۱۳۸۹ شهریور ۲۵, پنجشنبه

ضرورت بازاندیشی


این روزها صحبت از «منشور حقوق بشر کوروش» است. با توجه به ترجمه ی صورت گرفته از آن استوانه ی مذکور که اینجا و اینجا موجود است، بنده هر چه در آن جستجو کردم نشانی از «حقوق بشر» نیافتم. چندی قبل هم محمد قائد در یادداشتی کوتاه رندانه به این موضوع پرداخته بود که جوانان اهل نظر، دقیق تر باشند.
گاهی موضوعی در ذهنمان آن قدر بدیهی و روشن است که اگر کسی بیاید و ثابت کند که موضوع آنی نیست که می پنداریم، ممکن است باور نکنیم. گذشته از این موضوع خاص، یعنی استوانه ی گلی ِنیمه مخروب ِباستانی، بسیاری از موضوعات بالاخص در ساحت اندیشه وجود دارد که گویا در این سرزمین به جز اندک شماری ، کسی را یارای بازاندیشی و انتقاد بر آن نیست.
در این شماره ی مجله ی مهرنامه، مدیا کاشیگر در گفتگو با مصاحبه کننده موضوع خوبی را عنوان کرد. او با رجوع به کتاب «غربزدگی» جلال آل احمد گفت این کتاب یکی از بی پشتوانه ترین کتابهای آن زمان بود و متاسفانه روشنفکران ایرانی حتی تا همین اواخر هم اجازه ی انتقاد از طرف کسی را به آن نمی دادند. مثال می آورد که داریوش آشوری نقدی مستدل و منطقی در آن سالها نوشته بود و با برخوردهای نامهربانانه ی برخی روبرو شد.
عکس العمل امروز دوستداران تاریخ و فرهنگ ایران زمین هم در مقابل «استوانه ی گلی» مربوط به دوران هخامنشیان ، می تواند این را نشان دهد که آیا هنوز از گذشته درس گرفته ایم یا نه؟


وصال دولت بیدار ترسمت ندهند / که خفته ای تو در آغوش بخت خواب زده

۲۵ نظر:

سیدعباس سیدمحمدی گفت...

سلام علیکم.
ظاهراً نامهای
منشور کوروش
یا
منشور حقوق بشر کوروش
یا
استوانه ی کوروش
یا اسمهای دیگر، همه اش اسمهای قراردادی است وگرنه ظاهراً نوشته های روی این استوانه دارای عنوان و نام نبوده.

وجود جملاتی مانند

نخواهم گذاشت که مردان و زنان را به سان برده و کنيز بفروشند


اعلام مي کنم که هر کس آزاد است که هر ديني را که ميل دارد بپرستد و در هر نقطه که ميل دارد نشيمن داشته باشد به اين شرط که در آن جا حق کسي را پايمال ننمايد و هر شغل را که ميل دارد پيش بگيرد و مال خود را به هر نحو که مايل است به مصرف رساند به اين شرط که آزار به حقوق ديگران نزند


در منشور کوروش، بر فرض صحت صدور از کوروش، شباهت دارد به جملاتی در اعلامیه ی فعلی ی حقوق بشر.

***
از اینها هیجان انگیزتر:



طی این مراسم احمدی نژاد چفیه‌ی خود را بر گردن ۲ نفر که به‌عنوان نماد یک سرباز هخامنشی و کاوه آهنگر در مراسم حضور داشتند و سپس یک جوان بسیجی انداخت.[۲۱]

سیدعباس سیدمحمدی گفت...

و طبق وبسایت دولت جمهوری ی اسلامی ی ایران

http://www.dolat.ir/NSite/FullStory/?id=192984

«تاریخ انتشار :22/6/1389 - 9:19:0
مهندس مشايي:

جامعه جهانی باید اعلامیه حقوق بشر کوروش را نصب‌العین خود قرار دهد»

اما ظاهراً منشور کوروش، برای هر حکومتی قابل استفاده باشد، برای ایران قابل استفاده نیست!!

طبق

http://www.mehriran.ir/files/pages/READ_LEARN_PAGES/syrus_text.htm

«متن حقوق بشر کوروش بزرگ

........
من امروز اعلام مي کنم که هر کس آزاد است که هر ديني را که ميل دارد بپرستد
.......
هرگز پادشاهي خود را بر هيچ مردمي تحميل نخواهم کرد و همه مردمان آزادند که مرا پادشاه خود بدانند من براي پادشاهي آن مردمان مبادرت به جنگ نخواهم کرد.»






