۱۳۸۸ مهر ۱۱, شنبه

آسیب شناسی جنبش سبز- قسمت دوم



نام این سلسله پست‌ها را با احترام به اکبر گنجی و سلسله مقالاتش، به نام «آسیب‌شناسی گذار به دولت دموکراتیک توسعه‌گرا» انتخاب کرده‌ام. شاید نام مناسبی نباشد؛ بیشتر یک ادای دین به فردی فرهیخته، شجاع و دردمند است که نسل من تا حدی البته نه آنچنان زیاد، مدیون او و تلاش‌هایش است. ممکن است در اذهان برخی، گنجی با به اصطلاح تندروی‌هایش در اذهان تداعی شود؛ اما اگر به روزگار خود بنگریم بیشتر حرفهای گنجی مصداق واقعی پیدا کرده و این مرد چه نجیبانه هنوز می‌گوید... بگذریم.

اولین نقد من، البته اگر اسم آن را بشود نقد گذاشت، وجود نوعی بی‌عملی و انفعال ِفعال است. چرا اسم این وضعیت را انفعال فعال گذاشته‌ام؟ خود این اسم ناقض ِخودش است. مثل کچل ِموفرفری. وضعیت برخی فعالان این جنبش به نوعی این‌گونه ست. یعنی فعال هستند، اما فعالیتشان تا حدی به هدر می‌رود و جایی که می‌بایست فعال باشند به ورطه‌ی انفعال می‌افتند.

ببینید نفس ِشعار نویسی روی اسکناس، دیوار، تابلوی تبلیغاتی بد نیست. اینها نشان زنده بودن جنبش است. به خیلی‌ها روحیه می‌دهد، شاید خیلی‌ها را آگاه کند، اما این اصل فعالیت نیست. تجمع هر چند یکبار در روز قدس و ورزشگاه آزادی و... بسیار خوب است اما این عمل را نمی‌توان یک کنش سیاسی آگاهانه و هدفمند نامید. به هر حال این جنبش یک خروجی باید داشته باشد. خونهایی ریخته شده، فرزندان این آب و خاک تحت بدترین و غیر قابل تحمل ترین شرایط قرار دارند و بیم آن می‌رود که باز هم تلفاتی داشته باشیم. جبهه‌ی مقابل ما هیچ خط قرمزی ندارد، حتی همان اسلام هم اساسا برایش مساله‌ای نیست.

من احساس می‌کنم برخی از سران و بعضی از افراد فعال در جنبش، به اشتباه طرف مقابل خود را دست کم گرفته‌اند و آنان را نادان و منفعل و ترسو فرض می‌کنند. من فکر می‌کنم اینگونه نیست. اگر تقلب در انتخابات با این وضعیتی که بوجود آمده و آن وسعت، درست باشد، با گذشت بیش از صد روز از این اتفاق، هنوز این دولت سرپاست. پس نتیجه می‌گیریم که عقلانیتی پشت این قضیه نهفته که حداقل تا بدین جای کار را پیش‌بینی کرده. سناریوهای برنامه‌ی بیست و سی و کیهان و وزارت اطلاعات و دولت «نه به علاوه ی یک» بد عمل نکرده. نمی‌گویم این نتیجه‌ی ضعف جنبش سبز است. نه این نشان دهنده‌ی این است که جبهه‌ی مقابل هم درک خوبی از اوضاع دارد و حتی پیش دستی هم می‌کند. درست است که در مقابل موج وصف‌ناپذیر مقاومت مردمی قرار گرفته، اما آنچنان هم دست و پا بسته نیست.

در پایان این بخش از مقاله به دو نکته که در خلال مقاله هم اشاره کردم تاکید می‌کنم. خروج از حالت انفعال و طرح ریزی برای ادامه‌ی جنبش بصورت عملی‌تر و فعال‌تر با خروجی مطمئن‌تر و مفیدتر که متضمن بحث های گوناگون بین عقلای قوم و فرهیختگان و روشنفکران و البته عامه‌ی مردم است. دوم دست کم نگرفتن جبهه‌ی مقابل مخصوصاً ایجاد این شائبه‌‌ها که «روزهای آخرشان است» و «ما پیروزیم» و... بهار پراگ را فراموش نکنید. البته چک‌ها نشان دادند لیاقتشان واتسلاو هاول بود، ما هم نشان می‌دهیم حداقل لیاقتمان میرحسین و شیخ مهدی هستند.

