۱۳۸۸ اسفند ۱۱, سه‌شنبه

ای شاه


ای شاه ِ بی‌خیال ِ مست! با توام آیا با من ِ مسکین حواست هست؟
روزگاری دامنت می‌گیرد آه ِ این فقیران ِ تهیدست
تاکنون آیا کنار کودکانت نیمه‌شب آشفته خفتستی؟
نه... نه... تو بی‌غم و مستی
تاکنون حتی برای تکه نانی پیش فرزندان ِ خود شرمنده بودستی؟
نه... نه... تو بی‌غم و مستی
کجا پای ِ تو تا زانو به گل بوده‌ست؟
کجا چشمانت از بار گناهانت خجل بوده‌ست؟
شبانگه ناله‌ی دهقان پیری را که می‌گرید شنیدستی؟
نه... نه... تو بی‌غم و مستی
ای شاه! ای شاه!

با صدای پرواز همای
پرواز همای در ویکیپدیا
لینک دانلود این تصنیف


۱۷ نظر:

oranoos گفت...

salam khubin?...mohtavaye sher kheili jalebe...motanaseb ba in zamoone...in tasnifo kheili goosh mikonam....

farzad گفت...

سلام. همای زیاد نشنیده ام اما شعر بسیار تکراری و در عین حال همچنان جذاب و دردناکی است. عجیب نیست ما سالهاست برای این شعرها بغض می کنیم؟

محبوبه میم گفت...

چقدر نوستالوژیک و زیباست .

آیسودا گفت...

مرگ بر شاه!!!!!!!

یکی از هزاران گفت...

از تخیل هنری در فرهنگستان تا تخیل سیاسی در انتخابات ریاست جمهوری!!!

اسامي شماري از آثار موسوي در فرهنگستان هنر طي مديريت 11ساله وي بر اين فرهنگستان منتشر شد. آنچه در ميان اين اسامي مشترك است و به وفور جلب توجه مي كند كليد واژه «خيال» است. به گزارش رجانيوز، بنا بر اسناد موجود از آثار منتشر شده در اين فرهنگستان طي دوره 11ساله رياست موسوي، مي توان به اسامي «فصلنامه خيال، ويژه نامه هاي نقش خيال، طرح خيال، نواي خيال، سايه خيال، تصوير خيال، تنديس خيال، معراج خيال، اقليم خيال، جوانه خيال، آواي خيال، صور خيال، فصلنامه خيال شرقي، ماهنامه آيينه خيال و...» اشاره داشت.
هم چنين «عكس رويان، خيال عارفان»، «فراسوي ايمان، هنر مدرن و تخيل مذهبي»، «صور خيال در شعر سبك اصفهاني»، «مقالات اولين هم انديشي تخيل هنري»، «خيال ايراني»، «بهزاد در خاطر و خيال من»، «متافيزيك خيال در گلشن راز شبستري»، «خليل و خيال، يادنامه استاد خليل درودچي»، «ديالكتيك برون و درون و پديدارشناسي خيال» نيز عنوان برخي از كتب منتشر شده توسط فرهنگستان هنر در دوره مذكور است و اين در حالي است كه همايش هاي هم انديشي تخيل هنري(8/10/87)، اولين هم انديشي تخيل هنري (8/7/83)، دومين هم انديشي تخيل هنري (23/8/84)، سومين هم انديشي تخيل هنري (15/8/85)، هم انديشي تخيل و مهاجرت (8/10/87)،نمايشگاه تجلي عاشورا در آيينه خيال (10/12/84)،نمايشگاه خيال ايراني (17/2/84)،نمايشگاه بهزاد در خاطر و خيال من (23/9/82)،نمايشگاه و كارگاه تخصصي «حماسه خرمشهر به روايت نقاشان خيالي ساز» (7/3/87) و... از سوي اين فرهنگستان در دوره رياست موسوي برپا شده است.

ناهید گفت...

با درود
شعر زیبایی است و زیباتر آنست که هنرمندان با مردم همصدا شده اند و این نشان از عمق درد و رنجی است که بر وطن مستولی شده.
من شخصاً صدای این عزیزِ هنرمند را نمی پسندم ولی از بابت اینکه اینگونه دردآشناست و با مردم کشورش همدردی میکند او را می ستایم . امیدوارم اساتید موسیقی ایران بر قدر و قیمت خود و میزان تاثیر گذاریشان بر تحولات و دگرگونیها واقف باشند و با مردم هم نوا شوند .

نفیسه گفت...

من خیلی صدای این هنرمند رو دوست دارم، واقعاً شعرهای انتخابیش هم ارزشمند و قابل ستایش است. به خصوص:
"ایــن چه جهانیست؟ ایــن چه بهشتیست؟"

محمدرضا گفت...

جوان بسیار با استعدادیست. اکثر کارهاش رو شنیدم. حاشیه های زیادی داره. از جمله اشخاصی که گویا اسپانسرش هستند ...

جواد خراسانی گفت...

سلام، فقط این " خفتستی " خیلی خفنه!

مهرگان گفت...

سلام
دانلودش کردم عجب موسیقی دل انگیز و گوش نوازی دارد. هر چند محتوای شعر حزن انگیز است.
هنوز نمیدونم قبلا از این خواننده چیزی شنیده ام یا نه ولی صداش خیلی آشناست !باید از علی بپرسم!

هیوا گفت...

مذهب شاهنشه ایران ز مذهب ها جداست
کار ایران با خداست
.
.
.
با شه ایران ز آزادی سخن گفتن خطاست
کار ایران با خداست
(قسمتی از شعر معروف ملک الشعرای بهار)

هیوا گفت...

مذهب شاهنشه ایران ز مذهب ها جداست
کار ایران با خداست
.
.
.
با شه ایران ز آزادی سخن گفتن خطاست
کار ایران با خداست
(قسمتی از شعر معروف ملک الشعرای بهار)

هیوا گفت...

مذهب شاهنشه ایران ز مذهب ها جداست
کار ایران با خداست
.
.
.
با شه ایران ز آزادی سخن گفتن خطاست
کار ایران با خداست
(قسمتی از شعر معروف ملک الشعرای بهار)

درخت ابدی گفت...

سلام
دارم این تصنیف رو هم می شنوم. بی خود نیست موسیقی سنتی انقدر غمگینه. انگار دور و تسلسل دست از سرمون بر نمی داره.
عکس بالایی خیلی عالیه، به همون مفهومی که کافکا قشنگ می نویسه.

نجیبه محبی گفت...

من يكي دوتا از شعرهاشونو شنیدم فوق العاده زیبا بودند

سیدعباس سیدمحمدی گفت...

سلام علیکم.
اگر شاه زنده بود، جواب می داد:

ما، اینهار ِ که شما می گوئید، قبول نداریم
ما شمار ِ به دروازه ی تمدن رسانده ایم
ما از دست شما مارکسیستهای اسلامی چه بکنیم
ما خودمان اجدادمان در شالیزار بودند
جوگیر نشوید
ما هم خودمان در دربارمان شاعر داریم
امر می کنیم شعری در رد شما بسرایند
ما خودمان هم طبع شعر داریم
اما چون کسالت داریم
شعر نمی سرائیم

ققنوس خيس گفت...

سلام.
به به !
البته اين شعر را در كنار شعر مدارا كن هماي كه بگذاري و بعدش اين يكي رو گوش بدي باحالتر مي شه.
رسم چرخ فلك اين است (يا يه همچين چيزي)
نه شاهنشاه بشناسد نه روحاني