
چند روزی میزبان چندی از دوستان گروه تازگی بودیم به همراه دوستان همشهری. خود البته در تمام تعطیلات مهمان ِخانواده بودیم. روزهایی فراموش نشدنی بود. همیشه فکر می کنم آیا همین روزها تکرار می شوند؟ آیا چنین جمع هایی دیگربار فرصتی برای دورهم بودن پیدا می کنند؟
در اندیشه ی مهاجرتم. مهاجرت از این دیار پر بلا. گویا شرایط به نوعی پیش می رود که نه میلی برای ماندن دارم، نه انگیزه ای و فرصتی، نه حتی...فقط تحمل دارم آن هم به قدر بسیار. همین زندگی ِنه ماهه در شهر کویری ِ سنت زده ی ِ دین آلوده، خودش کلی تحمل می خواهد. کم کم باید به فکر باشم. هیچ وقت دیر نیست، هیچ جایی هم دور نیست.
عبدالطیف هم با قدرت و به صورت دات کام بازگشته. به قول خودش دوستی ِقدیمی مثل شراب کهنه می ماند. گوارا و شیرین. عبدالطیف شراب ناب است البته و از هر جنبه اش. روزنامه نگار آزاد را وقت کردید بخوانید، مشتری اش می شوید. این دورگه ی لر و عرب ساکن منچستر پدیده ای است شگفت انگیز در حد واتو واتو. بسیار از او آموخته ام.
در اندیشه ی مهاجرتم. مهاجرت از این دیار پر بلا. گویا شرایط به نوعی پیش می رود که نه میلی برای ماندن دارم، نه انگیزه ای و فرصتی، نه حتی...فقط تحمل دارم آن هم به قدر بسیار. همین زندگی ِنه ماهه در شهر کویری ِ سنت زده ی ِ دین آلوده، خودش کلی تحمل می خواهد. کم کم باید به فکر باشم. هیچ وقت دیر نیست، هیچ جایی هم دور نیست.
عبدالطیف هم با قدرت و به صورت دات کام بازگشته. به قول خودش دوستی ِقدیمی مثل شراب کهنه می ماند. گوارا و شیرین. عبدالطیف شراب ناب است البته و از هر جنبه اش. روزنامه نگار آزاد را وقت کردید بخوانید، مشتری اش می شوید. این دورگه ی لر و عرب ساکن منچستر پدیده ای است شگفت انگیز در حد واتو واتو. بسیار از او آموخته ام.