روید؟"
درسته، مبنای این حرفهای شما همون چیزهاییست که مبنای حرفهای جبهه اصلاحاته.
البته فکر میکنم...
برای تبادل لینک هم اگر مایل بودید بهم خبر بدید...

پارسا گفت...

راستشو بخواید منم در این مورد خیلی شک دارم و کلی هم سوال.
به نظر میرسه خدا اون موقع حساب گرین کارت و ویزا و ممانعت از خروج و این چیزارو نکرده بود.
واقعا نمیدونم...
اما یه اعتقاد شخصی دارم و اون هم اعتقاد به خدا و کتابشه. (صرفا یه اعتقاد شخصیه)
و این اعتقاد شخصی بهم کمک میکنه تا باب فلسفه رو خیلی راحتتر تو ذهنم باز کنم و بهم انرژی اولیه رو میده که برم دنبال جواب.
هنوز به جواب این مسئله نرسیدم.
از یه جمله ای که معلم فیزیکم بهم گفته بود، خیلی میترسم. گفته بود:
ممکنه هیچوقت به جواب همه سوالاتت نرسی...

farzad گفت...

سلاک. آقا آشی که دارید می پزید برای جماعت و ملت ایران نخودو لوبیاش به اندازه س اما امان از نمک زیاد که بدجوری شورش کرده. اوضاعمان بی ریخت و ویرانگونه هست اما دیگر بورکینافاسو که نیستیم.

M. R گفت...

به حرف از ژاپن هم جلوتریم اما به عمل آینده مان تاریک است. این ربطی به خوش بینی پانگلوسی و بدبینی اخوان ثالثی! ندارد. من اصلا دوست ندارم حرفهایم به زور قشنگ باشد آنجا گوشه ی وبلاگ توضیح داده ام .

مهرامین گفت...

دقیقا نمیدونم کجا و لی در حال گذاریم
این تاریخ رو باید دور ریخت و از نو ساختش دیر هست اما دور نیست خودتون میگفتین میشه کاری کرد

مهرامین گفت...

گذار از سکون به حرکت هر چند کند هر چند لاک پشت وار و هر از گاهی دورانی
نمیدونم شاید هم رو به عقب
اما چیزی که میدونم اینه که هممون از دروغ معصومانه و دل خوش کنک الکی که به میگیم و میدیم آگاهیم اما خوب برای دیدن صبح فردا و گذر ازین شب امیدی باید داشت ...

ناشناس گفت...

اگر حکومت علی مثل خامنه ای است همان حکومت معاویه بهتر است مرگ بر ضد ولایت معاویه121halo.blogfa.com

mohsen parsa گفت...

سلام عرض می کنم
درست است در این چند سال نوعی بزرگ نمایی کاذب بوجود آمده ولی به آن شدت نیست که دست آوردهای بزرگ دانشمندانمان را نادیده بگیریم.

قرمه سبز گفت...

واللا سوال که خیلی فلسفی است. تو زندگی شخصی هم آدم گاهی می مونه که کجاست. اما ایران را در نظر بگیریم شکی نیست که ما خیلی از قافله جهانی عقب افتادیم.اما اگر (و اگر) یه حکومت درست و حسابی تو آن کشور سر کار بیاد خیلی طول نمی کشه که راه می افته. هر چند مشکلات اجتماعی هم داریم که شاید خیلی طول بکشه درست بشه.
اما واقعیت اینه که اینجوری کلی حرف زدن خیلی فایده نداره، انشالله یه مدت بیایی اینور دنیا، آن موقع بهتر می تونی مقایسه کنی. تو بعضی چیزها هم خیلی پرت نیستیم.

مرمر گفت...

سلام محمد رضا جان برگشتم و امیدوارم فرصت کنم و مطالبت رو بخونم. البته این پست رو خوندم. والله ما یه چیزهاییمون در بالاهای جهان ایستاده و بیشتر چیزهامون که وابسته به حکومت سی ساله است در ناکجا آباد و فرهنگمون هم که خدا بیامرزدش چیز خوبی بود اما جایی در این جهان ندارد. این رو در این سفر فهمیدم.

رضا گفت...

کسی اینجا از شریعتی دفاع نکرده محمد رضا جان...راستش بحث سر تاثیر گذاری یک متفکره که شریعتی مثال خوبی براش بود