اگر می دونستید «دوستی» چه معنای وسیع و عمیقی داره؟ «دوستی» فصل مشترک تمام سنتها و فرهنگ هاست. دوست دارم تعریف تون در خلاصه ترین حالت از «دوستی» بدونم. تعریفی که شاید راهی باشه برای دور زدن این دنیای ِ سخت ِ خشن ِ پوچ.
فکر کردم این همون پست قبلی بوده که اومدی فقط جابه جا کردی اول نوشتی بعد عکس چسبوندی. که بهو دیدم یکی نظر هست. :))) من این روزا چشمام البالو گیلاس می چینه.
نمی دونم . دوستی دیگه چیه. حوصله خودم هم ندارم. چه برسه به یکی دیگه. این روزها پر از استرس و فشار می گذره. ترجیح میدم کسی مزاحمم نشه. با غریبه ها بهتر می گذرونم تا دوستان
سلام محمدرضا درعالم دوستی ، آرزو اندیشه و انتظار و امید همه در سکوت زاده می شوند. دوست، جام نیاز تو را پر می کند و با تو آن می کند که نزد خودش عزیز تر و خوشتر است .
سلام فردا با اين سوالات سخت ما رو فيتيله پيچ نكني! تعريف واژه هاي بسيط ساده نيست... به اعتبار تعريف اشياء با اضداد آن فكر مي كنم اول واژه دشمني را تعريف كنيم كه ساده تر است!
سلام محمد رضا جان دوستی یعنی می خوامت با همه بدیهات با همه گنده دماغی ها و دیوونگی هاو دردسرهات و ضعف ها و سردردهات . یعنی می دونم ممکنه موی دماغ بشی و مایه دردسر، اما میام پا به پات. به نظر من دوستی یعنی این. میدونم توضیح واضحاته اما با همه کسایی که رابطه امون قطع میشه به خاطر یکی از دلایل بالاست. دوستی یعنی نه فقط حوصله نرمال بودنها و خوشی ها و افتخاراتت بلکه حوصله گرفتاریهاتم دارم.
سلام دوست راستش آنقدر فکر به سراغم می اید که نمی توانم در حال دسته بندی اش کنم،مفهوم پردازی؟نگاه علمی؟نزدیک بودن آرای دو نفر و...
شاید یک دوست کسی ست که خلا عاطفی و احساسی دیگری را پر می کند و عاطفه و احساس و زمان خرج شده در این میان را بتوان دوستی نامید.هر چقدر کسی جهان را با خلاهای عاطفی و احساسی بیشتری ببیند نیازش به دوست بیشتر می شود
خب در خلاصه ترین شکل می توانم بگویم احساس امنیت متقابل داشتن.چیزی که شاید بتوان گفت صمیمیت اما از صمیمیت کمی فراتر است. وقتی با کسی احساس دوستی داریم یعنی با او چنان راحتیم که با خودمان و می توان با خیال راحت حرفهایی را گفت که بدانی حتی اگر به آن ها اعتقادی ندارد می تواند درکت کند،حتی اگر سرزنشت کند. چقدر هم خلاصه بود،ماشاءاله.
چیزی نیست جز یه مفهوم انتزاعی بیهوده. بیهوده و ناکارآمد مثل دین. سراب و خواب و زنده تو توهم. هیچ دوستی وجود نداره. آدما تنها هستن. تو تنهایی به دنیا میان و تو تنهایی می میرن.
سلام براي من هميشه تعريف ارائه كردن مشكل ترين كاره چون حس ميكنم با ارائه تعريف، واژه هارو محدود ميكنم! همين طور كه خودت هم گفتي دوستي ، دوست بودن ،دوست داشتن دايره گسترده اي داره. بعضي دوستها در حد سلام و عليك و آشنايي هستند و بعضي ها براي وقت گذاراني اند و بود و نبودشان در زندگي اثر چنداني ندارد. در كل به نظر من بهترين نوع دوستي اينه كه بدون هيچ چشم داشتي هر كاري از دستت بر مي آد براي يه نفر انجام بدي تازندگي براش آسون تر بشه.اگه اخلاق گرايي و بشر دوستي جز اون كارها باشه ميتوني بهترين دوست يه نفر باشي!احتمالا دنياي سخت و خشن و پوچ بي رحم اينطوري دور زده بشه!