با آرزوی موفقیت برای تمام جنبش‌های آزادیخواهی و ضد استبدادی در سرتاسر پهنه‌ی گیتی.

۲۶ نظر:

فرید صلواتی گفت...

محمد رضای عزیز سلام .ممنون که به من سر زدید و نظرتان را برایم به راحتی بیان داشتید .اولا مطلبتان را خوانده بودم و این دیدگاهی که شما بیان داشتید را واقعا ارزنده می دانم و اگر چند پست قبلیم را دیده باشید حقیر نیز با ایده شما در ارتباط با این جنبش سبز همانگونه است که شما فرمودید . دوم اینکه شاید من اشتباه میکنم ولی این روش را دوست دارم که وبلاگ نویس حتما مرا برای خواندن مطلب جدیدش اطلاع رسانی کند .و من این روش را در کار خودم به کار بردم و آنها که مرا برای خواندن مطالبشان خبر کردند رفته و نظر هم داده ام .شاید روشی درست نباشد ولی خوب اینگونه عادت کردم .امیدوارم این را بر من ببخشید .باز به شما سر خواهم زد.

نوستالژیک گفت...

آقا من با پاراگراف آخرت و خوش خیالی الکی کاملا" موافقم ولی نمیدونم چرا این بی کنشی رو آسیب حساب کردی.مثل این میمونه که از گوشت به خاطر پاره شدن توسط چاقو انتقاد کنیم.این اندازه سبوعیت واقعا" واسه خود مردم و خود ما اونم تو سال 88 غیرمنتظره بود.یک کم زمان میبره تا خلاقیت ها به کار بیفتند و جنبش-اگر اصلا" وجودشو قبول داشته باشیم- خودشو با سبوعیت وفق بده و کنشهای کم خطرتری کشف کنه.

خران دو عالم گفت...

به یه نکته باید توجه کرد که فعالین در این جنبش مردمی هستند که اگاهی سیاسی انچنان ندارند و نمیتونن برنامه ی هدفمند و اکاهانه ای رو طراحی کنند.خیلی ها از سر اینکه رایشون از دست رفته این اعتراضات رو دارن پی گیری میکنن و اصلن دیدگاهی بالاتر از این ندارند .نه دموکراسی نه لیبرالیسم هیچی رو نمیدونن صرفن خروج از این موقعیت براشون مهمه. مظمئنن عقلانیتی پشت این قضیه هست ولی اشتباهات زیادی هم همین نه به علاوه ی یک داره که باعث میشه دایره ی اعتراضات افراد زیاد تر بشهو این حرکت به جنبش بیشتر نزدیک بشه!

ناشناس گفت...

باش تا صبح دولتت برسد!!!!

M. R گفت...

کوچولو بدمد نه برسد!

Alireza گفت...
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
خوارج گفت...

گویا حضرت ممریزیو بعلت سکونت در نقاط کویری اطلاع ندارند کلیه سران جنبش زندانی هستند - نشریاتشان تعطیل است - امکان ارتباط با مردم را ندارند و .......................................................................................................................... !!!!!!!!!!!!!

khidn گفت...

سلام
جنبش بايد عقلاني بوده و بر مبناي برنامه ريزيهاي دقيق پايه ريزي شود تا از خسارت جلوگيري شود . متاسفانه در ايران هر حركتي انقلابي يا جنبشي و اعتراضي بيشتر با تكيه بر تحريك احساسات انجام مي گيرد . بايد يه ياد داشته باشيم كه شايد همه امكانت كشور در دست دشمنان اين جنبش است اما ، غالب روشنفكران و انديشمندان جامعه با اين جنبش سبز همسو شده اند و اين يعني در دست داشتن نيرويي كارآمدتر

ناهيد گفت...

