۱۳۸۹ تیر ۳۱, پنجشنبه

راه رشد معنوی در اختساد



«در دوران بعد از جنگ متاسفانه مسئولان کشور مدل اقتصادی نولیبرالی را انتخاب می کنند...اگر نمی رفتیم دنبال مدل های نولیبرالی و نمی خواستیم سودمحوری در اقتصاد را جایگزین کنیم. اگر به سمت یک اقتصاد معنوی و یک اقتصاد مبتنی بر راه رشد معنوی حرکت می کردیم، نیازی نبود مصرف اسراف گونه را اینگونه ترویج و توجیه کنیم.»
گفتگو با دکتر شهریار زرشناس / مجله ی موج اندیشه / دور جدید شماره ی اول / شنبه 14 آذر 88 / صفحه 49

استاد زرشناس از اساتید بالقوه و بالفعلی ست که از نویسندگان ثابت روز(فحش) نامه ی فخیمه ی کیهان بوده و به زعم خود و ادعای شاگردانش از منتقدان مدرنیته ست. وی از حلقه ی فردیدی های جوان است و کتابهایش به همراه دیگر فردیدی ها در دو انتشارات مخصوص به آنها چاپ و با قیمت مناسب و حتی ارزان* و کاغذ مرغوب روانه ی بازار می شود. شاهدش اینجاست.
در سایت باشگاه اندیشه که عمدتا هم منسوب به حلقه ی فردیدی هاست، حدود یکصد مقاله در همین موضوعات دارد. نقد مدرنیسم، نقد روشنفکری دینی، نقد پروتستانتیسم، نقد ادبیات مدرن، نقد اقتصاد نولیبرالی و نقد هر چه که هست و به مذاق فردیدی ها خوش نمی آید. در تعجبم این همه هنر چگونه می تواند یکجا جمع شود. شاید اگر کسی با نظرات ژاک دریدا، آلن تورن، هربرت مارکوزه، تئودور آدرونو و میشل فوکو آشنا نباشد؛ نوشته های امثال زرشناس را بسیار جالب، عمیق و موشکافانه بداند؛ اما اگر حتی یکی از کتابهای این نویسندگان که جزء ناقدان دنیای مدرن هستند را مطالعه کرده باشد، متوجه می شود که حرفهای امثال ایشان کپی درهم و برهم و ناشیانه ای از همین هاست به انضمام عقاید آرمانگرایانه ی کیهانی و اقتصاد معنوی** و دولت آخرالزمانی و...
ویژگی مهم حلقه ی فردیدی ها نان به نرخ روز خوری ایشان است. اگر به تاریخ مقالاتش در باشگاه اندیشه دقت کنید متوجه خواهید شد که چگونه در باب مسائل روز می نویسند نمونه اش همین آخری...

پی نوشت:
* دیروز به یک کتابفروشی رفتم سه کتاب را که در لیستم بود دیدم جمعا حدود چهل هزار تومان شد. من هم فقط کتابها را دیدم.
** توجه کنید اقتصاد معنوی. خب این یعنی چی؟
*** تصویر متعلق به ژاک دریدا فیلسوف فرانسوی ست.
---------------------
حدود یک هفته در سفرم. شاید کمتر به اینترنت دسترسی داشته باشم.

۲۸ نظر:

سیدمحمدی - امید گفت...

سلام علیکم.

ممنون می شوم شما به این سؤالات من جواب بدهی (با توجه به خرابی ی بلاگفا، این جا کامنت می گذارم):


بفرما طبق تئوری ی تکامل، که به قول محمدرضا همه جا تدریس می شود، 1) رابطه ی بین "انسان" و "حیات اولیه" چه گونه است. نمودارش را رسم کن. و 2) آیا حتا در خود نظریه ی تکامل، منع علمی یا عقلی وجود دارد که اولین انسان، دارای دو فرزند شده باشد، و یکی از دو فرزند، دیگری را کشته باشد؟ آیا این گزارشهایی که شما لطف کردی از بیمارستانها نقل کردی، نتیجه می دهد «اولین انسان» یک نفر نبوده بلکه مثلاً شش نفر بودند و سه زن با سه مرد ازدواج کردند و فرزندان آنها با هم ازدواج کردند؟ و 3) آیا انسان و درخت چنار و نهنگ و مورچه و پشه و لوبیا و نخود و تمام حیاتداران قطعاَ منشاشان می رسد به "حیات اولیه"؟ یا آن «حیات اولیه» قطعاً یک چیز نبوده بلکه طبق صاعقه یا ... یک یا دو یا سه یا ده یا صد چیز ایجاد شد که دارای حیات بودند و از هر کدام از این یک یا دو یا صد «حیات اولیه» حیات امده به جلو؟
اگر احیاناً منع علمی یا عقلی یا ... نباشد برای این که «حیات اولیه» منحصر به یک چیز در زمان واحد نبوده بلکه مثلاً بر اثر صاعقه یا ... (اینها که دانشمندان حدس می زنند) در فاصله ی مثلاً ده هزار سال، صد حیات اولیه ایجاد شده، و این صد حیات اولیهف منشاء کل موجودات زنده در زمین است،
و اگر احیاناً علم بشر نتواند تشخیص دهد موجدات زنده ی زمین واقعاً هر کدام به کدام یک از صد حیات اولیه می رسد، آیا احساس بدی به عزیزان قائل به تکامل و به داروینیسم دست نمی دهد؟

