۱۳۸۹ آبان ۱۵, شنبه

فضیلت عدم قطعیت


گاهی اوقات کتابی را در دست می گیری و حس می کنی چه قدر دیر با آن مطالب آشنا شدی. حسرت می خوری که چه قدر اشتباه فکر می کردی و حرف می زدی. از این دست کتابها زیاد نیستند، کتابهایی که ارزشمند و در عین حال بسیار مفیدند. هر کس به فراخور موضوعات مورد علاقه اش ممکن است به این نوع کتابها برخورده باشد.
سه چهار روزی ست در حال خواندن کتاب «فضیلت ِعدم قطعیت در علم شناخت ِاجتماع» نوشته ی دکتر مرتضی مردیها هستم. چهار سال است هر بار این کتاب را می دیدم خرید و مطالعه اش را به آینده موکول می کردم تا بالاخره همت(؟) کردم و خریدمش.
درباره ی اینکه موضوع کتاب چیست همین بس که مطالب مطروحه اش به درد علاقمندان علوم انسانی و بویژه اهالی جدال ها و بحث های کامنتی در این زمینه ها که خوشبختانه کم هم نیستند، می خورد.

از نویسنده اش همین بس که هر چه کتاب از او خوانده ام یکی از دیگری پربارتر و آموزنده تر. بخشی از دانسته های بسیاراندکم را مدیون این استاد دوست داشتنی هستم.
این کتاب را اینجا می توان تهیه کرد.

http://www.adinebook.com/gp/product/9647134657/ref=sr_1_1000_3/156-2283944-2004690

۱۵ نظر:

عابدی گفت...

چه کتاب خوبی معرفی کردی-متاسفانه من مدتهاست فرصت مطالعه کتابهایی از این دست ندارم...
اما با خوندن این متن یاد خاطره ای خانم پاک نیا همسر آقای مردیها افتادم درباره ایشان و سرگرم بودنشان به نوشتن و سوختن قرمه سبزی بود!!!
ممنونم به هر حال

فرزانه گفت...

سلام چه تصادفی! این کتاب جز آخرین خرید های کتابم بوده . تو کتابفروشی یک قفسه است که من همیشه جلویش گیر می کنم یعنی دلم می خواهد دونه دونه کتابهایش را بخرم این همونجا بود . اسم کتاب جلبم کرد و نویسنده را که دیدم مطمئن شدم باید بخرمش ...ولی هنوز نوبت نرسیده بخوانمش

علاوه بر زمینه ذهنیی که از مردیها داشتم خواندن یک مقاله پس از انتخابات که لینکش را ایمایان گذاشته بود او را بیشتر به من شناساند . یکی از بهترین نقد ها به جنبش سبز را نوشته بود . مستدل و جامع

سیدعباس سیدمحمدی گفت...

سلام علیکم.
کتاب را ندارم و نخواندم. قاعدتاً نظری نمی توانم بدهم.

***
طبق

http://www.javanonline.ir/Nsite/FullStory/?Id=323196


«مقام معظم رهبری دشمنی با حوزه و روحانیت را باعث رشد آن در تاریخ دانستند و مثال‌های عینی آن، کتاب کشف الاسرار امام (ره) در مقابل «اسرار هزار ساله» منحرفان و کتاب «فلسفه و روش رئالیسم» را در مقابل جریان چپ دانستند»



جالب است:
کتاب کشف الاسرار، مؤلفش، نام دارد و امام خمینی است. کتاب اسرار هزار ساله، مؤلفش را به صورت «منحرفان» معرفی می کنند!!
جالب است:
در سی دی ی مجموعه آثار امام خمینی، که آثار ایشان را به طور کامل دارد، کتاب کشف الاسرار نیست. و طبق وبسایت کتابخانه ی ملی، ظاهراً، کتاب کشف الاسرار چاپش فقط برای قبل از انقلاب بوده.

درخت ابدی گفت...