ظاهراً ایران خودش نمی تواند به این منشور عمل کند، حالا چه جوری می خواهد جامعه ی جهانی اعلامیه ی حقوق بشر کوروش را نصب‌العین خود قرار دهد، یک مقدار محل سؤال است.

فرزانه گفت...

سلام
دقیقاً وقتی دیدم تورهای یک روزه بازدید از منشور حقوق بشر کورش از شهرمان راه افتاده چنین سوالاتی به ذهنم آمد.
اولا کدام یکی از یازده نفری که می توانند نوشته های روی آن استوانه را بخوانند ایرانید ؟؟
ثانیاً جایگاه فعلی ایران در مسایل حقوق بشری دنیا کجاست ؟
ثالثاً این همه یقه پاره کردن برای آن استوانه بفرض اینکه منشور حقوق بشر هم باشد بنیادگرایانه نیست ؟
از جنس کشتن و بریدن و سوزاندن هایی که این روزها می بینیم ؟

atekeh گفت...

این هم از اون قبیل یادداشتهای زیر سوال برنده ی شما بود...

مرد مختصر گفت...

بود یا نبود، مهم این نیست. الان چی؟ وقتی واکنش برادران ارزشی رو به منشور کوروش می‌بینم خندم می‌گیره. انتهای کراهت.

مرد مختصر.

نوایش گفت...

منشور کوروش بتی سنگی بیش نیست
بت را بشکنید اما مرامش را بر ذهن حک کنید
این همه دعوا سر چیه؟؟!

حامد گفت...

من معتقدم اینکه کوروش چه گفته و چه کرده ، درد زیادی از ما دوا نمیکند ، همیشه هم با کسانی که اَداهای ناسیونالیستی در می آورند مشکل داشته ام .
درد ما وضعیت فعلیمان است و بی درمانی آن .

ققنوس خيس گفت...

يادم مي ياد كه چند سال پيش آرش خوشخو تو شرق اون زمان يه سري انتقاد به تاريخ ايران كرده بود ...
بعد حتي بنده خدا تهديد به مرگ هم شد به خاطر اين انتقاداش !!!!

دمادم گفت...

این در انگارهمیشه بر یک پاشنه قرار است بچرخد و چه کسی زحمت اندیشیدن به خود می دهد آن هم دربارهی کوروش؟ عجب انتظاری.
راستی یک چیز دیگر جناب آقای مردانیان:
شعری که نوشته اید به طور کامل گویای حرفی ست که زده اید و مرا کمی یاد نوشته های متفکرین دیگر یهم انداخت که در بحث های علمی شان به شعر اتکا می کنند . این البته نشان از غنی بودن و ریشه دار بودن شعر در بین ما ایرانی ها ست به قول شفیعی کدکنی اما نشان از یک چیز دیگر هم هست. ما در منطق هم به احساس اتکا می کنیم. دقت کرده اید چند بار در کلاممان به ضذب المثل و شعر تکیه می کنیم؟ من خودم سعی دارم این عادت را از بین ببرم. شاید بگویید عادت بدی نیست اما موضوع اینست که با شعر خیلی دامنه ی تفکر وسیع می شود و شاید حتی بشود کسی درست نقطه مقابل نظر آدم از همان شعر استفاده کند برای همین می گویم زیاد در بحث علمی قابل اتکا نیست.

مجتبی گفت...

فعلاً که کوروش و منشورش رفته روی بورس و دیشب هم احمدی نژاد حدود بیست دقیقه ایی درباره ی کوروش صحبت کرد و به همین راحتی امام زمان و اینا رو که این همه سنگش رو به سینه می زد همه رو گذاشت کنار .....
تا کوروش چقدر برایش دوام میاذه

درخت ابدی گفت...

سلام.
بذار چند وقت هم این ملت شکست خورده با عواطف توخالی ناسیونالیستی روحشون نوازش بشه. بعد منشور گِلی می ره سر جاش و باز ما می مونیم و افتخاراتی که هیچ دردی رو دوا نمی کنه.

ميله بدون پرچم گفت...