اين بالايي منم ناهيد
چرا اشتباه تايپ شد ؟

مهرامين گفت...

مهرامين
جاي مردان سياست بنشانيم درخت
تا هوا تازه شود
تو كتاب آتش بدون دود نادر ابراهيمي فقيد ،از زبان آلني اوجا قهرمان داستان ميخوندم كه ميگفت : بايد خيابوني رو بست به قيمت رد شدن يك كودك!!!
خيلي به دلم نشست خيلي اگر كمي فقط يه كمي وجدان و عاطفه رو در نظر ميگرفتيم ديگه نه كشتاري بود نه تقلبي نه كودتايي نه جنبشي ولي هميشه مشكل از جايي شروع ميشه كه 1 نفر پارو از مرزها بيرون تر ميزاره
من نه جنبش سبزي ام نه احمدي نژادي
انقدر به اندازه و گاهي بيشتر از سنم دروغ شنيدم از حضرات كه نميتونم همنوا بشم با جنبشي كه معلوم نيست تهش چيه ؟ چه تضيميني وجود داره كه مير حسين بهتره ؟ يا اگه اين جنبش عليه او بود عكس العمل معقول تري نشون ميداد؟
و دلم براي جوونايي كه بيگناه كشته شدن و اونايي كه بيگناه تر اسيرن ميسوزه
اي كاش پناهي بود!!!!!!!!

هستونك گفت...

سلام آقاي محمدرضاي عزيز!
با عرض پوزش كامنتي از شما در بلاگ خانم پارسايي ديدم و ضمن تشكر از انتقاد حاشيه اي جسارتا مطلبي را در پاسخ عنوان كردم خطاب به شما.
اميدوارم موجب تكدر خاطرنگردد.
گمانم پيشتر به وبلاگ شما سر زده بودم و پست آخري شما را در اسرع وقت مطالعه مي كنم. چراكه عنوانش بنظرم انتقادي و جالب توجه آمد.
شادكام و پاينده باشيد.

عباس ابرامی گفت...

1- ستایش خدایگونه تان از گنجی را اصلا نپسندیدم. لااقل از یک اندیشه گر انتقادی بعید بود چنین ستایش پرستش گونه ای!
2- من اصطلاح دولت بعد از نهمِ ابراهیم رها را بیشتر می پسندم.
3- تحلیل و توصیف جالبی بود از وضع موجود اما به اذعان خود شما این متن هنوز ادامه دارد.
4- من از طریق وبلاگ جواد شکری باهاتون آشنا شدم و اعتراف می کنم که مسرت بخش بود این آشنایی. از قلم شما خیلی خوشم میاد به خصوص تضمین هایی که از ادبیات کلاسیک در نوشته هاتان می آورید. اگر به وب من سری بزنید خوشحال میشم که از نظراتتون استفاده کنم.
http://diazpam10.wordpress.com

ناشناس گفت...

با سلام

بخش نظرات وبلاگم اشتباهی رفته بود روی عدم دریافت نظرات...الان درست شده
البته نمی دونم نظر نرسیده فرستادید یا نه ...!


http://jahele.mihanblog.com

ناشناس گفت...

با سلام

بخش نظرات وبلاگم اشتباهی رفته بود روی عدم دریافت نظرات...الان درست شده
البته نمی دونم نظر نرسیده فرستادید یا نه ...!


http://jahele.mihanblog.com

ناشناس گفت...