برزین گفت...

سلام
جسورانه فردیدی ها را نقد کرده ای . حدود ده سال پیش برای اولین بار خواستم در مورد آراء و نظرات شهریار زرشناس مطالعه کنم مقاله ای از او دیدم در مورد نقد خرد غربی . تیتر مقاله اش این بود " خرد غربی عین بی خردی است " .
تو رو خدا کسی که چنین جمله ای را بنویسد آثارش قابل خواندن است ؟ من هم به همان جمله بسنده کردم و ....

درخت ابدی گفت...

سلام.
پس ایشون هم دکتر شدن به سلامتی! یه مجموعه مقاله از دوره ی جوونیش دارم که سطر سطرش تجسم فاشیسمه. این بابا ذهن آشفته رو خیلی خوب از مرشدش به ارث برده.

آی سودا گفت...

اقتصاد معنوی دیگه چیه؟ اقتصاد یعنی کسب سود. بدون سود می خواین پول سرمایه گزاری را از کجا بیارین؟ شما که در هر رابطه خارجی و سیاست بین المللی دنبال منافع خود را تامین می کنید. چطور نمی تونید منافع اقتصادی را تشخیص بدید؟ یعنی کسب سود چیز بدیه؟ خوب شما اگر بدتون میاد سودتون را صرف فقرا کنید. مسئله اینجاست که شما راههای کسب در امد و افزایش سود را بلد نیستید و اگر هم بلد باشی صرف منافع شخصی خود می کنید. بعد میاید از اقتصاد معنوی و روحانی دم می زنید. یعنی بجای جذب سرمایه و افزایش آن دم از معنویت می زنید. خب اگر شما چنین روحیه ای دارید شما را چه به تجارت . بروید گوشه مسجد به عبادت مشغول شوید . خدا هم پاداش شمارا می دهد. از همون پاداش نون زن و بچه خودتان هم تامین کنید. یا که به آنها هم بگویید بیایند کنار شما در مسجد بنشینند و عبادت کنند. شاید از آسمان خرج زندگی تان تامین شد. اگر هم نشد نگران نباشید . می توانید مرگی با عزت داشته باشید. چون دل به اموال دنیا نبستید.

نجیبه محبی گفت...

سلام

این زرشناس جدا" آدم جالبیه، بخصوص نقدهاش به سروش ، سعیش در انکار سروش ستودنیه :-)) .
نقدت به فردیدی ها من را یاد احسان نراقی انداخت

راستی خوشبحالتون بلاگفا که در کماست .

فرزانه گفت...

سلام
خوب این آدم واقعاً زرشناس است گویا ... اقتصاد معنویش هم به او می گوید که الان موقع زدن چه حرفهاییست .

عجیب تر اینکه در لیست کتابهایش از روانشناسی تا سیاست و اقتصاد و فلسفه هست و تازه می خواهد تقسیم بندی علوم انسانی از نوع غربیش را هم بهم بریزد. علوم غربی اومانیستی است علومی که دانشمند و فیلسوفش ایشان باشد چه خواهد بود؟ آنتی اومانیستی یا انیمالیستی ؟

فرزانه گفت...

راستی سفر خوش بگذرد

دست خیال گفت...

سالهای کمی دور در جلسه ای بودم و همانجا با دیدگاه هایش آشنا شدم.ظاهرا از نظر عده ای چاره کار در بازگشت به زندگی عصر حجر است.

م.ایلنان گفت...