سلام.
منم در مورد این کتاب همین موضع را داشتم تا حالا. از مردیها جدا از تعدادی مقاله، کتاب عالی "دفاع از عقلانیت" رو خوندم که شدیدا به کارت میاد.

علیرضا گفت...

رفت توی لیست. این لیست کتاب هایی که باید بخرم، کم کم داره از دست در میره.ـ

آی سودا گفت...

پس باید خوراک من باشه. همون اسم کتاب هم به اندازه کافی ترغیب کننده است

نفیسه گفت...

خوب مردیها که نوشتی تکلیفمان مشخص شد که باید بخریم و بخوانیم...

نيكادل گفت...

ما نيز مثل ديگران .
به هرحال مرسي از معرفي كتاب از آدينه بوك نمي خرمش چون خوشم مياد از پلاس شدن توي نشر چشمه و نشستن روي صندلي هاش و كتاباي مختلف رو مزه مزه كردن و هي چرخيدن جلوي قفسه هاي كتاب.

م.چکاد گفت...

سلام.
بابا ممریزیو دستت درد نکنه؛ کتابهای استاد رو لفتش میدی واسه خریدن و خوندن؟!
عشقه منه این بشر :)
کشته منو قلمش!

هادی طباطبایی گفت...

ازدیگر فضائل نویسنده این که اجازه تدریس دردانشگاه را ندارد.ممنون از معرفیتان واجب شد خواندنش.

مرمر گفت...

وقت ندارم بخونم و اللبته این مدت هم ترجیح میدم کتاب فارسی نخونم. اما اگه برام بتونی پی دی افشو بفرستی ممنون میشم

سیدعباس سیدمحمدی گفت...

سلام علیکم.
1) خوشحال می شوم دلیلت برای درست بودن جمله ی مردیها، یعنی

«چیزى بنام علوم انسانى اسلامى مطلقاً وجود ندارد»


را بگوئی.
آیا دلیلت این است:

«هر وقت پنیر اسلامی تولید شد هر وقت سوار متروی اسلامی شدیم هر وقت اکسیژن اسلامی تنفس کردیم هر وقت سنگفرش خیابانمان اسلامی بود آن وقت هم می توانیم بگوییم علوم انسانی اسلامی وجود دارد.»
؟؟

مگر پنیر و مترو و اکسیژن و سنگفرش خیابان، موضوعات علوم انسانی است؟


دلیل من برای وجود داشتن علوم انسانی این است:


الف) علوم انسانی ظاهراً ریشه در اندیشه ها دارد. اندیشه ها هم، جهان بینی هایی دارند و ایدئولوژی هایی دارند، یا جهان بینی هایی و ایدئولوژی هایی می سازند. اندیشه ها و جهان بینی ها و ایدئولوژی ها، ظاهراً ارتباطی با پدیده های مطلقاً مادّی ندارند، ولی آیا با جامعه شناسی و روان شناسی و انسان شناسی و مدیریت و ... هم ارتباط ندارند؟

ب) به نظر من، علوم انسانی ی لیبرالیستی و علوم انسانی ی کمونیستی و علوم انسانی ی اسلامی، می توانند وجود داشته باشند و با هم تفاوتهایی داشته باشند.

پ) به نظرت اقتصاد، از علوم انسانی هست یا نه؟ به نظرت اقتصاد لیبرالیستی و اقتصاد سوسیالیستی وجود دارد یا نه و با هم تفاوتهایی دارند یا نه؟ به نظرت اقتصاد اسلامی که دارای تعدادی آموزه های اسلامی باشد، مفهومی است که محقق نمی شود؟

ت) به نظرت حقوق، از علوم انسانی هست یا نه؟ به نظرت فقه، تقریباً علم حقوق اسلامی نیست؟ شاید شما فقه را قبول نداشته باشی، اما آیا قبول نداری که فقه معادل حقوق غربی است؟

ث) وقتی غربیها کتاب با عنوان و موضوع Islamic Sociology می نویسند، به نظرت فریب خورده اند و با این که جامعه شناسی ی نوین زادگاهش در غرب است، آنها تعبیر Islamic Sociology را ساده لوحانه به کار برده اند.