وبلاگ خط سفید دورغ گوئی بدتر از احمدی نزاد
دورغ هائی پشت سر امام و همت و احمد متوسلیان
از این دورغ هات آدم موبه کف دستش رشد می کند بسه دیگه کمتر مردم را خر فرض کنید .البته بجز آونهائی که سازمان خودشان خر است .من به جرئت قسم می خورم شمااز طرفداران خون شهدا نیستی ای فریب کار خدا نشناس .الان دیگه چون می بینی نه امام هست که این حرف هاراتائید کنه . نه همت که با بچه هایش معلوم است که چه کردید ونه با احمد که اون را هم خودتون سر به نیست کردید این دورغ هارا سر هم می کنید .شرم کنید عذاب الهی به زودی به دست همین مردم شمارا خواهد گرفت
جواب از انجمن دانا
دوست عزیز بحث سر این بود که یک دوستی مثل حضرت عالی گفته بودن چند نفری روز قدس آمدن و تعدادشان را تلویزیون صدا وسیمای دورغ ( صدا وسیمای جمهوری اسلامی )اعلام کرده بود دقیقا 800نفر بودن که اعتراض کردن به اخبار دورغ رسانه های دولت کودتا .ما گفتم دوست عزیز صدا وسیما همش داره دورغ به خورد مردم می دهد مردم در تهران بیشتر از این تعداد بوده اند و این دوست مان قبول نمی کرد .ما هم مجبور شدیم به اعترافات فرمانده سپاه سردار قاسمی اشاره کنیم که تعداد افراد مخالف را در روز قدس نزدیک به 2 میلیون اعلام کرده است .با بقیه اعترافات سعید قاسمی کاری نداریم که گفته اینائی که در تهران رای دادن مخالف آقا (خامنه ای )بوده اند و اقا (خامنه ای ) از این موضع ناراحت است. واعترافات دیگری که فعلا جای بحث آن اینجا نیست .

اویس گفت...

در مورد تمام کنشها و رفتارهای جریان حاکم بعد ار انتخابات باید عرض کنم که این سری کارها به صورت کور کورانه انجام میشوند، یعنی طبق یک سری اقداماتی که هر حکومت استبدادی در مقابل مخالفانش انجام میدهد. در مورد مخاطبانشان هم باید عرض کنم که مخاطبان حاکمیت همینهایی هستند که در سطوح پایینی از شعور و درک سیاسی و اجتماعی قرار دارند، چون مطالبات این قشر کمترین نوسان را دارد و این قشر کاملا در شیوه رفتاری پایدارتر است نسبت به سایر اقشار جامعه، و دولت های عوام فریب با تیزبینی و اطمینان همواره روی سخنشان با این اقشار است و همواره در جهت فریب و خوشایند این اقشار سخن میگویند. به همین خاطر طرز برخورد و صحبتهای این دولت و حاکمان بسیار حقیرانه است، چون با این شیوه گفتاری می توانند مخاطبانشان را سیراب کنند، در واقع دولت کودتایی حتی یک بار هم حرفی برای خوش آیند سطوح بالا و یا تحصیل کرده اجتماع نمی زند چون می داند که قشر تحصیل کرده و متوسط اجتماع متغیر و مطالبه محور هستند. اما نکته اینجاست که ابتکار عمل جریان مخالف دولت کودتایی و جنبش سبز خیلی بیشتر است، چون این جنبش چیزی ندارد که از دست بدهد، و میخواهد به تدریج از هیچ شروع به رشد کند و از این حاکمیت فاسد امتیاز بگیرد تا در طول یک پروسه به سیستم ایده آل سیاسی و اقتصادی و اجتماعی رهنمون شود. به شخصه معتقدم که هر گونه برنامه ریزی و قالب بندی برای این جنبش باعث ریزش و شکست می شود، چون نقطه قوت این جنبش، فراگیر بودن آن است و اینکه این جنبش اساسا تولد جامعه مدنی در ایران است، جامعه ای مطالبه محور نه قهرمان محور یا دین محور که باید در ابتدا به تقویت فراگیری آن پرداخته شود.یعنی باید تمرین مدنیت کرد، در شرایط حاضر هر گونه جهت دهی به این جنبش باعث نابودی آن میشود، باید به حداقل ها اکتفا کرد، تا ملت ما در مسیر رسیدن به حداقلها آنقدر تمرین کند و قدرتمند شود که بتواند در قدم های بعدی به اکثر مطالباتش برسد. اگر نتوانیم این تیم نوپا را در این شکل فراگیر برای حداقلها بسیج کنیم، نمی توان امیدی به پیشرفت و توسعه در مراحل بالاتر داشت.

فرزانه گفت...