سلام علیکم. سال 1376 کتاب برادرم (فرهنگ کارگردانهای سینمای ایران) در شُرُف چاپ شدن بود. برادرم خیلی دوست داشت بهرام بیضائی یادداشت بنویسد ابتدای کتاب. من پیدا کردم تلفن بیضائی را. خودم چند کلمه صحبت کردم با او و اجازه گرفتم برادرم شب زنگ بزند به او. برادرم می خواست برایش متن آماده کند و بگذارد روی انسرینگ. گمان کنم پیشنهاد من بود، که شعر ِ
دوستی
از فریدون مشیری را بنویسد. تمام متن شعر (دل من دیر زمانیست که می پندارد دوستی نیز گلی ست مثل نیلوفر و ناز ...) را برادرم روی کاغذ نوشت. شب تلفن کرد. انسرینگ نبود. و بیضائی خودش گوشی را برداشت. برادرم حرفهایش را گفت به بیضائی. من بهش اشاره کردم نمتن را هم بخوان برایش». برادرم گفت متنی تهیه کردم و اجازه می خواهم بخوانم. بیضائی گفت بفرما. برادرم خواند. بیضائی شنید و بعد از چند لحظه سکوت گفت:
سلام. سوال سختیه. یکی از تعریفهای فرهنگ سخن: "حالت آشنایی توام با محبت و اعتماد." کتاب "دوستی" نوشتهی مهران تمدن (نشر ماهریز) هم خوندنیه. پشت جلد کتاب این جمله نوشته شده: "دوستی بین دو فرد شکل میگیرد. دوستی یعنی بین. دوستی یعنی فاصله. دوستی چیزی است که بین دو فرد قرار میگیرد."
دوستی برقرار کردن رابطه با کسی است که ایدهآل میپنداریش. کسی که گمان میکنی تو را میفهمد، یارای کمک به تو را دارد و تو را میخواهد. اما از یاد مبر که همهی اینها گمانی بیش نیستند، چه بسا اینگونه باشد و چه بسا غیر از این. هیچ کس هم نمیتواند این گمانه را تایید یا رد کند، حتا خودت. پس دوستی چیزی شبیه به قمار است، قماری که هیچگاه برد و باختش را درنخواهی یافت! فقط خود "قمار بازی" و طول مسیرش است که موضوعیت دارد و نه نتیجه و حاصلاش.
سلام علیکم. در صورت تمایل در گفت و گوی ذیل http://cheshmejoo.blogfa.com/post-410.aspx شرکت کنید که حجت الاسلام والمسلمین همسفر دو سخن از بسیار سخنانش این بود که «این طبیعی است که رسانه ی هر کشور دست رهبر آن کشور باشد» و «تنها توقع من این است که به من ثابت کنید مخالفان نظام و رهبری حرفی برای گفتن دارند» و سیدعباس سیدمحمدی گفت:
سلام علیکم. گفته اند:
«این طبیعی است که رسانه ی هر کشور دست رهبر آن کشور باشد»
و سپس گفته اند:
«تنها توقع من این است که به من ثابت کنید مخالفان نظام و رهبری حرفی برای گفتن دارند.»
می توان گفت: کجایش طبیعی است که یک نفر، کنترل تمام رسانه های کشور، دستش باشد؟ نکند در اصول فقه گفته اند؟ و: وبسایت آیت الله حسینعلی منتظری فیلتر است. وبسایت آیت الله یوسف صانعی فیلتر است. وبسایت آیت الله سیدعلی محمد دستغیب (عضو مجلسی، که افراد ادعا می کنند «اجماع العلماء علی شیء کاشف عن قول المعصوم» است) فیلتر است. وبسایت آیت الله اسدالله بیات فیلتر است. وبسایت سیدمحمد خاتمی خالق حماسه ی دوم خرداد فیلتر است. وبسایت نهضت آزادی ی ایران فیلتر است. وبسایت جبهه ی مشارکت ایران اسلامی فیلتر است. وبسایت سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی فیلتر است. وبسایت دکتر عبدالکریم سروش فیلتر است. وبسایت حجت الاسلام دکتر محسن کدیور مجتهد شیعه فیلتر است. وبسایت جنبش راه سبز فیلتر است. وبسایت مجله ی چشم انداز ایران فیلتر است (خود ِ مجله در روزنامه فروشیها هست البته!).
