۱۳۸۹ آذر ۶, شنبه

تبعیض



محمدرضا نیکفر در مناظره ای در بخش فارسی شبکه ی بی بی سی، حکومت سکولار را جایگزینی برای حکومت استبدادی دانست. یعنی وی شرط اول حکومت دموکراتیک را سکولار بودن آن قرار داد. او در دفاع از حرفش از تبعیض در حکومت دینی سخن گفت.
به نظر شما برای رفع تبعیض و آپارتاید فکری و عقیدتی در یک نظام تمامیت خواه دینی چه باید کرد؟ از تجربه های تاریخی چه درسی می توان گرفت؟ آیا ذهنیت گرایی و آرمانگرایی و ایده آلیسم حاکم بر گفتار و نوشتار اغلب نواندیشان دینی را که حکومت دموکراتیک و آزادیخواه ِدینی را متصورند؛ می توان جایگزین و بدیلی برای یک حکومت سکولار دموکراتیک یا یک حکومت مشروطه خواه ِ لیبرال ِ سکولار باشد؟

من اینگونه نمی اندیشم.

------------------------

کیانمرد عزیز دانشجوی دربند دوست وبلاگی گرانقدرم امروز آزاد شد. بسیار خوشحالم.

۳۴ نظر:

محمد سرابی گفت...

حکومت سکولار لزوما نمیتونه دمکرات باشه ولی دخالت مذهب میتونه دمکراسی رو ناموزون کنه.بعضی از روشنفکران دینی به دنبال حفظ دین در کنار روش حکومتی لیبرال هستند که پیدا کردن راهش واقعا سخته
اگر ناممکن نباشه

آی سودا گفت...

فکر می کنم دین زیادی سیاست زده شده و از مسیر اصلی اش منحرف شده. جامعه در حال متحول شدن است و با قوانین دینی نمی توان جوابگوی نیازهای جامعه شد. همچنین عدالت اجتماعی زیر سوال می رود.

نجیبه محبی گفت...

سلام

اگر قرار است دموکراسی را بکار بگیریم نباید در اصل پلورالیسم آن تشکیک کنیم ، پلورالیسم آیا دین را می پذیرد یا نه . سوال این است .

اگر می پذیرد حدود و صقور برای آن باید تعیین کرد چنانچه برای لیبرالیسم هم حدودی قائل شده اند . اگر نمی پذیریند چرا پلورالیسم اینجا یک بام و دو هوا می کند .

ضمن اینکه مطلق دین را در نظر بگیریدو پاسخ همی دهید !

م.چکاد گفت...

سلام.
شیخ و مراد ما دکتر سروش نیز از حکومت دینی تبری جسته، ما هم در ادامه مهر تأیید مینهیم بر آن عقیده و این گفتار!

Daniel گفت...

به دلایلی که بر خودم هم روشن نیست، علی رغم آشنا شدن با وبلاگ شما در دوماه گذشته، لینک وبلاگ شما در لیست خواندنی های وبلاگ ام نبود، آن را اضافه کردم.
در پاسخ به نظر شما، همانطور که نوشتم، پروژه اصلاح دینی را شکست خورده می دانم، دلیل ش هزیمت احزاب سیاسی با صبغه دینی نیست که بر همگان آشکار شده، بلکه شکست معنوی ست که در جذب نظر اکثریت در عرصه اجتماعی متحمل شده اند. این شکست از پیش هم آشکار بود و صد البته، دلیل اصلی بی حیثیتی نواندیشی دینی در چشمان اکثریت ، ناشی از «خویشاوندی پنهان»ی بود که با بنیادگرایان دینی داشتند و در سربزنگاه های تاریخی با لغزش به سوی ایشان و همپیمانی گزیدن ایشان به جای اکثریت، اسباب شکست ایشان شده است.

فرزانه گفت...

با سلام
تبعیض و آپارتاید فکری و عقیدتی که بخش جدا نشدنی نظام تمامیت خواه دینی است ... اما این همه یک شبه بوجود نیامده پس نمی توان انتظار داشت که مردم ایران صبح فردا که از خواب بیدار شدند حکومت سکولار دموکراتیک بخواهند.

هر مدل حکومتی به منزله ماشینی است که خودبخود کار نخواهد کرد مردم باید ان را بخواهند. مردم بایدلیاقت پذیرش و حفظ و نگهداری ان را داشته باشند.