آقا می‌گن دراز گوش‌های قبرسی راه افتادن که: عر،عر...عالمان حیوان شناسی اعتقاد دارن که این زبون بسته‌ها برای افزایش ظرفیت دانشگاه‌های "اختساد" راه افتادن و می‌گن که یه بنده‌خدایی گفته "اختساد" مال خره. حالا این زبون بسه‌ها هم جوگیر شدن شدید.
سوال: آقاجان جناب‌عالی خبر داری که اختساد حسابی "اختساد تو اختساد" شده؟

دمادم گفت...

اصلا موضوع اعتقاداتش نیست که حالا مادی یا معنوی. هرچی می‌خواد باشه. موضوع سر اینه که یادگرفتن چه جوری از هر طرف که باد میان برن و از اون بدتر این‌که چطوری همه چیزو با هم قاطی کنن. البته جناب فردید در فضای اینترنت دوستان و مریدان قدری داره که رگ گردنشون گرو میذارن برای اثبات حقانیتش اما دریغ از ذره‌ای نشانه ی خرد.

نجات بهرامی گفت...

این پاراگراف واقعا عالی بود :
"شاید اگر کسی با نظرات ژاک دریدا، آلن تورن، هربرت مارکوزه، تئودور آدرونو و میشل فوکو آشنا نباشد؛ نوشته های امثال زرشناس را بسیار جالب، عمیق و موشکافانه بداند؛ اما اگر حتی یکی از کتابهای این نویسندگان که جزء ناقدان دنیای مدرن هستند را مطالعه کرده باشد، متوجه می شود که حرفهای امثال ایشان کپی درهم و برهم و ناشیانه ای از همین هاست به انضمام عقاید آرمانگرایانه ی کیهانی و اقتصاد معنوی** و دولت آخرالزمانی و..."

ميله بدون پرچم گفت...

وقتي در مورد موضوعي چيزي نمي دانيم بهترين كار آن است كه تركيبي از آن درست كنيم كه هيچكس چيزي از آن نمي داند پس تا اينجاي كار همه با هم مساوي ميشيم با اين تفاوت كه ما واضع تركيب جديد هستيم پس دست بالا را داريم... اقتصاد معنوي هم مثل كثيري از تركيبهاي ديگه به همين دليل به وجود آمده...
البته اين برداشت منه...
من هم يك هفته اي نيستم

امید - سیدمحمدی گفت...

با درود

1) تئوری ی تکامل، نه تنها که به قول محمدرضا همه جا تدریس می شود، بلکه میزان اعتبار آن را در محافل علمی می توانید در اینجا ببینید :

http://en.wikipedia.org/wiki/Level_of_support_for_evolution

http://en.wikipedia.org/wiki/List_of_scientific_societies_rejecting_intelligent_design

2) نمودار رابطه بین "انسان" و "حیات اولیه" را اینجا می توانید ملاحظه کنید

http://en.wikipedia.org/wiki/Timeline_of_human_evolution

3) "آیا حتا در خود نظریه ی تکامل، منع علمی یا عقلی وجود دارد که اولین انسان، دارای دو فرزند شده باشد، و یکی از دو فرزند، دیگری را کشته باشد؟ "

البته منظور شما از "فرزند" لابد "پسر" است . زیرا برای بقا حداقل به یک فرزند دختر نیز نیاز بوده است ! ... همانطور که عرض کردم این مسئله اولا از دیدگاه خداباورانه عقلگرایانه عجیب به نظر می رسد زیرا این شیوه طریقه ای مخاطره آمیز برای گسترش انسان بوده است(احتمال نقصان ژنتیکی شدید در خشت اول آفرینش ) . از دیدگاه درون دینی نیز مسئله جالبی ایجاد می شود که چگونه کسی که ازدواج با اعضای خانواده را برای کل بشریت منع کرده است, به شیوه ای انسان می آفریند که از همان ابتدا مجبور به زنای با محارم باشد !

