۱۳۸۹ مهر ۱۸, یکشنبه

میزان...



تولید ناخالص ملی، درآمد سرانه، میزان تاثیرگذاری بر معادلات جهانی، قدرت نظامی و استراتژیک، نخبگان، نیروی انسانی و مدیریتی، منابع طبیعی و معدنی و... همه شاخص های مهم در میزان توسعه ی یک کشور هستند؛ اما آنچه که متمایز کننده است وضعیت زنان نسبت به مردان در یک جامعه است. وضعیت زنان نشان دهنده ی میزان توسعه و آزادی یک جامعه است.

۲۸ نظر:

آی سودا گفت...

بعضی از زنان ما واقعا توسعه یافته اند. آن هم در تمام ابعاد
فقط آزادی ندارن بنابراین ناچارن بعضی زیر آبی میرن

حامد گفت...

ولی بعضی از زنان آنقدر توسعه نیافته اند که در سطح پایین نیاز های مادی و ظاهری مانده اند ، فکر میکنم جامعه ما در سی و چند سال اخیر آنها را به این سو راهی کرده .

فرزانه گفت...

سلام
این یکی از هوشمندانه ترین پست های فمینیستی است که تا حالا در وبلاگستان خوانده ام.

درخت ابدی گفت...

موافقم، شاخص خوبیه. از طرف دیگه، تناقض های موجود رو هم خوب نشون می ده.

Mohsen گفت...

moafegham, be nokteye mohemmi eshare kardi

نوستالژیک گفت...

خوب.بدم نمیاد نظرت رو درباره وضعیت زن در حکومت های کمونیستی بدونم.حتما" اطلاع داری که زن در این جوامع از حقوق تقریبا"برابر با مرد برخوردار بودو از لحاظ آزادی اگر چیزی بیشتر نداشت کمتر هم نداشت. ولی آیا می شود جامعه شوروی آن روزها را توسعه یافته و آزاد تلقی کرد؟

سیدعباس سیدمحمدی گفت...

سلام علیکم.

البته «متمایزکننده»، فقط وضع زنان نسبت به مردان نیست. دهها عامل می تواند متمایزکننده باشد. «زن» در بحث کلی تر «انسان» است. باید بررسی کرد انسان در جوامع مختلف فعلی، چه جایگاهی دارد و چه حقوقی دارد. توجه کنید:

در آمریکا زنان آمریکایی نسبت به مردان آمریکایی ظاهراً حقوق برابر دارند. اما در جهان بینی و ایدئولوژی و استراتژی ی نظامی ی آمریکا، آیا «زن» عراقی که نظامیان آمریکایی به او تجاوز می کنند، و «زن» سومالیایی که نظامیان آمریکا حمله می کنند به سومالی، و «زن» اهل هائیتی که نظامیان آمریکا حمله می کنند به هائیتی، واقعاً از دید آمریکا در بحث لوکس «وضعیت زن نسبت به مرد» قرار می گیرد، یا نه؟


گمان نکنید من آمریکاستیز هستم. نه. من در حد درکم و توانائی ام و شجاعت فکری و شجاعتم در طرح کردن مسائل، سعی می کنم و دوست دارم «جهانی» باشم. و آمریکا را الان مورد انتقاد قرار دادم، چون آمریکا قدرتمندترین کشور دنیا و ظاهراً مورد توجه در دموکراسی و آزادی است. ایران که اصولاً نیازی نیست بخواهم از آن نمونه بیاورم. در ایران، وبسایت مراجع تقلید (که در اصطلاحات حوزوی و عرفی، مراجع را نایب امام زمان می نامند) را با یک تلفن زدن دو دقیقه ای، و بعضاً حتا بدون تلفن زدن، فیلتر می کنند. پس اصلاً نوضعیت زن نسبت به مرد» آشکار است که چه وضعیت نامطلوبی است.

علیرضا گفت...

داشتم توی لیست بلاگ هام دنبال لینک بلاگت می گشتم. پیدا نکردم. جا افتاده بود. خلاصه اینکه شرمندگی شدید اگه اومدی و لینکت رو ندیدی.

عاتکه گفت...

و میزان مبارزه ی زنان در جهت کسب آزادی بیشتر نشان فرهیخته بودن زنان جامعه است!