چنین مدلی زمانی بوجود می آید که مردم کفایت و استعداد شرایط آن را داشته باشند.
نواندیشان دینی که طیف عمده اصلاح طلبان را در بر می گیرند فرصت تجربه عملی عمل به آنچه می گویند را نداشته اند و اگر داشته اند استفاده مناسبی از آن نکرده اند. این است که گفتار و نوشتارشان به ایده آلیسم پهلو می زند.

آیا زمینی که حتی برای پروراندن نواندیشی دینی آماده نیست برای کاشتن دانه سکولاریسم مناسب است ؟ من می گویم هنوز نه .
پس سخن گفتن از آن چه باریکه ای به سطح اجتماع می گشاید ؟؟

اما بصورت نظری هم بدیهی به نظر می رسد که نواندیشی دینی ظرفیت رفع کامل تبعیض را ندارد به دلایلی که خود بهتر می دانید.

شاهین گفت...

ذموکراسی نشخوار لیبرال بورژواریست که به ضرورت هژمونیک برگزیده، همه چیز آنچنان فلسفی نیست اندکی هم قدم بر روی زمین بد نیست.
شاید به عنوان یک ساختمان و چیدمان سیاسی مطلوب باشد اما نه به سبک لیبرال.
جامعه پلورالیستیست اما نه به ضرورت لیبرال پس در این میان تکلیف حکومت دینی هم مشخص است اما جز لیبرال دموکاسی میمون ومبارک بسی ره به ترکستان است.

درخت ابدی گفت...

سلام.
بعید می دونم سکولار شدنِ صرف به حاکمیت دموکراتیک برسه. الان بلوک شرق رو یادم میاد که یه مذهب دیگه رو علم کرد.
می دونی، تا زمانی که اهل مذهب ندونن که تو حکومت سکولار حق حیات دارن، می تونن نماینده ی مجلس داشته باشن که از حقوق مشروعشون دفاع کنه، و از همه مهم تر قبول کنن که تافته ی جدابافته نیستن چیزی حل نمی شه.
من از اصلاح طلبان در مقابل اصول گراها و بنیادگراها دفاع می کنم، اما حتما با هر نوع پسوند دینی برای نوع حکومت مخالفم.
اول باید این موقعیت واقع بینانه به وجود بیاد که نیست. اینجاست که باید حزبی شکل بگیره تا بقیه بدونن کدوم طرفی هستن.

ققنوس خيس گفت...

قضيه از طرفي خيلي ساده است !
دموكراسي در حالت ايده آل مي شود حاكميت مردم ولي حكومت ديني در حالت ايده آل مي شود حاكميت خدا !
و شرمنده ام كه گفته اند ،‌ دو حاكم در يك اقليم نگنجند !!
قضيه از طرفي خيلي پيچيده است !
مقايسه به فرض دو حكومت دموكراتيك در ايران و انگلستان ، در علوم اجتماعي به همن راحتي ها هم نيست .... شرايط بسيار ديگري نيز در اين مقايسه دخيل هستند ...

حامد گفت...

من فعلا ً مشغول کوانتوم و مغناطیسم ، درباره این موضوعات نظر خاصی ندارم ، یعنی مغزم در این وادی نیست فعلا ً

ivalyosha گفت...

سلام
به قول یه نفر که فکر کنم خودم باشم: " عمده این است که ما باور کنیم تا خوی دموکراتیک پیدا نکنیم، قبای دموکراسی به برمان گشاد است؛ طوری که حتی اگر به زور تنمان کنند، نمی ماند. لکن ضایعه ی اسفناکتر این است که فقر دموکراسی این خوی ضد دموکراتیک را می آورد"

شورشگران گفت...