سلام
ترجمه را خواندم و گفتم عجب!
....
فرض كنيد(البته بلا تشبيه) الان بر روي استوانه اي به خط شيرين فارسي از كارهاي نيك ولايت امر بنويسند و جوانان n قرن بعد (البته اين وسط هم يك انفجار هسته اي باعث انقطاع تاريخي بشود) آن را بخوانند و بگويند به به!
تا فيها خالدونمان در قبر مي سوزد!
يادمان باشد تاريخ را فاتحان مي نويسند. البته نه با اين غلظت ولي تقريباٌ يك چيزي تو همين مايه ها...

جواد خراسانی گفت...

سلام نمی دانم چرا نه حکومت پهلوی و نه حکومت اسلامی ضد پهلوی نمی گذارند کوروش کبیر آسوده بخوابد؟
--
چند سالی است که لگد زدن به جلال آل احمد از مدهای جامعه روشنفکری شده است. در حالیکه واقعیت این است که بسیاری از روشنفکران مصطلح نسل قدیم و دنباله هایشان رسما" زیر پر و بال آل احمد جیک جیک یاد گرفتند. یکیشان همین هانیبال الخاص که چند روز پیش فوت کرد( البته او به جلال تا آخر عمر وفادار ماند).نقد با عقده درایی از چیزهای دیگر احتمالا" تفاوت هایی دارد.

نفیسه گفت...

به هر حال تاریخ هم بخشی از کشور ماست. اینکه ما به خودمان زحمت ندیم و تاریخمان را نخوانیم و ندانیم با کسانی که به تاریخ گذشته و فرهنگ هزار ساله افتخار میکنند هیچ فرقی نداریم.
در اینکه در کشور ما حقوق بشر سالهاست با آنچه باید باشد فاصله دارد هیچ شکی نیست ولی ما نباید آثار باستانی و ملیمان را نادید بگیریم در این رفتارمان می شویم شبیه همان انسانهایی که اول انقلاب سعی در تخریب این آثار داشتند.
انگلستان و فرانسه از آثار باستانی ما توریست جذب می کنند و درآمد کسب می کنند و ما آثارمان را به راحتی واگذار می کنیم...
گرچه می دانم پیش از اینها حمورابی در آن لوح معروف مواردی را ذکر کدر ه نشاندهنده وجود یک حکومت آرمانی و بود ولی ماده 36 و. 40 این منشور هم نمایانگر احترام به انسان و صلح است...

ارغوان گفت...

حق ما شيرينه
آخه خوردن داره...

حسين گفت...

يعني خيلي لايك
...
ما را چه سود
دل خوشي به تاريخ مثلن پر طمطراق ِ ديروز
حال آنكه در ساده ترين امور ِامروز درمانده ايم از اساس...

هیوا گفت...

من هم با بسیاری از دوستان هم عقیده ام و به خیلی ها نهیب می زنم که فرضا چنین چیزی درست بوده، اما ما الآن کجای حقوق بشر ایستاده ایم! نه تنها حکومت و حکومتیان، بلکه بسیاری از ماها که ادعایمان گوش فلک را کر می کند.

م.ایلنان گفت...

دوست من، داستان البته داستان لاس زدن ما با گذشته است حالا گاه با غزوه ها و گاه با در خیبر و حالا هم با کورش بازی.
یاد داستانی از مهشید امیرشاهی افتادم که می گفت: دایی جان نمی دانست که ایرانی بازی بهترین راه فرنگی بازی است. برای ملتی که سرانه ی مطالعه اش این چنین حقیرانه است چه سرگرمی بهتر از ایرانی بازی؟ ایران باستان بازی؟
نکته: لذت بخش است برایم که داستان مرا به دقت می خوانی. ممنون.

برزین گفت...

این که چرا بعضی ها اصرار دارند منشور کوروش را "حقوق بشر" بنامند برای من قابل فهم نیست اما نباید این اثر تاریخی را هم نادیده گرفت . باید ببینیم دیگران تاریخ سرزمین خود را چگونه معرفی می کنند .
عربستان سعودی ، مملکت خود را مهد تمدن و فرهنگ بشری می خواند آن هم با قدمت 1400 سال و به لطف ظهور دین اسلام در این بیابان برهوت !

ناميرا گفت...

مسلما خطاهاي بسياري تو دوران كوروش و داريوش صورت گرفته ولي همين كه دين صورت اجباري و رسمي نداشته و دستمزدها طبق قانون به افراد داده مي شده و...خودش مي تونه يه مثال براي حكومتي باشه كه تا حدي مطبوع دراون زمان بوده.وگرنه شخصيت كوروش و جهان گشايي هايش آن هم با ادعاي اينكه رسالتي است بر دوش من،چندان جالب نمي تونه باشه و بيشتر شكل بهانه براي قدرت طلبي داشته.