سلام خیلی ممنونم از ارجاعت به آن پست محشر
این درست است که می گویند آواز دهل شنیدن از دورخوشست این که بار سوم شیخ ارشاد هم می کرده راسل را ... بقول همان انگلیسی ها اه مای گاد
امروز می روم هر طوری شده کتاب قائد را
می خرم فقط امیدوارم پیداش کنم باز هم ازت ممنونم

فرزانه گفت...

درباره بخش اول مقاله ات هم به نظرم اگر این حرکتها و مطالبات رفته رفته شکل جنبش به خودش بگیرد حتماً شناخت بیشتری از رقبایش هم پیدا خواهد کرد چون اگر غیر از این باشد و دقیقاً مبتلا به توهمی خواهد شد که خیلی هم خطرناک است رقیب دائماً در تمام عرصه ها دارد ابراز وجود می کند در رسانه ها در سیاست خارجی در دانشگاهها حتی در فضای مجازی بعلاوه رقیب تمام امتیازات رسمی جامعه را هم در دست دارد پس چطور می شود ندیده اش گرفت یا آنرا ضعیف پنداشت ؟

محمد جواد شکری گفت...

سلام
1-کاملا با شما موافقم که طرف مقابل خیلی کارش را بلد است ،اینها اگر کار بلد نبودند که به این زرنگی نمی توانستند تمام رقبایشان را یکی یکی حذف کنند و 30 سال بدون اینکه قند توی دلشان آب شود بر این ملت حکومت کنند.
2-محمد رضا جان من عاشق ترکیب های متناقض نما هستم(چه در لفظ متناقض باشند و چه در معنا) ،گمان می برم با چنین ترکیبهایی کمتر گسست معنایی رخ می دهد.مثلا به این واژه ی افلاطون دقت کن:"فارماکون" که هم می تواند معنی زهر بدهد و هم معنی نوشدارو
از این منظر "انفعال فعال" هم یک دنیا حرف برای گفتن دارد که می تواند به صورت پراتیک خیلی قوی عمل کند
(جا دارد که اشاره کنم رجا نیوز در اوایل تابستان این خبر را منتشر کرده بود که ژیژک چنین راهکاری را در یکی از مصاحبه هایش به سران جنبش سبز پیشنهاد کرده،حال راست و دروغش با خودشان)
3-شاید یکی از دلایل عدم پیروزی قطعی(میگویم قطعی چون معتقدم تا همین جایش هم یک پیروزی بزرگ نصیب ما شده،گیرم رییس جمهور را هم عوض نکنیم) جنبش سبز این باشد که این جنبش نمی تواند آلترناتیوی برای نظام باشد.
با توجه به این که یادداشتهایت در نقد این جنبش ادامه خواهند داشت خوشحال می شوم به نقد این وجه از قضیه نیز بپردازی
4-سرت را درد آوردم ،میبخشی

rasipoor گفت...

سلام.از مطلب خوبتان استفاده کردم.دقیق بود و نکته سنجانه

قاسم‌فام گفت...

سلام

مي گويند تعارف اومد نيومد داره! نمي‌دونم تعارفت در مورد همكاري با پرتال شا‌ه‌عبدالعظيمي بود يا خير، لكن ما يك ايميل به خدمت‌تان ارسال داشتيم. رويت فرماييد.

در خصوص بحث حاضر:
به نظر مي‌آيد كه دستاورد جنبش تا به حال دست‌يابي به يك نحوه آگاهي و نگرش خاص باشد كه اگرچه قبل در جامعه بوده است اما در جريانات بعد از انتخابات گسترش يافته است و مهمتر اين كه به نمايش درآمده است يعني چيزي كه بود الان نمود يافته است آن هم با دربرگيري بيشتر.
من به آينده اين آگاهي خوش‌بين هستم. اما اصلا دنبال اتفاق خاصي نيستم. و فكر نمي‌كنم كه قرار است اتفاقي بيافتند. اما فرسايس اين سيستم و تحولات بطئني آن محقق شدني است اگر اين جنبش در همان حوزه آگاهي‌رساني و آب‌‌رساني به انديشه‌هايي كه كاشته است، همچنان فعال عمل كند به خصوص با عنايت به امكانات رسانه‌اي جديد كه تكنولوژي‌هاي نوين در دسترس قرار مي‌دهد و روز به روز هم افزايش مي‌يابد.
چيزي كه مهم است اين است كه هوداران اين جنبش بايد به يك افق بلندمدت فكر كنند و انتظار تغييرات در ساختار سياسي كشور را در كوتاه مدت نداشته باشند.