ج) به نظرت تربیت کودک، از علوم انسانی تلقی می شود یا نه؟ به نظرت اسلام، ولو شما قبول نداشته باشی نظراتش را، در موضوع «تربیت کودک» الکن است، و حرف ندارد برای زدن، و فقط آثار نویسندگان غربی ارزش دارد به عنوان «علم»؟

2) بنده گفتم گمان می کنم جنبش دانشجوئی دارای روحیات مختلف است. شاید شما هم قبول داشته باشی. و قبول داشته باشی روحیات لیبرال، شاخص و غالب نیس در جنبش دانشجویی. خب چون مگر دانشجوها از کجا آمده اند؟ از خارج از بطن خود جامعه ی ما؟ آیا بطن جامعه ی ما، اکثرشان لیبرالیست هستند؟

شاید شما به دلیل علاقه ات به مردیها، می بینی باید هرچه او گفته، دلیل بیاوری برای صحتش. امیدوارم این طور نباشد و این طور نباشی.

سیدعباس سیدمحمدی گفت...

3) فرمایش شما:


«عدم قطعیت مورد توجه ایشان [= مردیها] است!»


بله. فرمایش شما درست است. اما لطفاً به این سؤال، منصفانه جواب بده:



جمله ی


«چیزى بنام علوم انسانى اسلامى مطلقاً وجود ندارد»



با رعایت «عدم قطعیت» در علوم اجتماعی و علوم انسانی است، یا با زیر پا گذاشتن عدم قطعیت در علوم اجتماعی و علوم انسانی؟

سیدعباس سیدمحمدی گفت...

سلام علیکم.
1) تکرار:

جمله ی


«چیزى بنام علوم انسانى اسلامى مطلقاً وجود ندارد»



با رعایت «عدم قطعیت» در علوم اجتماعی و علوم انسانی است، یا با زیر پا گذاشتن عدم قطعیت در علوم اجتماعی و علوم انسانی؟

2) من در اینترنت «جامعه شناسی اسلامی» را سرچ کردم. متنها را هم می دیدم. بیشتر افراد، ظاهراً بدون ضدیت با دین، استدلال کردند که جامعه شناسی اسلامی ممتنع است.
در

http://iscc.isu.ac.ir/lecture/850216.htm

حسین کچوئیان عضو هيئت علمي ی گروه جامعه‌شناسي ی دانشکده ی علوم اجتماعي دانشگاه تهران گفته است:


«در چنين شرايطي سخن گفتن از جامعه شناسي اسلامي اصلاً غريب و بعيد نيست چنانچه امروزه سخن از جامعه‌شناسي مسيحي، جامعه‌شناسي بودايي و غيره نيز به گوش مي‌رسد. به عبارت ديگر رويکرد اسلامي هم مي‌تواند در کنار ساير رويکردها به جامعه مثل مطالعات فرهنگي، مطالعات زنان، نقد ادبي و ... حاضر باشد. بنابراين در دوران پس از پارسونز بحث برسد صحبت از امکان داشتن جامعه‌شناسي اسلامي بحث از بديهيات است. محل نزاع اصلي نه امکان اين مسأله بلکه تلاش جهت وقوع آن است؛ چرا که امکان آن قطعي است. »



3) گفته ای

«بطن جامعه ی ما مانند اکثریت دانشجویان نیست. بین جامعه ی دانشجویی و اکثریت مردم کمی فرق است متاسفانه. »


چه قدر فرق؟
خودت میگی «کمی فرق». پس اگر بطن جامعه 10 درصد لیبرال باشند، دانشجوها 10 یا 15 یا 20 درصد لیبرالند. 90 درصد لیبرال نیستند که. هستند؟

دمادم گفت...

شاید این جمله درست باشد که ه رکتاب دریچه ای تازه است به جهانی ناشناخته که تا پیش از خواندن آن کتاب از فرط ناآشنایی مان از آن جهان ، گمان میبردیم که میشناسیمش.