مرمر گفت...

فکر نم ادامه میدادی پستت و بد نبود

مرمر گفت...

فکر نم ادامه میدادی پستت و بد نبود

M. R گفت...

به نوستالژیک:
در کشورهای کمونیستی زن همپای مرد بود. هر دو هیچ حقی نداشتند!

به سیدعباس:
در همان آمریکا هم مشکلات زیادی هست. نیاز نیست از خارج از آمریکا مثال آورده شود. کلا به جز برخی کشورها مانند سوئد و سوییس و بلژیک و... زنان هنوز مشکل دارند. اما ما در سرزمینی زندگی می کنیم که حدود 99 درصد کشورهای دیگر وضعشان از ما گویا بهتر است!

به مرمر:
خواستم کوتاه تر و البته موثرتر باشد.

نیکادل گفت...

اگر در این خانه کس است، همان یک حرف که در این پست گفتید بس است...

هیوا گفت...

سلام.
توسعه ی این شاخص را همزمان می توان هم شروع و هم نهایت توسعه یک کشور دانست.

امید گفت...

دکتر فاطمه صادقی :

در ايران و ساير جوامعي که در آنها سنت و مذهب به مدت طولاني بر اذهان غلبه داشته اند، بحث زنان خود به خود به کانون گفتارهاي رهايي بخش و در راس آنها مدرنيته قرار مي گيرد و در واقع هسته منازعات مربوط به سنت و تجدد را شکل مي دهد.
به عبارت ديگر به نظر من اگر بخواهيم در اين جوامع همه منازعات مربوط به سنت و مدرنيته را کنار بزنيم و آنها را خلاصه کنيم کل آن را مي شود در منازعه بر سر نقش زن در خانواده و اجتماع و سياست مشاهده کرد. در اين جوامع دعواي ميان آنچه سنت در مقابل مدرنيته خوانده مي شود، در واقع چيزي نيست مگر دعواي ميان دو طرز فکر و نگرش و دو دسته هنجار در مورد زنان؛ از يکسو طرز فکرسنتي که زن را مايملک مرد مي داند و معتقد است که زن بايد مادري و همسري کند و مطيع باشد و در نتيجه نصف آدم است و از سوي ديگر ديدگاه مدرن که معتقد است زن به لحاظ انساني با مرد برابر است و بنابراين برخوردار از همه حقوق انساني و شهروندي اي است که مردان بايد از آن برخوردار باشند.

farzad گفت...

سلام. بسیاری معتقدند حقوق بشر در دنیای فعلی یعنی حقوق زنان. برخی دیگر در امتداد همین نگرش زنان را جهان چهارم می دانند. به هر صورت هیچ کشوری بدون اعتنا به حقوق زنان نمی تواند به هیچکدام از ان مواردی که ذکر نمودی برسد یا آنها را به طرزی بلندمدت حفظ کندو نهادینه سازد.
در ضمن با فرزانه خانم موافقم. بسیار هوشمندانه و رندانه بود این پست.

شورشگران گفت...

انتطار دارید در دنیایی كه جنگ بین دو ارتجاع سرمایه با ایده و راهكار های مذهبی به جان هم افتاده اند و الترناتو یكی مستر تایم هسته ای و دیگری نفت و اسلحه و جنگ و انباشت سرمایه برای كارتل هاست ..
برابری حقوقی موجود باشد ...
ان هم در كفه ترازویی كه زن ستیزی و كنیز پروری و صیغه بازی از افتخارات اساسی مكتبی به شمار می رود ..

زمانیان گفت...

سلام
نمی دانم کتاب عرفی و قدسی : اینگلهارت را خوانده اید؟ اینگلهارت معتقد است که تفاوت اساسی کشورهای توسعه یافته و کشورهای نایافته در نگرش آن جوامع به زنان و پاس داشت حقوق آنها است

ميله بدون پرچم گفت...

سلام
موافقم شاخص خوبيست.
اما خانم ها توجه داشته باشند اين موضوع علاوه بر ظاهر خوشايندش مسئوليت زا هم هست.

علیرضا کیانی گفت...