از نظر ژنتیکی نیز این شیوه از آفرینش انسان مستلزم شرایط اولیه خاصی است که باید فراهم میشده , مثلا اگر گروه خونی آدم و حوا هر دو O بودآنگاه در فرزندان آنها هیچگاه گروه خونی Aو B و َAB ایجاد نمی شد . و یا اگر یکی A و دیگری O بود یا هر دو A و یا هر دو B بود و یا یکی B و دیگری O بود , آنگاه ما فقط دو گروه خونی A و O (و یا B و O) می توانستیم داشته باشیم و قس علی هذا ... (آیا می دانستید سیستم ABO در شامپانزه ها و گوریل ها نیز وجود دارد !؟)

از طرف دیگر به نظر می رسد که توجیه فسیل های یافت شده برای "گونه" های مختلف انسان به این شیوه "ناممکن" باشد مگر آنکه تعریفمان را از انسان عوض کنیم . یعنی به جای آنکه "پستانداری راست قامت و بدون دم" را انسان تعریف نماییم , تنها گونه خاص هموساپین را (که گونه ی امروزی همه ماست) به عنوان انسان بشناسیم .(گروه های مذهبی در حال حاضر به این کار متمایلند و با تفسیر متون مقدس می گویند که منظور از حضرت آدم همان انسان هموساپینس بوده نه کسی که منشا همه گونه های انسان مثل نئاندرتال ها و هموساپینس ها و ... بوده باشد)

البته باز هم اشکالات درون دینی و برون دینی وجود دارد که آنها را به متخصصین این امر وامیگذاریم . مثلا اینکه چرا در متون مورد ارجاع صحبتی از انسان هایی که پیش از حضرت آدم می زیسته اند نیامده است و ... اما اینکه گونه هموساپینس هم از یک نیا منشا گرفته باشد همچنان اشکالات بالا مانند نقص ژنتیکی و گروه خونی رابه قوت خود باقی خواهد گذاشت. نکته آخر که در کامنت قبل هم به آن اشاره کردم آنست که بنا به شواهد دیرین شناختی حتی اجداد هموساپینس ها هم قربانی نمی کرده اند , حرف نمی زده اند , ابزار نمی ساخته اند و ...

امید - سید محمدی گفت...

4)"آیا این گزارشهایی که شما لطف کردی از بیمارستانها نقل کردی، نتیجه می دهد «اولین انسان» یک نفر نبوده بلکه مثلاً شش نفر بودند و سه زن با سه مرد ازدواج کردند و فرزندان آنها با هم ازدواج کردند؟ "

نه , نتیجه می دهد که گونه ما بسیار شانس آورده است که الان بخش عمده ای از مردم جهان عقب افتاده و لب شکری یا اسکیزوفرنیک نیستند ! ... نتیجه می دهد که خرد مطلق هستی به جای اینکه چیزی بسازد که بر اساس قوانینی که خودش وضع کرده شانس بقای بالاتر و سالمتری داشته باشد اول چیزی می سازد و بعد احتمالا با دستکاری آن را حفظ می کند !

5) "آیا انسان و درخت چنار و نهنگ و مورچه و پشه و لوبیا و نخود و تمام حیاتداران قطعاَ منشاشان می رسد به «حیات اولیه»؟ یا آن «حیات اولیه» قطعاً یک چیز نبوده بلکه طبق صاعقه یا ... یک یا دو یا سه یا ده یا صد چیز ایجاد شد که دارای حیات بودند و از هر کدام از این یک یا دو یا صد «حیات اولیه» حیات امده به جلو؟ اگر احیاناً منع علمی یا عقلی یا ... نباشد برای این که «حیات اولیه» منحصر به یک چیز در زمان واحد نبوده بلکه مثلاً بر اثر صاعقه یا ... (اینها که دانشمندان حدس می زنند) در فاصله ی مثلاً ده هزار سال، صد حیات اولیه ایجاد شده، و این صد حیات اولیه منشاء کل موجودات زنده در زمین است،و اگر احیاناً علم بشر نتواند تشخیص دهد موجدات زنده ی زمین واقعاً هر کدام به کدام یک از صد حیات اولیه می رسد، آیا احساس بدی به عزیزان قائل به تکامل و به داروینیسم دست نمی دهد؟"

به من که احساس بدی دست نمی دهد ! ... اولا من درجایی ندیده ام که "انواع" مختلفی برای حیات اولیه نام برده شود . معمولا از رشته های RNA و در مرحله بعد پروکاریوت ها نام می برند . ثانیا اینکه چند حیات اولیه روی زمین وجود داشته , ربطی به موجودات زنده فعلی در روی زمین (و همچنین درست یا نادرست بودن تکامل) ندارد . بر طبق قوی ترین نظریه علمی موجود یک نوع نیای مشترک برای همه انواع حیات فعلی وجود دارد که توضیحاتش را اینجا می توانید بینید.

http://en.wikipedia.org/wiki/Last_universal_ancestor

http://en.wikipedia.org/wiki/Common_descent

البته امیدوارم با خواندن این لینک ها احساس بدی به شما دست ندهد !