آیا اینها و دهها و صدها و هزارها وبسایت و وبلاگ و نشریه ی فیلترشده و توقیف شده و پارازیتی شده و زندان شده و بازداشت شده، و ممنوعیت استفاده از تلویزیونهای ماهواره ای (ماهواره داشتن، قانوناً مستوجب جریمه ی نقدی و اگر اشتباه نکنم شلاق خوردن است)، یعنی مردم فقط حق دارند تلویزیون ایران را ببینند و از کیهان و از نماز جمعه ی بزرگوارانی مانند آقای سید احمد علم الهدی و آقای سیداحمد خاتمی استفاده کنند، اینها طبق استنباط عقلا دلیلش این است که
۲۶ نظر:
سلام
من این واژه را این طور تعریف می کنم اگر آدم یک است دوست دو=2 است یعنی با او بیشتر می شوی .
دو ادامه یک است پس یک را کم نمی کند او را ادامه می دهد .
خلاصه دوست امتداد است نه انتها .
فکر کردم این همون پست قبلی بوده که اومدی فقط جابه جا کردی اول نوشتی بعد عکس چسبوندی.
که بهو دیدم یکی نظر هست. :)))
من این روزا چشمام البالو گیلاس می چینه.
نمی دونم . دوستی دیگه چیه. حوصله خودم هم ندارم. چه برسه به یکی دیگه. این روزها پر از استرس و فشار می گذره. ترجیح میدم کسی مزاحمم نشه. با غریبه ها بهتر می گذرونم تا دوستان
جواب کامنتت هم نوشتم. این کجاش استاد بود؟
در جواب کامنتت نوشتم
تعریف نمی دونم ولی مهم ترین فاکتور دوستی برای من جدای از حس محبت درک متقابل و داشتن درد مشترک و در درجه بعد احتراممتقابله
سلام محمدرضا
درعالم دوستی ، آرزو اندیشه و انتظار و امید همه در سکوت زاده می شوند.
دوست، جام نیاز تو را پر می کند و با تو آن می کند که نزد خودش عزیز تر و خوشتر است .
سلام
فردا با اين سوالات سخت ما رو فيتيله پيچ نكني!
تعريف واژه هاي بسيط ساده نيست...
به اعتبار تعريف اشياء با اضداد آن فكر مي كنم اول واژه دشمني را تعريف كنيم كه ساده تر است!
مُسَکن دردهای لاعلاج.دردهایی که اگر با این مسکن حل نشود به هیچ دارویی شفا نمی یابد...
سلام،
دوستی یعنی اون حدی از اعتماد به کسی، که بی هیچ دغدغه و دلواپسی، دلت رو بذاری کف دستش!
برو این تعاریف و سوالات رو از امید بپرس!
سلام محمد رضا جان
دوستی یعنی می خوامت با همه بدیهات
با همه گنده دماغی ها و دیوونگی هاو دردسرهات و ضعف ها و سردردهات .
یعنی می دونم ممکنه موی دماغ بشی و مایه دردسر، اما میام پا به پات.
به نظر من دوستی یعنی این.
میدونم توضیح واضحاته اما با همه کسایی که رابطه امون قطع میشه به خاطر یکی از دلایل بالاست. دوستی یعنی نه فقط حوصله نرمال بودنها و خوشی ها و افتخاراتت بلکه حوصله گرفتاریهاتم دارم.
سلام دوست
راستش آنقدر فکر به سراغم می اید که نمی توانم در حال دسته بندی اش کنم،مفهوم پردازی؟نگاه علمی؟نزدیک بودن آرای دو نفر و...