با درود

محمدر ضا واقعا از این پست لذت بردم
البته حذابیت این پست نه به دلیل حرف تازه اش(که نداشت) بلکه به دلیل تفکیک و تشخیص جالبی بود که انجام داده بودی و این، مطمئنا از یک ذهن تحلیلگر موشکاف به ما خبر می دهد....
شادباش

مجتبی گفت...

پست خوبی بود و قبول دارم که "وضعیت زنان نشان دهنده ی میزان توسعه و آزادی یک جامعه است." اما به نظر من حقوق اجتماعی که زنان ایرانی دارند به هیچ وجه کمتر از آن چیزی نیست که در پیشرفته ترین کشور ها وجود دارد -یا حداقل این کم بودن خیلی چشم گیر نیست- اشتباه نکنیدد گفتم حقوق اجتماعی و نه حقوق قانونی !و این دو یکی نیستند. به این معنا که جامعه ی ما - یعنی مردم عدی و شهروندان -حقی را که به یک زن می دهد دیگر یک موجود ضعیف و کم عقل و ناقص و... نیست بلکه یک فرد مساوی با مرد است و مشکل زنان ما همین حقوق قانونی است که به آنها داده نمی شود مثل حق ازدواج مجدد همسران ، طلاق ، دیه و....

الحاد نامه گفت...

باید ما زن ها اول تفکر خودمون رو درباره خودمون درست کنیم و حداقل خودمون سعی کنیم که متعالی تر بشیم.

برزین گفت...

باید دید آیا ارتقاء نمادهای ظاهری برای توسعه کافی است یا توسعه شامل تحول در فکر و اندیشه انسان ها هم می شود . من فکر نمی کنم در خصوص نمادهای ظاهری کشور ما مشکلی در زمینه توسعه داشته باشد ؟ شهرنشینی ، سبک زندگی مردم ، امکانات رفاهی ، قشر تحصیلکرده و ... به صورت نسبی برقرار استحتی در میان زنان هم نمادهای ظاهری (حجاب اجباری را استثنا کنیم) خوب و مناسب است مشکل توسعه فکری جامعه است . وقتی خانم معلم تحصیلکرده با مدرک فوق لیسانس علوم تربیتی از دانشگاه تهران برای پیدا کردن شوهر می رود در حرم امام رضا تا صبح بست می نشیند این مشکل از توسعه نیافتگی فکری است یا ظاهری ؟

مهرگان گفت...

سلام
جمله ی آخر این پست کاملا درست است.معیارهای توسعه یافتگی ملتها خیلی وقت است که تغییر یافته است.
اما تا حد زیادی با نظر مجتبی مخالفم!:
به نظر من اگر یک روزی بیاید که یک بانوی ایرانی بدون شنیدن یک متلک تا سرکوچه شان برود و برگردد میتوان گفت که حقوق اجتماعی زن ایرانی کمتر از کشور های پیشرفته نیست.یا اگرروزی بیاید که ارزش کار زن و مرد برابر شود و یا همانطور که همیشه گفتم در تمام شهر های ایران زنها بتوانند دوچرخه سوار شوند میتوان از حقوق اجتماعی زنان سخن گفت.

ناميرا گفت...

مسلما اگه كشوري تو همه ي زمينه هاي اولي كه گفتي،پيشتاز باشه،در وضعيت زنان هم مي تونه مثال و نمونه ي خوبي باشه.چون ديگه حالت گذار از سنت به مدرنيته رو طي كرده.

دمادم گفت...

در مبحث جامعه شناسي توسعه هم يكي از مهم ترين شاخص هاي توسعه را ، مسايل زنان مي دانند.
سپاس از شما به خاطر اين تيزبيني

روشنك گفت...

وضعيت زنان ؟!.. چرا آنقدر محافظه كارانه و سر بسته با اين موضوع برخورد كرده ايد ؟.. منظور شما كدام وضع زنان است ؟ اجتماعي ؟ اقتصادي ؟ فرهنگي ؟ عرفي و اخلاقي ؟ حقوقي ؟.. بهتر بود خيلي راحت تر و بازتر به اين مسئله مي پرداختيد مخصوصن اينكه بي نام مي نويسيد .

نفیسه گفت...

به جان خودم من دیروز اینجا دوتا کامنت گذاشتم که یکیش راجع به مطلبت بود...