نوستالژیک گفت...

چه دیوانه هایی!یعنی واقعا" به گل واژه هایی که ساطع می کنند اعتقاد دارند یا فقط نان را به نرخ روز میخورند؟

عاتکه گفت...

کیهان از سرش هم زیادیه...واقعا همون اختساد درست تره

مجتبی گفت...

:)) اقتصاد معنوی، عجب جمله ی طنزی // 30 سال خواستند اقتصاد اسلامی را نشانمان دهند آخرش این شد که بانک پارسیان 20 میلیون وام می دهد 3 سال بعد 30 میلیون می گیرد!!! و حالا اقتصاد معنوی؟ این دیگر چه کوفتی است؟
این بی مغز را چند بار در تلویزیون شبکه چهار هنگام بحث کردن با روشنفکرین دیدم بسیار ضعیف بود

ناشناس گفت...

ارغوان:
عزيزم كمي خود فريبي مي كردي و فكر مي كردي داري يك بطري ... با طعم ليمو مي خري!!! آن وقت...
(‌چشمك)

فاضل گفت...

سلام

چنان از عقل مي‌ترسند كه جن از بسم‌الله.
در فضاي آزاد انديشه و بيان متاع اين‌ آقايان مشتري نخواهد داشت.

سفر به سلامت

جواد خراسانی گفت...

سلام،دوتا عکس قدیمی و جدید(قبل خرداد76 و بعد آن) از جناب ایشان می گذاشتید، مطلب خیلی گویاتر می شد.

ناميرا گفت...

فرديد كسي بود كه از نوشتن و به چاپ رسوندن حرفهاش يه جورايي ترس مرضي داشت.شايد خودش مي دونسته مكتوب حرفهاش بيشتر باعث مي شه كه همه به ذهن آشفته و زبان پر از فحش و ناسزايش پي ببرند.فرديد و شاگردانش، با سنگ و چوب(خشونت كلامي)به نقد مدرنيته رفتند تا با منطق و عقل.

برزین گفت...

سلام محمدرضای عزیز

" نیستان " نو رسیده حقیر است پذیرا باشیدش ............

محسن صالحی گفت...

افراد بسیاری اقتصاد دوران هاشمی و حتی خاتمی را اقتصاد لیبرالی یا نئولیبرالی دانسته اند!! این آقایان احتمالا نمی دانند که اقتصاد لیبرالی (نئولیبرالی) با دولت کوچک معنا پیدا می کند نه با دولتی که تقریبا 80 درصد اقتصاد را در اختیار دارد. نیروی محرکه ی آن سرمایه گذاری خصوصی است نه سرمایه گذاری های کلان دولتی... این اقتصاد بیشتر به اقتصاد شوروی شبیه است تا به اقتصاد امریکا!

الحاد نامه گفت...

کلمه اختساد در تیتر نوشته تون گویای همه چیز درباره کیهانی ها، زرشناس ها و فردیدی ها و برداشت آن ها از مدرنیته بود :))

از نفس افتاده گفت...

سلام برار..
اقا بزرگترین تو دهنی همان اختساد بود...التذاذ کردیم..
در ضمن با بازخوانی جنگی در خاور میانه و بیخ گوش ایران به روزم

هیچ گفت...

یک نکته ی مهم در صحبت های بی معنی و بی ربط این آقا وجود داره .این که ایشون فرموده ناقتصاد معنوی ، بعید نیست خواسته باشن این مفهوم رو در تقابل با عبارت اقتصاد توحیدی که اوایل انقلاب طرح شد مطرح کنن . و البته مفهوم معنویت رو به معنی معنویت غیر مذهبی مورد نظر داشته . به نظر می رسه این آقایون کم کم دارن عقاید شون رو رودر روی مذاهب رایج در کشور قرار میدن .

دمادم گفت...

خب این جا هنوز خبری از به روز شدن نیست.

رضا گفت...

البته به نظرم در نبود آلترناتیو نئو سوسیال ، قطعا غورباقه هفت تیر کش می شود و هایدگری های فاشیست (از نوع دینی اش) اینبار برای نئو لیبرال ها شاخ و شانه می کشند

در مقابل نئولیبرال ها هم بواسطه ی افتضاح بودن منتقدانشان بر خلاف مشی پوپری ، اینبار خودشان دوباره به ورطه تاریخی گری می افتند و طرفدار بدست می آورند و پایان تاریخ! را دوباره باز خوانی می کنند