جامعه ایی و ملت و دولت مملكتی كه ... در حاكمیت دیكتاتوری دینی .. بسر می برد..
لیبرال دمكراتش . « نو اندیش دینی « می سازد .. و ان را رقیب خود می كند ..
واویلاست این جامعه و تفكرو اندیشه اگر به همین نحو باشد و بماند ... ازادی و دمكراسی در ایران هزار سال كار می خواهد ..
چه باید كرد .. از ساختن و پرداختن به الحاق های مزخرف دینی « دمكراسی دینی ، نو اندیش دینی ، روشنفكر دینی و .. علوم دینی و ..« باید دوری جست و بازی ها و سیاست چند صفتی و دلال گری مبلعین و معتقدین به این راه و روش را افشا نمود ..
مذهب شیعه كه یك مذهب ارتجاعی و فاشیست و همه چیز خواه است را باید افشا كرد .. و دست و بالش را شكست .. و دروغ های « اگر دین ندارید ، ازاده باشید « را به چاله بازار دلالی ریخت ..
چپاول و غارت بازار و اقازاده ها و به ثروت رسیدهای نو كیسه و دزد و بی عرضه را افشا كرد و دست انها را از اقتصاد رانت خواری و حاجی بازار قطع نمود ..

سیدعباس سیدمحمدی گفت...

سلام علیکم.

حکومت دموکراتیک و آزادیخواه ِدینی
حکومت سکولار دموکراتیک
حکومت مشروطه خواه ِ لیبرال ِ سکولار

این حکومتها، اگر به شکل دموکراتیک ایجاد شده باشند، خب نشان دهنده ی این هستند مطالبات اکثر مردم یک کشور، این نوع حکومتها است.


حکومت دموکراتیک و آزادیخواه ِدینی


در ذهن علاقه مندان این نوع حکومت، جایگزین و بدیل ِ


حکومت سکولار دموکراتیک
یا
حکومت مشروطه خواه ِ لیبرال ِ سکولار


نیست. بلکه حکومت مطلوبشان است. چنان که حکومت لیبرال دموکرات، در ذهن علاقه مندان این نوع حکومت، بدیل ِ مثلاً مدل ولایت فقیه نیست، بلکه حکومت مطلوبشان است.

این که شما می گویی «من اینگونه نمی اندیشم»، خب اندیشه ی شما است. در شکل گیری ی حکومت، چه به صورت قیام و انقلاب و ...، ما با میلیونها اندیشه و خواسته و نظر رو به رو هستیم، و چه به صورت دموکراتیک.


در برابر نظر محمدرضا نیکفر، نظر من این است حکومت دموکراتیک نیاز به دخالت دادن نام دین و نام سکولاریسم و نام لبیرالیسم و نام سوسیالیسم و ... ندارد. حکومت اگر دموکراتیک نباشد، سکولاریسمش می شود شعبه ای از استبداد. حکومت اگر دموکراتیک نباشد، دینی بودش شعار و فریب است.


نظر من خلاصه است:
هرچند من متدین هستم، اما می گویم حکومت مطلوب من حکومت دموکراتیک است. برای وصف حکومت دموکراتیک، من نیاز به واژه های سکولار و دینی و ... نمی بینم. حکومت اگر دموکراتیک باشد، دموکراتیک بودنش در جامعه ای که مطالباتش سکولاریسم است، سکولار می شود، و در جامعه ای که مطالباتش دین است، دینی می شود.

جواد خراسانی گفت...

سلام،فرض جناب نیکفر همبستگی دین و تبعیض است، که به نظرم فرض موجه ایی نیست.
تلقی دینی من، همبستگی کامل دین با دموکراسی است و این چیز خیالی و رویایی نیست. بر عکس فکر می کنم اندیشه حکومت سکولار، به ویژه در جامعه ما، با توجه به سوابق تاریخی اندیشه ای ذهنی و ایده آلیستی باشد.

نیکادل گفت...

حکومت دموکراتیک و آزادیخواه ِدینی نمی تواند جایگزین حکومت سکولار دموکراتیک یا مشروطه خواه لیبرال سکولار باشد اما می تواند پلی باشد برای عبور از یک حکومت دینی تمامیت خواه به سوی یک حکومت سکولار دموکراتیک یا یک حکومت مشروطه خواه ِ لیبرال ِ سکولار!
و البته برای جامعه ای که مردمش باورهای دینی را دوست دارند و می طلبند اساساً جهش به سیستم های پیش گفته بدون عبور از پلی که ذکر شد نسخه مناسبی نیست. بلاخره میزان رای ملت است.

دمادم گفت...

دین و دموکراسی سازگاری چندانی با هم ندارند اما هر حکومت سکولاری لزوما دموکرات نیست،در حالی که با حکومت دموکرات ،سکولارها هم به خواسته ی خود می رسند اما موضوع این است که سکولاریته در جامعه ی ما شدنی تر از دموکراتیزه کردن است .