ارادتمند

ستاریان گفت...

سلام
من هم فکر می کنم اینکه پیروزی را عتقریب فرض کنیم کار اشتباهی است و راه حل را فعلا کم کردن از تب و تاب اوضاع امنیتی و آگاهی دادن به مردم می دانم چیزی که حریف از آن گریزان است و سعی وافر در ادامه جو نظامی امنیتی داشته و از اطلاع و آگاهی مردم گریزان است البته استفاده از هر فرصتی برای نشان دادن مخالفت مثل مواردی که اشاره کردی را لازم می دانم وقتی سعید قاسمی از تندروهای طرفدار دولت بر خلاف تریبونهای رسمی از دومیلیون نفر سبز موجود در مراسم روز قدس نام می برد و نوباوه از وجود شکاف در میان ملت در سیمای میلی ذکر به میان می آورد شکست طرف مقابل را می توان در این اظهارات شاهد بود چون ابتدا مخالفین خس و خاشاک نامیده می شدند و امروز از دو شقه شدن مردم گفتگوست
به مرور و در اثر اطلاع رسانی تعداد بیشتری از طرفداران دولت ریزش خواهد کرد مثلا وقتی بدانند جلیلی با نماینده امریکا نشست داشته و در موضع انرژی هسته ای حق مسلم ماست امروز به این رسیده ایم که نه تنها حقی نداریم بلکه حاضریم از انها بخریم!
خبرهایی مثل این مخرب صف طرفداران خواهد بود

رضا اسدآبادی گفت...

با سلام

با مطلبی تحت عنوان
"ماجرای کلمه ای به نام (شبهه)"
بروزم

mojtaba گفت...

سلام. اول تبریک میگم بابت اینجا. دوم این نشانی جدیدت را هم لینکیدم. سوم مطلبت زیبا بود چون شخصی نیوسی نکردی چون مثه همه فقط از اشخاص نگفتی چیزی که مورد آٍسیب همه ی ماست. از گنجی زیاد نمی گویم که از یکی از سیاسیون بی غرض ازش چیزهایی جالب شنیدم که اگر عمری بود و دیدمت می گویم اما به شدت برایش احترام قائلم خصوصا بعد از خرداد که به کار اصلی اش می پردازد و چه خوش هم می نویسد. خوبی دیگر نوشته ات کوتاهی آن است که سر آدم را درد نمی آورد :)) انفعال فعال را موافقم این وضعیت فقط نباید دلخوشکونکی برای ما باشد. آنها که به کل ساکت هستند مشخص است که آنقدر فساد اقتصادی و اخلاقی دامن گیرشان هست که می دانند خفه باشند بهتر است( منظورم به اصطلاح اصلاح طلبان ساکت) من خود نقد دارم که موسوی چرا تند تر بیانیه نمی دهد اما به واقعه ما فکر خوب می خواهیم یا نقد تند؟

نوایش گفت...

1- انقلاب 57 هم شامل نافرمانی ها مدنی، تظاهرات خیابانی ، اعلامیه پخشی و... غیره بود که از دی 56 تا بهمن 57 بیشتر طول نکشید.به کندی سرعت آن نمی شود معترض بود
2- جنبش سبز هنوز معتقد به اصول انقلاب 57 است که این یعنی این را بن بست است
...

نوایش گفت...

1- انقلاب 57 هم شامل نافرمانی ها مدنی، تظاهرات خیابانی ، اعلامیه پخشی و... غیره بود که از دی 56 تا بهمن 57 بیشتر طول نکشید.به کندی سرعت آن نمی شود معترض بود
2- جنبش سبز هنوز معتقد به اصول انقلاب 57 است که این یعنی این را بن بست است
...