شاید یک دوست کسی ست که خلا عاطفی و احساسی دیگری را پر می کند و عاطفه و احساس و زمان خرج شده در این میان را بتوان دوستی نامید.هر چقدر کسی جهان را با خلاهای عاطفی و احساسی بیشتری ببیند نیازش به دوست بیشتر می شود
خب در خلاصه ترین شکل می توانم بگویم احساس امنیت متقابل داشتن.چیزی که شاید بتوان گفت صمیمیت اما از صمیمیت کمی فراتر است. وقتی با کسی احساس دوستی داریم یعنی با او چنان راحتیم که با خودمان و می توان با خیال راحت حرفهایی را گفت که بدانی حتی اگر به آن ها اعتقادی ندارد می تواند درکت کند،حتی اگر سرزنشت کند.
چقدر هم خلاصه بود،ماشاءاله.
چیزی نیست جز یه مفهوم انتزاعی بیهوده.
بیهوده و ناکارآمد مثل دین.
سراب و خواب و زنده تو توهم.
هیچ دوستی وجود نداره.
آدما تنها هستن.
تو تنهایی به دنیا میان و تو تنهایی می میرن.
سلام
براي من هميشه تعريف ارائه كردن مشكل ترين كاره چون حس ميكنم با ارائه تعريف، واژه هارو محدود ميكنم!
همين طور كه خودت هم گفتي دوستي ، دوست بودن ،دوست داشتن دايره گسترده اي داره.
بعضي دوستها در حد سلام و عليك و آشنايي هستند و بعضي ها براي وقت گذاراني اند و بود و نبودشان در زندگي اثر چنداني ندارد. در كل به نظر من بهترين نوع دوستي اينه كه بدون هيچ چشم داشتي هر كاري از دستت بر مي آد براي يه نفر انجام بدي تازندگي براش آسون تر بشه.اگه اخلاق گرايي و بشر دوستي جز اون كارها باشه ميتوني بهترين دوست يه نفر باشي!احتمالا دنياي سخت و خشن و پوچ بي رحم اينطوري دور زده بشه!
دوستی در دریا شنا کردن است...(شریعتی)
دوستی یعنی داشتن متاع کمیاب دوست داشتن
سلام علیکم.
سال 1376 کتاب برادرم (فرهنگ کارگردانهای سینمای ایران) در شُرُف چاپ شدن بود. برادرم خیلی دوست داشت بهرام بیضائی یادداشت بنویسد ابتدای کتاب.
من پیدا کردم تلفن بیضائی را.
خودم چند کلمه صحبت کردم با او و اجازه گرفتم برادرم شب زنگ بزند به او. برادرم می خواست برایش متن آماده کند و بگذارد روی انسرینگ. گمان کنم پیشنهاد من بود، که شعر ِ
دوستی
از فریدون مشیری را بنویسد. تمام متن شعر (دل من دیر زمانیست که می پندارد دوستی نیز گلی ست مثل نیلوفر و ناز ...) را برادرم روی کاغذ نوشت. شب تلفن کرد. انسرینگ نبود. و بیضائی خودش گوشی را برداشت. برادرم حرفهایش را گفت به بیضائی. من بهش اشاره کردم نمتن را هم بخوان برایش». برادرم گفت متنی تهیه کردم و اجازه می خواهم بخوانم. بیضائی گفت بفرما. برادرم خواند. بیضائی شنید و بعد از چند لحظه سکوت گفت:
مرسی عزیزم. مرسی. لطف داری.
دوستی یعنی صلح و آشتی با هر آنچه که در پیرامون توست و پیامد آن هر چه هست زیباست
سلام.
سوال سختیه.
یکی از تعریفهای فرهنگ سخن: "حالت آشنایی توام با محبت و اعتماد."
کتاب "دوستی" نوشتهی مهران تمدن (نشر ماهریز) هم خوندنیه. پشت جلد کتاب این جمله نوشته شده: "دوستی بین دو فرد شکل میگیرد. دوستی یعنی بین. دوستی یعنی فاصله. دوستی چیزی است که بین دو فرد قرار میگیرد."
دوستی برقرار کردن رابطه با کسی است که ایدهآل میپنداریش.
کسی که گمان میکنی تو را میفهمد، یارای کمک به تو را دارد و تو را میخواهد.