زمانیان گفت...

سلام
گفتگو در باره ی حکومت دوموکراتیک دینی امر سهل و ممتنعی است. کسانی به آسانی معتقدند دین و دموکراسی با هم جکع شدنی اند. کسان دیگری نیز به همین سادگی رای به جمع نشدن دین و دموکراسی می دهند.
تا قرائت ما از دموکراسی و از دین چه باشد. پاسخ در کرو قرائت ما از دین و دموکراسی است.
سکولاریسم، الزاما به دموکراسی ختم نمی شود. چقدر حکومت های سکولار بودند که در طول قرن بیستم ذیکتاتور ترین نظام ها را بنا نهادند و جنایت ها آفریدند. بلوک شرق - نظام فاشیستی و استالینیستی و.... نمونه هایی از این نوع حکومت است.

ندا گفت...

سلام
متاسفانه هر چه می کشیم از همین ایده آلیستیمان می کشیم. به نظر من شرط اول در موفقیت یک سیاست این است که از ژرفای ایده آلیستی به اوج رئالیستی صعود کند. در سیاست رئالیست ها موفق اند.

هادی طباطبایی گفت...

تصور می کنم که هر دو به یک نتیجه میرسند.سکولارها و روشنفکران دینی هر دو قائل به جدایی ساحت دین و دیگر عرصه ها هستند اما روشنفکر دینی بر این باور است که چون جامعه علقه ای مذهبی دارد سیاستش هم صبغه ای دینی می یابد .همانطور که اگر جامعه هیچ دغدغه ی دینی هم نداشته باشد روشنفکران دینی هم قائل به دخالت دیانت در عرصه ی سیاست نیستند.در ثانی دخالت دیانت در سیاست به معنای اجرای فقه و احکام شریعت در سیاست نیست بلکه مراعات احوال دینداران است.به این معنا که حکومت می بایت تمامی جهد خود را بکند تا دینداران بتوانند به راحتی به تعبد و دیانت بپردازند و ممانعتی در این عرصه به عمل نیاورد.اینجاست که می گویم ایمن دو نحله ی فکری به نظرم در نهایت به این منشاءمی رسند.

M. R گفت...

به دوستان:
ترجیح می دهم گفتگو را همینجا ادامه دهیم که منظم تر باشد

به آقای سرابی:
بنده هم نگفتم حکومت سکولار حتما دموکرات استب لکه برعکسش را گفتم.

به خانم محبی:
دموکراسی در حالت مجرد و بی پسوند و پیشوندش اصلی به نام پلورالیسم ندارد. حالت مطلق دین را نمی دانم اما فهم دین توسط دینداران را ملاک می دانم. یعنی گذر از ایده آلیسم به پراگماتیسم به مدد هرمنوتیک

به آقای سید محمدی:
به هر حال تاریخ به ما نشان داده (ثابت نکرده هنوز) که حکومت دینی یعنی حکومت یک روایت از یک دین بر مردمی که روایتهای مختلفی از ادیان مختلف دارند. خواه نا خواه روایت حاکم تبدیل به حقیت شده و باقی می شوند روایتهای فرعی و حتی مخالف و بر خطا. اینجاست که یک ستیز درون دینی شکل می گیرد. در این گونه ستیزها نامتدینان اصولا داخل بازی نیستند چون از سوی هر دو جبهه به رسمیت شناخته نمی شوند. حکومت دینی ِ مبتنی بر یک روایت از دین نمی تواند عاملی برای رفع تبعیض باشد چون خود تبعیض را پرورش داده.

به آقای خراسانی:
با رجوع به تاریخ و تجربه های حکومت دینی می توان اینگونه نشان داد که نظر شخصی شما ایده آلیستی ست. سکولاریسم به صورت پراگماتیستی الان در حال جواب پس دادن است. بنگرید به سوئد بلژیک کانادا استرالیا نروژ هلند و... بنگرید به پاکستان ایران کویت سومالی سودان لیبی

نجیبه محبی گفت...

سلام

این سخن شما از عجیب ترین چیزهایی بود که من شنیده ام .

