اوایل:
به آنان که با قلم «رهایی ِ خلق» را به پیش جهانیان پدیدار می کنند / بهاران خجسته باد
اواخر:
به آنان که با قلم «موازین ِ شرع» را به پیش جهانیان پدیدار می کنند / بهاران خجسته باد
نه به آن جامعه ی بی طبقه ی توحیدی تان، نه به آن انفجار نورتان که هر چه کشیدیم از ذخیره ها و فیکس هایتان بود. نه به رنگ سرختان، نه به رنگ سپید و سبزتان که هر چه کشیدیم از یکرنگی هایتان بود. نه به آزادی تان و نه به استقلالتان، که هر چه کشیدیم از آن نه یک کلمه کم و نه یک کلمه بیش تان بود. نه به آن زمستانتان و نه به آن بهاران خجسته تان که هر چه کشیدیم از سردی سیرت و صورت و از زمهریر دل بی مهرتان بود.
چه نیک گفت البته خود لابد نمی دانست که سر آخرش مثل احساس اولیه اش «هیچ » بود. هیچی. دل ما و روان ما را به آتش کشیدید و خنده مان را بی رنگ کردید. به قولی هولوکاست دلها راه انداختید. هیچگاه هیچ کدامتان را نخواهم بخشید.
به آنان که با قلم «رهایی ِ خلق» را به پیش جهانیان پدیدار می کنند / بهاران خجسته باد
اواخر:
به آنان که با قلم «موازین ِ شرع» را به پیش جهانیان پدیدار می کنند / بهاران خجسته باد
نه به آن جامعه ی بی طبقه ی توحیدی تان، نه به آن انفجار نورتان که هر چه کشیدیم از ذخیره ها و فیکس هایتان بود. نه به رنگ سرختان، نه به رنگ سپید و سبزتان که هر چه کشیدیم از یکرنگی هایتان بود. نه به آزادی تان و نه به استقلالتان، که هر چه کشیدیم از آن نه یک کلمه کم و نه یک کلمه بیش تان بود. نه به آن زمستانتان و نه به آن بهاران خجسته تان که هر چه کشیدیم از سردی سیرت و صورت و از زمهریر دل بی مهرتان بود.
چه نیک گفت البته خود لابد نمی دانست که سر آخرش مثل احساس اولیه اش «هیچ » بود. هیچی. دل ما و روان ما را به آتش کشیدید و خنده مان را بی رنگ کردید. به قولی هولوکاست دلها راه انداختید. هیچگاه هیچ کدامتان را نخواهم بخشید.
۳۰ نظر:
قصه این سالها قصه همه و هیچ بوده است
همه شعاری داده شد و هیچ شعوری دیده نشد
آخرش من ربط تیتر جالب انگیز را با متن در نیافتم :)
آمین...
دست مریزاد. عالی بود. چه خوب گفتی «هولوکاست دل ها». و چه خوب گفتی، تا زنده ایم نخواهیم بخشیدشان.
nemidanam ta chand nasle baad bayad be inshekl dar bimo omid zendegi konanad in doreo tasalsol batel key tamam mishavad
سلام علیکم.
بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران.
سلام
نظرات مهندس سحابی در مورد آن یک کلمه بیش و کم شنیدنی بود ، من هم دقیقا" اینجا اشکال داشتم پاسخ ایشان دقیقا" این بود ، محتوای پیش نویس را نفر آخر تایید کرد ، اما اشکالش بر سر لفظی بود که ارائه دادند می گفت این یک کلمه یعنی ظرفیت اسلام فاقد آن است و گرنه محتوای پیش نویس کاملا" تایید شد بگذریم که نهایتا" خبرگان پس از تصویب اصل چهار قانون دیگری نوشت .
من بخشی از متن رامی خواستم انتشار دهم در وبلاگم تصمیم گرفتم فقط بخشی اش را منتشر نکنم که خیلی حساسیت برانگیز است اگر خواستید به متن یقین پیدا کنید ایشان دست و دلوازانه به دوستدارانش وقت می دهند می توانید در دیداری با صدای خودشان بشنوید
من هم اشکالم دقیقا" این بود که آن لفظی که نیست بیچاره مان کرد اما امروز می فهمم بیچارگی ما هزار و یک دلیل دارد که آن یک کلمه دلیل اول نیست .
سلام،
چه عظمت ها که فدای چه بی مقدارها شد.
-----------------------
احتمالا" آن طرف دنیا، مثل اینجا نیست که به قول آقای خامنه ای: "دست غیبی مسائل را جلو می برد." حتما" فکر می کنند_ حال توی اتاق تاریک، یا کنار دریا نمی دانم _. تیم های تصمیم سازی دارند، که طرح های مختلف جهت تامین منافع شان در هر گوشه دنیا،تهیه می کنند. از هر چیزی هم که فکرش را بکنید در این جهت بهره می برند، حتی از جادو و خرافه و...
درود.درودی فراوان.استاد این مطلب بر خلاف باقی نوشته ها خیلی گنگ بود.خیلی.مخاطب خاص داشت؟
چقدر باید منتظر یک جبهه گیری شجاعانه از چپی ها یا منتقدان راستی ها درباره ی اتفاقات اخیر بمانیم؟
استاد
سلام.