اما از یاد مبر که همهی اینها گمانی بیش نیستند، چه بسا اینگونه باشد و چه بسا غیر از این.
هیچ کس هم نمیتواند این گمانه را تایید یا رد کند، حتا خودت.
پس دوستی چیزی شبیه به قمار است، قماری که هیچگاه برد و باختش را درنخواهی یافت! فقط خود "قمار بازی" و طول مسیرش است که موضوعیت دارد و نه نتیجه و حاصلاش.
"ذوقی چنان ندارد بی دوست زندگانی"
همیشه یاد این شعر می افتم...
سلام علیکم. در صورت تمایل در گفت و گوی ذیل
http://cheshmejoo.blogfa.com/post-410.aspx
شرکت کنید که حجت الاسلام والمسلمین همسفر دو سخن از بسیار سخنانش این بود که
«این طبیعی است که رسانه ی هر کشور دست رهبر آن کشور باشد»
و
«تنها توقع من این است که به من ثابت کنید مخالفان نظام و رهبری حرفی برای گفتن دارند»
و سیدعباس سیدمحمدی گفت:
سلام علیکم.
گفته اند:
«این طبیعی است که رسانه ی هر کشور دست رهبر آن کشور باشد»
و سپس گفته اند:
«تنها توقع من این است که به من ثابت کنید مخالفان نظام و رهبری حرفی برای گفتن دارند.»
می توان گفت:
کجایش طبیعی است که یک نفر، کنترل تمام رسانه های کشور، دستش باشد؟ نکند در اصول فقه گفته اند؟
و:
وبسایت آیت الله حسینعلی منتظری فیلتر است.
وبسایت آیت الله یوسف صانعی فیلتر است.
وبسایت آیت الله سیدعلی محمد دستغیب (عضو مجلسی، که افراد ادعا می کنند «اجماع العلماء علی شیء کاشف عن قول المعصوم» است) فیلتر است.
وبسایت آیت الله اسدالله بیات فیلتر است.
وبسایت سیدمحمد خاتمی خالق حماسه ی دوم خرداد فیلتر است.
وبسایت نهضت آزادی ی ایران فیلتر است.
وبسایت جبهه ی مشارکت ایران اسلامی فیلتر است.
وبسایت سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی فیلتر است.
وبسایت دکتر عبدالکریم سروش فیلتر است.
وبسایت حجت الاسلام دکتر محسن کدیور مجتهد شیعه فیلتر است.
وبسایت جنبش راه سبز فیلتر است.
وبسایت مجله ی چشم انداز ایران فیلتر است (خود ِ مجله در روزنامه فروشیها هست البته!).
آیا اینها و دهها و صدها و هزارها وبسایت و وبلاگ و نشریه ی فیلترشده و توقیف شده و پارازیتی شده و زندان شده و بازداشت شده، و ممنوعیت استفاده از تلویزیونهای ماهواره ای (ماهواره داشتن، قانوناً مستوجب جریمه ی نقدی و اگر اشتباه نکنم شلاق خوردن است)، یعنی مردم فقط حق دارند تلویزیون ایران را ببینند و از کیهان و از نماز جمعه ی بزرگوارانی مانند آقای سید احمد علم الهدی و آقای سیداحمد خاتمی استفاده کنند، اینها طبق استنباط عقلا دلیلش این است که
«مخالفان حرفی برای گفتن دارند»
یا دلیلش این است که
«مخالفان حرفی برای گفتن ندارند»؟
دوستی یعنی رابطه ای که به طرف مقابل میتونی بگی من خیلی بدبختم.
به قول شهیار قنبری دوست یعمی وحشت تنها شدن
صرفا یک واژه 5 حرفیه همین ... که ملجئی فراهم می کنه برای انسانهایی که تاب کنار آمدن با واقعیت تنهایی انسان رو ندارند.
ایمیل دارید
داشتن کسی که بتوانی با او هر حرفی را بزنی
کلی کلنجار رفتم! چیزی بیرون نمیاد از این مغز قیفی من!! همون تعریف خودت رو لایک میزنم :D
ارسال یک نظر