بخش دوم سخنتان پاسخ سوال من نبود اما مهم نیست چون بخش اول به مراتب مهم تر است و حیاتی تر

مگر ممکن است دموکراسی بدون اعتقاد به پلورالیسم ؟! اصلا" مگر دموکراسی چیزی جز به رسمیت شناختن شیوه های مختلف زیست بشری است ؟ بخصوص امروز که دموکراسی چیزی بیش از نظامی مبتنی بر اکثریت آرا است .
اگر منظورتان را درست متوجه نشدم بفرمایید .
ضمن اینکه سوال دوم من در صورتی امکان پاسخ دارد که بخش اول مورد توافق باشد وگرنه که هیچ .

علایی گفت...

سلام ودرود

در رابطه با ادوارد سعید دقیقا درست حدس زدید .

قبول دارم مارکس و هانتینگتون و کیپلینگ از حوزه های مختلف می باشند واتفاقا همین مد نظرم بود که به خواننده برسانم وشما بخوبی متوجه شدید .
من میخواستم نشان بدهم در حوزه های مختلف چه تصوراتی رایج است و چه تاثیرات احتمالی میتواند داشته باشد.

و اما سخن دیگر اینکه در ذیل کامنتی که در بحث قبل گذاشته بودید و شکایتی که از برخوردهای تند کرده بودید من که عذر خواهی کردم از شما و بقیه دوستانی که به نوعی این احساس را داشتند وگفتم که هدفم با هم اندیشیدن است نه مثل هم اندیشیدن.

به صراحت می گویم که حضور شما ودیگر دوستان منتقد نظریاتم را غنیمتی میدانم ارزشمند ؛ چرا که وجود شما عزیزان است که به بحث غنا میدهد. امیدوارم در مباحث ونقد نظریات حضور شما را شاهد باشم.

در ضمن مشکلی که دارم این است که وبلاگ شما به سختی
می توانم واردش بشوم. نمیدانم علتش چیست.
دوستی پیشنهاد داد تا برنامه اپرا نصب کنم و با آن وارد شوم. نمیدانم دوستان دیگر هم این مشکل را دارند یا نه؟
با احترام.

شاهین گفت...

شما تکلفتون مشخص نیست لطفا شفاف سازی کنید:
منظورتون از دموکراسی چیه؟
شیوه انتخاب و شکل رژیم یا فلسفه اجتماعی(لیبرال)؟
پلورالیسم جز لاینفک دموکراسی فلسفیه اما رژیم دموکرات میتونه به سه حالت باشه:
دموکراسی روسویی-ژاکوبنی یا اکثریتی که در جوامع دینی هم جواب گوست.
دموکراسی قانونی که پولورالیسم باور است.
دموکراسی نخبه گرا.
اگر پراگماتیسم را قبول دارید پس ممکنه یک روزی در شرایطی خاص مونارشی و اتوکراسی خیر خواه بر لیبرال دموکراسی ارجح بشه یا یک حکومت یونیتری و اتوریته خیلی مفیدتر باشه دقیقا همون چیزی که فاشیسم در مقایسه با دموکراسی بهش افتخار میکنه.
ضمنا ایده آلیسم را هم شفاف سازی کنید:
ایده آلیسم فلسفی یا سیاسی؟
به نظر من رهیافت فلسفی مطلق(آنچه که شما در پیش گرفتی)به تنهایی پاشخگو نیست.

فرزانه گفت...

برای آزادی رفیقتان خوشحال شدم ...صمیمانه تبریک بگویید

ميله بدون پرچم گفت...

سلام
من بيشتر به اولويت جامعه معتقدم تا حكومت... با اسم ها و راس ها نمي توان به دموكراسي رسيد ...

مهدي نادري نژاد گفت...

با سلام
محمدرضا نیکفر در مناظره ای در بخش فارسی شبکه ی بی بی سی، حکومت سکولار را جایگزینی برای حکومت استبدادی دانست. یعنی وی شرط اول حکومت دموکراتیک را سکولار بودن آن قرار داد. او در دفاع از حرفش از تبعیض در حکومت دینی سخن گفت.
لطفا آقاي نيكفر جواب دهند:
تبعيض مستعدشرايط زماني و مكاني است آيا در حكومت هاي سكولارزمان و مكان وجودنداردكه ايشان تير پيكانش بسمت حكومت ديني است.
فكر ميكنم اسلام سكولاربخشي ازحكومت سكولار است.