جملههای آخرت حرف دل نسل ماست.
چند روز پیش، داشتم اون گفتوگوی معروف فوکو رو میخوندم: «ایران: روح یک جهان بیروح.» مقایسهش با حالا خیلی جالبه.
(چند روزه که بخش نظراتت به صورت عادی برام باز نمیشه.)
نمی دانم می شود به وبلاگ خود دعوتتان کنم یا نه اما به هر حال متنی راجع به حافظ دارم در نقد دوستان از نقطه نظرتان خرسند خواهم گشت.
آقاجان شما رند که هسصتی لیبرال هم که هستی دموکرات مآب بازی هم در میاری انوقت میخواهی انقلاب 57 مرهم کدام درد بی درمانت باشد؟ چقد انتظارات عجیب غریبی داری والا.
یعنی وقتی بعد از سالها هنوز فیلمهای این دهه هیچ تغییری نسبت به قبل نکرده. وقتی از یک عکس آدمها دونه دونه حذف میشن، تغییر شعار و تغییر رویه و تغییر... دور از انتظار نیست.
فعلا که این قدر نابخشیدنی هامون زیاده...
تاثیررگذار بود.
تبریز
سلام
كز سنگ ناله خيزد
اين تعبير هولوكاست دل ها واقعاً عالي بود
چه فرهاد ها...
me too
از جمله هولوکاست دلهای شما لذت بردم
زمانه بدی شده
موفق باشید
باحال گفتی ، ای ول
بله هیچ بود و پدران ما چه ساده بودند که آن احساس هیچ را به هیچ گرفتند و نشانه ی سادگی اش قلمداد کردند و ما چه بیچاره بودیم که سالهاست در دایره ی هیچی دور می زنیم و تازه که داریم چشم باز می کنیم و می بینیم این همه هیچ بوده هیچ تلخ گریه ای مداوامان نمی کند.
من و شما هم که گاندی شویم و ببخشیم،مگر این همه دل داغدار،این همه فرزندان آواره از وطن می توانند ببخشند؟
سلام علیکم.
در صورت تمایل در گفت و گوی سیدعباس سیدمحمدی و مهدی نادری نژاد در ذیل
http://www.mehre8000.blogfa.com/post-315.aspx
شرکت کنید و همان جا نظر بدهید.
سلام
حالا نفهمیدیم فلسفه خوب بودن کاشون چیه ؟ قم را که می فهمیم
سلام خواهش می کنم اختیار دارید .... در کتاب فلسفه ی معاصر بوخنسکی در قسمت اگزیستانسیلیسم .هستنده در خود اشاره به انسانه.... قسمت توضیح فلسفه ی سارتر و البته تقریبا همون تعبیر رو می شه به dasein هایدگر هم اطلاق کرد.
چی بگم ...
حرفتون متین بود و بر دل نشست...
و
نمی بخشیمشون...
سلام ممنون از نظریاتتون
البته اگزیستانسیالیسم سارتر به طور کلی با اگزیستانسیالیسم هایدگر فرق داره ... همون طور که اگزیستانسیالیسم مارسل هم با دوتای دیگه فرق داره... راستش چیزی که من از دازاین گرفتم در مصداق با انسان مشترک بود ... خیلی خوشحال می شدم که شما تعبیرتان را از دازاین بیان می کردید.
به هر حال باید بگم که من حتی Atheist هم نیستم و کلا هنوز معلقم بین هر گونه متافیزیکی.
در هر حال فکر نمی کنم که قصد خود سارتر هم دنبال روی هایدگر باشه.
توجه دارید که هایدگر پدر یا پایه گذار اگزیستانسیالیست نیست و این فلسفه در نهایت به سورن کیرکگارد میرسه البته بجز مضمون دینی و ایمانی فلسفه کیرکگارد.
مي تو .. : ( ..
سوختيم به خاطر هيچ ..
رضا اسدآبادی:
سلام رفیق (تو تنها لیبرالی هستی که من رفیق صداش می کنم محمدرضا جان)
چه خبر از وبلاگستان
اگر فکر کردی دیگه وبلاگت رو نمی خونم کور خوندی . مخصوصا که هنوز هم از این دست مطالب می نویسی
سلام
كجايي برادر
عارف « انارشیستی « .. می فرماید .. همه درست می گویند .. ما هم بگوییم شما هم درست می گویی ..؟
تا جاهایی ..
حوزه جاهلیه قم همیشه همین لعنتی كه هست و خواهد بود .. مگر اینكه من و یاغی به هم سازیم و بنیادش بر اندازیم ... كاشان .. هم ..
اهل كاشان بود اما نسبش به فاحشه ای در شهر بخارا می رسید ... یزد هم نزدیك كاشان است و دكترش هم نسبش به لكاته ای در شهر ینگه دنیا می رسد ..
از این ها كه بگذریم.. این تفكر « همه اش تقصیر دیگران است « بد جوری خاورمیانه اسلامی را فراگرفته است ..
ارسال یک نظر