شور و شعور و شرف گفت...

شما احمدی مدعی نجات بشریت را ببرید به دوهزار و پانصد سال پیش .. و ایشان هم دستور فرمایند یك منشور نجات بشریت بنویسند .. بعد از دوهزار و پانصد سال دیگر این لوح منشور پیدا بشود و بدون اینكه اظلاع نسبتن دقیقی از جامعه تحت سلطه احمدی داشته باشید .. خواهید خواند ..
بهترین دمكراسی دینی را در سرزمین اریایی اسلامی خود بنیان نهادم و همه در ازادی و رفاه زندگی میكردند .. به تمام جهانیان پیام دادم كه از ما تقلید كنند و زیر سلطه ما در ایند و از فقر و بدبختی و گرسنگی نجات پیدا كنند .. كه ما قصد داریم تمام عدالت اسلامی خود را به جهان هدیه كنیم .. زیر سلطه ما اگر خاری هم به پای زن یهودی رفته باشد ، ما خود ان خار را خواهیم كند و در بهترتن و مدرن ترین اسایشگا ها از او دستور پذیرایی خواهیم داد .. ً .. و ... علم و دانش در سرزمین ما در كمال اسایش و ارامش به خدمت بشریت مشغولند .. و ..

صدر گفت...

نام...نام خداست
بسم الله والحمد لله
نوشته ی شما گفتاری عجولانه و بی تامل بود...
در مقام دفاع یا رد گفته نیستم. اینکه آمدید و رد کردید و رفتید یعنی چه...؟ استلالش کجا بود...؟ قیاس و مقدمه اش چه شد...؟!
یک چیزی بگویید و بنویسید که آدم از شر رسانه ای بودنش اشکش نگیرد...!!
به من سر بزنید...
یا حق...

م.ایلنان گفت...

سلام
لطفا نگاه کنید به کامنتی که "دمادم" در جدل با کامنت "نیکادل" نوشته:
http://mimilnan.wordpress.com/2010/09/18/%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%85-%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%DB%8C%D8%AF/#comments

فرانک گفت...

سلام
نگاه تیزبینانه ای نسبت به مسائل دارید. می کاوید و معترضانه اعلام می کنید. فرهیختگی جسارت مندانه تان قابل ستایش است. فرصت کمی بری به روز شدن و حضور در محفل اندیشمندانه ی دوستان دارم اما هر گذری که به سرزمین اندیشه تان دارم برایم جذاب و پر از لطف و امیدواری است.
سلامت باشید.

سیدعباس سیدمحمدی گفت...

پیشنهاد می کنم تمام مطالب لینک
http://day-x.info/index_0_0_0_0_194.html
را بخوانید:
قسمتی از متن:
……… متأسفانه یکی از مشکلات کار، دو پهلو سخن گفتن و عدم صراحت درباره مواضع و موضوعات مهم است. در این مصاحبه در کنار اظهار مطالب بسیار دقیق و روشن در پاره‌ای موارد، زمانی که سؤالهای اساسی مطرح می‌شود به دلائلی که بر ما مجهول است آقای موسوی طفره می‌رود. نمی‌توان گفت از ترس است چون ایشان در عمل و گفتار با کمال شهامت نشان داده است که انسانی جبون و ترسو نیست. حرفش را در موارد مهم و اساسی زده است و برخلاف آقای محمد خاتمی تاکنون هم عقب‌نشینی نکرده است. شاید این دو گانه‌گوئی بیشتر روانشناختی باشد. به عنوان مثال در پاسخ اولین سؤال در مورد «عبور از قانون اساسی» ببینید چگونه با نگرانی پاسخ می‌گوید: «… دلیل بعدی برای ابتر بودن عبور از قانون اساسی آن است که با این راه‌حل، ما به پرتاب در تاریکی دعوت می‌شویم. اگر ما این ریسمان اتصال را که حاصل زحمات و تلاشهای نسلهای گذشته ماست از دست بدهیم به قطعات ریزریز بی‌خاصیت تبدیل خواهیم شد…» معلوم نیست ایشان آیا فراموش کرده است که این قانون اساسی ………