محسن صالحی گفت...

تجریه تاریخی به ما می گوید در پی دموکراسی، بازار آزاد و سکولاریزم باشیم، نه بیشتر و نه کمتر.

M. R گفت...

به خانم محبی:
باز هم بیرون کشیدن چیزهایی از متن که وجود ندارد. من نگفتم دموکراسی به پلورالیسم اعتقاد ندارد. بارها و بارها باید ناگفته های خود را از زبان دوستان بشنوم و بر اساس آن توضیح بدهم. اندکی با متن من راه بیایید!
ممکن است دموکراسی جناحی را حاکم کند که به پلورالیسم اعتقاد نداشته باشد. خود موضوع و پدیده ی پلورالیسم هم ارزی میان اعتقادات گوناگون است که بسیار وابسته به سنت و فرهنگ خاص یک جامعه است.
اگر سکولاریسم را شرط لازم دموکراسی بدانیم می شود دموکراسی ای داشت که خطر استبداد عقیدتی تهدیدش نکند.

به جناب شاهین:
من خروجی ِ یک مدل حکومتی را بسیار مهم تر از روشش می دانم. اگر فدر در یک حکومت پادشاهی مشروطه احساس امنیت و آرامش کند مسلما بهتر از دموکراسی پلورال است که یک جنگ پایان ناپذیر میان چپ و راست و محافظه کار و... است.
در مورد ایده آلیسم هر دو مد نظرم است. در نظر ایده آلیسم فلسفی ِ هگلی و نوکانتی که بسیاری از متفکران امروز خواسته و ناخواسته از آن متاثرند.
من رهیافت فلسفی را تنها چاره نمی دانم اما تحلیل فلسفی ِ امور را لازم و بایسته می دانم.

به آقای نادری نژاد:
اتفاقا بر شماست که توضیح دهید اسلام سکولار یعنی چه؟
شما یک ادعا کردید و بدون اثبات ادعای خود بر همان وجه نقد کردید. در حالیکه نیکفر ادعای خود را اثبات کرده. تبعیض پیامد یک حکومت دینی ست. رجوع شود به چند کامنت بالاتر جایی که به جناب سید محمدی جواب داده ام

ستاریان گفت...

سلام

ابتدا در مورد نظر شما که مرقوم فرمودید:

ممنونم از لطف شما ، بله من هم سه تایی شدم!

چامسکی اشاره اش تنها به نظامهای کمونیستی نیست . کلا چامسکی می گوید امریکا هر کجا منافعش بر خلاف منافع دموکراسی ملی در کشوری دیگر بوده ، در قالب ضد دموکراسی ظاهر می شود. مثال هم زیاد آورده است. کتابی است خواندنی

در خصوص مطلب هم عارضم بعد از دیکتاتوری قاجاریه چیزی که نصیب ما شد حکومتی لائیک و بعد هم سکولار بود که کم از استبداد قاجاری نداشت. حقیقتش اگر نرنجی اعتقادم بر این است که غرب نخواهد گذاشت شرق به خصوص شرق اسلامی ، به حکومت مردمی دست یابد. این را حقیقتا از روی باورم می گویم نمونه اش عقیم گذاشتن انقلاب مشروطه و سرنگونی مصدق و شوراندن صدام و شروع جنگ در همین انقلاب

سیدعباس سیدمحمدی گفت...

سلام علیکم.
گفته ای:


ــ بنده هم نگفتم حکومت سکولار حتما دموکرات استب لکه برعکسش را گفتم.


ــ به هر حال تاریخ به ما نشان داده (ثابت نکرده هنوز) که حکومت دینی یعنی حکومت یک روایت از یک دین بر مردمی که روایتهای مختلفی از ادیان مختلف دارند. خواه نا خواه روایت حاکم تبدیل به حقیت شده و باقی می شوند روایتهای فرعی و حتی مخالف و بر خطا. اینجاست که یک ستیز درون دینی شکل می گیرد. در این گونه ستیزها نامتدینان اصولا داخل بازی نیستند چون از سوی هر دو جبهه به رسمیت شناخته نمی شوند. حکومت دینی ِ مبتنی بر یک روایت از دین نمی تواند عاملی برای رفع تبعیض باشد چون خود تبعیض را پرورش داده.


سیدمحمدی:
ــ ظاهراً استنباط واضح از سخنت این است که حکومت دموکرات حتماً سکولار است. گفته ای «بنده هم نگفتم حکومت سکولار حتما دموکرات استب لکه برعکسش را گفتم».
خب این که حکومت دموکرات حتماً سکولار است، شما مبانی ی نظری داری برای اثباتش؟ آیا ماها، هر کدام از ماها با هر فکری و هر عقیده ای، باید آراء خود را تحمیل کنیم بر دموکراسی؟ دموکراسی، اگر دموکراسی باشد، پیشاپیش معلوم نیست که حتماً سکولار است یا حتماً دینی است یا حتماً لیبرال است یا ... .
سکولار بودن یا نبودن حکومت را، دموکراسی تعیین می کند.


ــ گفتی حکومت دینی. خب. اگر حکومت دینی، با روشهای دموکراتیک محقق شود، ظاهراً دو حالت ممکن است:


تبعیض نباشد در این حکومت دینی ی دموکراتیک. خب ظاهراً در این حالت، شما اعتراضی نداری.



تبعیض باشد در حکومت دینی ی دموکراتیک. گمان کنم اعتراض شما به این حالت است. خب. من گمان می کنم، بر فرض دموکراتیک بودن حکومت دینی، رفع تبعیض در قوانین و اجرائیات و قضائیه ی حکومت دینی، از طریق دموکراتیک ممکن است.


نظر و دیدگاه من این است:


«در هر جامعه ای، اسلامی یا مسیحی یا الحادی، مردم باید بتوانند مقدّرات سیاسی و اجتماعی ی خود را تعیین کنند. مقدّرات سیاسی و اجتماعی، یعنی انتخاب کاملاً آزاد مقامهای سیاسی ی مؤثّر، و انتخاب کاملاً آزاد نوع حکومت. حق مطلق تعیین مقدّرات سیاسی را من «دموکراسی ی واقعی» می نامم.»




ماها اسلام خواهی و لیبرالیسم خواهی و سکولاریسم خواهی ی خود را، جز در نظام دموکراتیک نمی توانیم بیان کنیم.

تثبیت یک روایت یا قرائت از دین، در حکومت، در حالتی است که دموکراسی ی واقعی نباشد. اگر دموکراسی باشد، یعنی جامعه پذیرای تحول است. پذیرای تحولات است. اقلیت امکان و حق فعالیت دارد و ممکن است بشود اکثریت.


تثبیت روایت و قرائت خاص دینی، یا، البته غیر دینی، و عدم امکان تغییرش، در حالتی است که حکومت غیر دموکراتیک است.


حکومت شوروی که دینی نبود. اما یک دیدگاه در ان تثبیت شده، و غیر قابل تغییر بود، و حق نظرسنجی و نظرخواهی نبود در آن. چنان که در نظام فعلی ی ایران، ولایت فقیه قانوناً تغییرناپذیر است.

شاهین گفت...

من با جناب ستاریان موافقم.
کشورهای لیبرال غربی خواهان عدم توسعه سیاسی که ارتباط مستقیم با توسعه اقتصادی و یا توسعه اقتصادی که باعث توسعه سیاسی در کشورهایه جنوب میشه هستن چون فلسفه فکریشون رقیب رو قبول نمیکنه. اصولی مثل ایندیویژوآلیسم-کپتالیسم-پراگماتیسم-داروینیسم اجتماعی و علل خصوص استنباطهایه وحشیانه و غیر اخلاقی که در مورد کمبود منابع دارن.
سرمایه داری و لیبرالیسم سیر تکاملش رو بر خلاف مراحل اولیه به بی اخلاقی داره طی میکنه.
سکولاریسم رو میشه بنیان اشکالی نامید که در مقابل توتالیاتاریسم قرار میگیرن البته خودش نوعی توتالیاتاریسم ضد دینی در سطح اجتماعه اما چون در مقابل توتالیاتاریسم دینی در سطح اجتماعی سیاسی و توتالیاتاریسم غیر دینی در سطح سیاسی ایجاد شد اصولی مثل پلورالیسم و حیطه شخصی دور از دسترس مذهب و دیکتاتوری رو قبول داره.
یا میشه تحت یک اندیشه به عنوان زیر مجموعه عوامل انواع دولت بررسی کرد که زیر مجموعه سوسیالیسم و بورژوازی در عصر مدرن میتونه باشه و اشکالی چون استبداد و دموکراتیک داشته باشه
در واقع یک چیزی مثل شکلبندی ارسطو و مارکس.

روشنك گفت...

با نظرت موافقم .. يك حكومت ايده آل گراي ديني وابسته به تفكرات روشنفكري اسلامي نمي تواند تضمين كننده آزادي هايي باشد كه فقط در يك حكومت غير ديني و سكولار قابل تصور است . ماهيت اين دو با هم متفاوت است . يك تفكر ديني روشنفكرانه مي تواند مثل يك چند ضلعي محاط در يك دايره درون يك نظام سكولار به حيات آزادانه خود در حد يك حذب يا تفكر ادامه دهد اما يك تفكر كاملن سكولار هرگز نمي تواند درون يك حكومت ديني چه از نوع روشنفكرانه چه غير از آن به حيات خود ادامه دهد چون حجم و فضايي بزرگتر و آزادانه تر از آنچه كه حتي در مخيله روشنفكرترين دينداران مي تواند بگنجد مي طلبد . متأسفانه يا خوشبختانه اين مثل يك فرضيه علمي بارها و بارها آزمايش شده است و نتيجه مثل فرمولهاي رياضي و روابط هندسي روشن است .

ابراهیم گفت...

باید به تکته‌ای در این بین اشاره کرد و آن معنای و مفهوم سکولاریسم است. این که برخی دوستان مدعی اند یک حکومت دموکراتیک پیشاپیش معلوم نیست که سکولار است یا دینی یا .... نتیجه‌ی کژ-فهمی مفهوم سکولاریسم است.
سکولاریسم نه دین-ستیزی است و نه نوع ویژه‌ای از حکومت مثلا در مقابل حکومت دینی. سکولاریسم، دستورالعملی است مبنی بر آنکه "باید از امر مقدس برید".
یک فرد سکولار، جهت انجام هر فعلی، فقط به آن فعل می‌اندیشد، به زبانی فلسفی، این موضوع در-خود است که مطرح است و نه موضوع-نسبت امر مقدس.
برای امر حکومت نیز، حکومت در-خود یا اندیشیدن به حکومت از زاویه حکومت(و نه امر مقدس و دینی) به معنای سکولار-اندیشی در باب حکومت است.
پس صرف سکولار بودن، نه به معنای دموکراتیک بودن است و نه به معنای دینی یا غیر دینی بودن.
در حکومت سکولار، به امور حکومت از زاوایه‌ی زمینی و زمانی می‌نگرند و مسائل حکومت را با عقل بشری حل می‌کنند.
نکته اصلی در اینجاست که اگر حکومتی دینی باشد، به امر حکومت از زاویه دین و امر مقدس می‌نگرد، دین نیز هماره به مخالفین خود موضع سفت و سخت دارد. پس ناگزیر "روا-دار" نمی‌تواند بود.
دوستان، سکولاریسم بدیل حکومت دینی نیست، گام و پیش‌فرضی است برای ورود به بازی سیاست زمینی، پس بی معناست اگر بگوییم "یک حکومت دموکرات، معلوم نیست که سکولار است یا دینی".

مجتبی گفت...

میدونی مسئله فقط این نیست که یه حکومت سکولار باشه و همه چیز حل است گاها از حکومت های سکولا هم میتونه استبداد بلند شه، اما بنظرم در این باره نباید تردید داشت که حکومتی بدون تبعیض نژادی دینی قومیتی جنسی باید ایده آل ما باشد
مطلب دوم اینکه آرمانگرایی و ایده آلیسم موجود را نه در روشنفکران دیندار و نه فقط در دینداران که از آن طرف ماجرا هم زیاد دیده ام، روشنفکران متعددی گفته اند که در دوران اخیر با افزایش بی روی مطالبات چه فمنیستی چه حقوقی چه مواضع ساختار شکنانه و رادیکالی از هدف دور می شویم گاهی فکر می کنم که آرمانگرایی جدید خصوصا در نسل جوان بی صبر ما چیزی شبیه همان ایدئولوژیگرایی 57 بود که همه چیز را بلعید و رفت
در مورد دوستتم تبریک میگم به امید اینکه دیگر دوستت هم رها بشه و آزادی همه دربندان